گنجور

بخش ۶۱ - ندبه حکیم پنجم

به دانای پنجم چو نوبت فتاد
زبان با سکندر بدینسان گشاد
که ای برده رنج سرای سپنج
بسی جمع کرده به هم مال و گنج
دریغا که بیهوده شد رنج تو
نشد مرهم رنج تو گنج تو
به کف سودی از گنج و مالت نماند
به گردن ازان جز وبالت نماند
به پشت تو از گنج رنج گران
سبکبار راحت ازان دیگران

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دانای پنجم چو نوبت فتاد
زبان با سکندر بدینسان گشاد
هوش مصنوعی: زمانی که نوبت به دانای پنجم رسید، زبانش به سکندر این‌گونه باز شد.
که ای برده رنج سرای سپنج
بسی جمع کرده به هم مال و گنج
هوش مصنوعی: ای کسی که زحمت و تلاش در زندگی‌ات را فراموش کرده‌ای، تو بسیار مال و ثروت جمع کرده‌ای، اما این ثروت چه فایده‌ای دارد وقتی که رنج و سختی زندگی را درک نکرده‌ای؟
دریغا که بیهوده شد رنج تو
نشد مرهم رنج تو گنج تو
هوش مصنوعی: ای کاش زحماتی که کشیده‌ای بی‌فایده بود و دردهایت درمان نمی‌شوند، زیرا این رنج‌ها، ثمره‌ای برای تو نخواهد داشت.
به کف سودی از گنج و مالت نماند
به گردن ازان جز وبالت نماند
هوش مصنوعی: اگر از مال و ثروت خود بهره‌ای به دست نیاوری، هیچ چیزی جز بار گران و دردسر از آن باقی نمی‌ماند.
به پشت تو از گنج رنج گران
سبکبار راحت ازان دیگران
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و زحمت‌های تو، بار سنگین مشکلات بر دوشت سبک شده و از درد و رنج دیگران رهایی یافته‌ای.