گنجور

بخش ۷ - جواب از این سؤال که چون دعای مظلوم مستجاب است چرا دعای اکثر مظلومان از اجابت در حجاب است

شنیدم که این نکته را ساده ای
بپرسید روزی ز آزاده ای
که بسیار مظلوم را دیده ایم
فراوان دعاهاش بشنیده ایم
یکی خصم را بسته غم نکرد
سر مویی از فرق او کم نکرد
بگفت آن که سنگ از دمش موم نیست
اگر زیر تیغ است مظلوم نیست
ستمکش اگر نی ستمگر بود
قبول دعایش مقرر بود
وگر شغل او هم ستم پیشگیست
دعای وی از کوته اندیشگیست
چو باشد دلش را سوی ظلم رو
نیاید دعایش فرو جز به رو
درین ظلمت آباد پر گفت و گوی
بسی ظالمانند مظلوم روی
غلام از ستم چوب بر خر شکست
به پاداش آن خواجه اش سر شکست
زد انبان آن بیوه را رخنه موش
برآورد گربه ز جانش خروش
بر آن مور گنجشک هم زور کرد
ازو دیگری معده معمور کرد
نیابد امان دیگری نیز هم
ز چیزی شود پست و ناچیز هم
همی رو چنین تا رسد سلسله
به جایی کز آنجا نشاید گله
از آنجا همه عدل مطلق بود
حق محض و خیر محقق بود
چو آنجا رسیدی خموشی به است
ز هر گفت و گو تیز هوشی به است
بیا ساقیا برگ عشرت بساز
مکن در به روی حریفان فراز
که از دولت شه نه کاووس و کی
بگیریم جام و بنوشیم می
بیا مطربا مرحبایی بزن
دعایی بگوی و نوایی بزن
که طبع شه از هر غم آزاد باد
به عدلش همه عالم آباد باد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم که این نکته را ساده ای
بپرسید روزی ز آزاده ای
هوش مصنوعی: روزی فردی ساده‌دل از شخصی آزاداندیش سؤال کرد که این نکته را شنیدم.
که بسیار مظلوم را دیده ایم
فراوان دعاهاش بشنیده ایم
هوش مصنوعی: ما بارها مظلومانی را دیده‌ایم که دعاهایشان را به وفور شنیده‌ایم.
یکی خصم را بسته غم نکرد
سر مویی از فرق او کم نکرد
هوش مصنوعی: شخصی که دشمنش را بسته است، هیچ نگرانی از او ندارد و حتی یک موی از سر او کم نشده است.
بگفت آن که سنگ از دمش موم نیست
اگر زیر تیغ است مظلوم نیست
هوش مصنوعی: آنجا که طعنه‌ای به قدرت و ظلم می‌زند، می‌گوید کسی که به شدت تحت فشار و ظلم قرار دارد، مانند سنگی نیست که در برابر نیروها مقاوم باشد. اگر کسی تحت سلطه سختی‌ها و ظلم است، به این معنی نیست که ضعیف و ناتوان است.
ستمکش اگر نی ستمگر بود
قبول دعایش مقرر بود
هوش مصنوعی: اگر ستم‌کش، ستمگر نمی‌بود، دعایش حتماً مستجاب می‌شد.
وگر شغل او هم ستم پیشگیست
دعای وی از کوته اندیشگیست
هوش مصنوعی: اگر کار او هم ظلم و ستم است، دعا و نیایش او ناشی از تنگ‌نظری و کوتاه‌فکری اوست.
چو باشد دلش را سوی ظلم رو
نیاید دعایش فرو جز به رو
هوش مصنوعی: اگر دل کسی به ظلم و ستم راه پیدا کند، دعایش به جایی نمی‌رسد و تنها در ظاهر و به زبان خواهد بود.
درین ظلمت آباد پر گفت و گوی
بسی ظالمانند مظلوم روی
هوش مصنوعی: در این جای تاریک و پر از غوغا، گفت و گوی زیادی بین ظالمان و مظلومان در جريان است.
غلام از ستم چوب بر خر شکست
به پاداش آن خواجه اش سر شکست
هوش مصنوعی: غلام به خاطر ظلم و ستمی که دید، چوبی را بر سر الاغ زد و به این دلیل، خودِ خواجه‌اش نیز سرش شکست.
زد انبان آن بیوه را رخنه موش
برآورد گربه ز جانش خروش
هوش مصنوعی: موش از انباری که متعلق به آن بیوه‌زن بود، بیرون آمد و گربه از شدت عصبانیت او را صدا زد و به او اعتراض کرد.
بر آن مور گنجشک هم زور کرد
ازو دیگری معده معمور کرد
هوش مصنوعی: در این بیت، به تلاش و کوشش جالبی اشاره شده است. مور که موجودی کوچک و ضعیف است، با تمام قدرت خود سعی می‌کند در برابر گنجشک که موجودی بزرگ‌تر و قدرتمندتر است، ایستادگی کند. اما در این میان، دیگران نیز هستند که از این تلاش بهره‌برداری می‌کنند و به نوعی نیازهای خود را برطرف می‌نمایند. به طور کلی، این بیت نشان‌دهنده تلاش و ناامیدی در برابر چالش‌هاست و در عین حال بیانگر این است که برخی از افراد از تلاش دیگران سود می‌برند.
نیابد امان دیگری نیز هم
ز چیزی شود پست و ناچیز هم
هوش مصنوعی: کسی که به چیزهای بی‌ارزش و کم اهمیت وابسته است، نمی‌تواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد.
همی رو چنین تا رسد سلسله
به جایی کز آنجا نشاید گله
هوش مصنوعی: به این صورت می‌توان گفت که تا زمانی که به هدف مشخصی نرسی، نباید از مشکلات و چالش‌ها گله و شکایت داشته باشی.
از آنجا همه عدل مطلق بود
حق محض و خیر محقق بود
هوش مصنوعی: از آنجا که همه چیز به عدالت مطلق وابسته است، آنجا حقیقت خالص و خیر واقعی وجود دارد.
چو آنجا رسیدی خموشی به است
ز هر گفت و گو تیز هوشی به است
هوش مصنوعی: وقتی به آنجا رسیدی، بهتر است سکوت کنی. در آنجا، هوشیاری و توجه بیشتر از هر صحبت و گفتگویی اهمیت دارد.
بیا ساقیا برگ عشرت بساز
مکن در به روی حریفان فراز
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و خوشی‌ها را فراهم کن و در را به روی دوستان بسته نگذار.
که از دولت شه نه کاووس و کی
بگیریم جام و بنوشیم می
هوش مصنوعی: در اینجا به اشاره شده که برای دست‌یابی به شادی و لذت، نیازی به قدرت و مقام نیست، بلکه می‌توان از رویدادها و لحظه‌های خوش زندگی بهره‌مند شد.
بیا مطربا مرحبایی بزن
دعایی بگوی و نوایی بزن
هوش مصنوعی: بیا ای مطرب، خوش‌آمدی! ساز بزن، دعایی بکن و آهنگی بنواز.
که طبع شه از هر غم آزاد باد
به عدلش همه عالم آباد باد
هوش مصنوعی: آفرینش او از هر ناگواری رها باشد و به برکت عدل او، جهان آباد و پرخیر و برکت شود.