گنجور

بخش ۳۱ - خردنامه هرمس

ز هرمس که هر مس زر ناب کرد
جهان پر گهرهای نایاب کرد
به ما درس حکمت چنین آمده ست
سزاوار صد آفرین آمده ست
که ای مهبط فضل جان آفرین
نمودار صنع جهان آفرین
به دانشوری شکر نعمت گزار
گه شکر بر نعمت کردگار
نباشد چنان هیچ شکری شگرف
که نعمت شود در حق خلق صرف
نهد لقمه از خوان فضل خدای
به کام فقیران بی دست و پای
تمنای دنیا و سودای دین
به یک سینه با هم نگردد قرین
چو دین بایدت رخ ز دنیا بتاب
کز آبادی این شود آن خراب
به هر پیشه آن کس که دانا بود
به جمع همه کی توانا بود
چو گیرد به کف دوک ریسندگی
کشد نوک کلک از نویسندگی
ور آغاز نامه نوشتن کند
کی آهنگ پشمینه رشتن کند
نیاید ز یک دست کردن دو کار
نشاید به یک دل گرفتن دو یار
چو پرهیزگاری شود پیشه ات
بود خیرخواهی در اندیشه ات
حذر کن ز راهی که رو در شر است
که آن ره سوی چه تو را رهبر است
قدم را نگهدار ازین تیره راه
مبادا که ناگه در افتی به چاه
به سوگند ناراست مگشا زبان
که دل را گزند است و جان را زیان
به هر سفله اش نیز تلقین مکن
وز آن خویش را رخنه در دین مکن
همی دانم از خوی ناساز او
که گردی به بشکستن انباز او
به راه جهالت مشو تیز گام
مبر دست مکنت به کسب حرام
که گر کیسه ات را دهد فربهی
کند سینه ات را ز ایمان تهی
مکن میل دنیا و لذات او
که نعت خوشی نیست در ذات او
گرفتار دنیا به دریاست غرق
گران سنگ باری نهاده به فرق
به ساحل نیفکنده زان موج رخت
دهد جان شیرین در آن موج سخت
به اخلاق اهل کرم روی کن
به اکرام هر نیک و بد خوی کن
به اکرام نیکان به نیکی گرای
که خشنود باشد ز نیکان خدای
به تعظیم شو با بدان سازگار
بدی شان به نیکی ز خود باز دار
اگر یابی آگاهی از عیب کس
به هر کس ازان بر نیاور نفس
تو هستی بشر دیگران هم بشر
نباشد بشر پای تا سر هنر
ز خیر بشر شرش افزون تر است
حروف بشر بیشتر زان شر است
مبادا که چو عیبی از جیب تو
زند سر کند دیگری عیب تو
تهیدستی و زهد و طاعتوری
به از مال بسیار و جرم آوری
چو آید به سر نوبت مال و جاه
رود مالت از دست و ماند گناه
دو مردن بود آدمیزاد را
گرفتار این محنت آباد را
یکی مردن از شهرت حرص و آز
ز بایست ها داشتن دست باز
دوم رشته جان بریدن ز تن
گسستن کشش های روح از بدن
کسی کو به مرگ نخستین شتافت
ز مرگ دوم عمر جاوید یافت
درین موج زن لجه رنج و بیم
ندارد جز این بهره مرد حکیم
که خود را کشیده ست بر ساحلی
گرفته ز موجش برون منزلی
گشاده ز دل دیده اعتبار
به نظاره بنشسته لیل و نهار
که چون دیگران غرق دریا شوند
به موج اندرون زیر و بالا شوند
متاع خود آخر به طوفان دهند
جگر تشنه و خشک لب جان دهند
چو با تو شود مدعی سخت گوی
به جز راه حلم و مدارا مپوی
شود چون ز انصاف خیزد خطاب
خطاپیشگان را دلیل صواب
اگر نرم خواهی حریف درشت
بود راحت کف به از رنج مشت
خشونت ز پولاد مردآزمای
به سوهان توان سود نی چوب سای
نیاراسته دل به فضل و ادب
مکن زینت جامه و جا طلب
چو نقش ادب از درون کاستی
برون را چه حاصل که آراستی
تو در بند زیور پی دیگران
تف افکن به روی تو دانشوران

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز هرمس که هر مس زر ناب کرد
جهان پر گهرهای نایاب کرد
هوش مصنوعی: هرمس با تبدیل مس به طلا، دنیایی پر از جواهرات و چیزهای ارزشمند ایجاد کرد.
به ما درس حکمت چنین آمده ست
سزاوار صد آفرین آمده ست
هوش مصنوعی: به ما آموزشی در مورد حکمت داده شده که شایسته هزاران ستایش است.
که ای مهبط فضل جان آفرین
نمودار صنع جهان آفرین
هوش مصنوعی: ای کسی که محل نزول فضل و رحمت هستی، جان آفرین تو، نشان‌دهنده‌ی آفرینش جهان است.
به دانشوری شکر نعمت گزار
گه شکر بر نعمت کردگار
هوش مصنوعی: به موجب علم و دانش، نعمت‌ها را شکرگزاری کن؛ زیرا شکرگزاری نسبت به نعمت‌های خداوند ضروری است.
نباشد چنان هیچ شکری شگرف
که نعمت شود در حق خلق صرف
هوش مصنوعی: هیچ نعمتی آنقدر ارزشمند نیست که فقط برای خود شخص باشد و برای دیگران فایده‌ای نداشته باشد.
نهد لقمه از خوان فضل خدای
به کام فقیران بی دست و پای
هوش مصنوعی: خداوند رحمت و فضل خود را در اختیار فقیران قرار می‌دهد و به آن‌ها نان و غذا می‌دهد. این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهد که حتی کسانی که از امکانات و توانایی محروم هستند نیز بهره‌مند شوند.
تمنای دنیا و سودای دین
به یک سینه با هم نگردد قرین
هوش مصنوعی: آرزوهای دنیوی و عشق به دین نمی‌توانند در یک دل و یکجا با هم وجود داشته باشند.
چو دین بایدت رخ ز دنیا بتاب
کز آبادی این شود آن خراب
هوش مصنوعی: اگر دین و ایمان برایت اهمیت دارد، باید از دنیا روی برگردانی؛ زیرا prospering و خوشی‌های این دنیا باعث نابودی حقیقت می‌شود.
به هر پیشه آن کس که دانا بود
به جمع همه کی توانا بود
هوش مصنوعی: هر فردی که دانش و آگاهی دارد، در هر حرفه‌ای که مشغول به کار باشد، در نهایت به موفقیت و توانمندی دست پیدا می‌کند.
چو گیرد به کف دوک ریسندگی
کشد نوک کلک از نویسندگی
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی در کار ریسندگی مهارت پیدا کند، می‌تواند به زیبایی و هنرمندانه بنویسد.
ور آغاز نامه نوشتن کند
کی آهنگ پشمینه رشتن کند
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد نوشتن نامه‌ای را آغاز کند، آیا قصد دارد در مورد بافتن پشمینه صحبت کند؟
نیاید ز یک دست کردن دو کار
نشاید به یک دل گرفتن دو یار
هوش مصنوعی: نمی‌شود که از یک دست دو کار انجام داد و همچنین نمی‌توان با یک دل دو عشق را در دل داشت.
چو پرهیزگاری شود پیشه ات
بود خیرخواهی در اندیشه ات
هوش مصنوعی: اگر پرهیزگاری در زندگی‌ات ریشه داشته باشد، خیرخواهی و نیکی به دیگران در افکارت جلوه‌گر خواهد شد.
حذر کن ز راهی که رو در شر است
که آن ره سوی چه تو را رهبر است
هوش مصنوعی: مراقب باش که از راهی که به بدی می‌انجامد، عبور نکنی؛ زیرا آن راه تو را به جایی می‌برد که هدایت‌کننده‌اش خود بدی است.
قدم را نگهدار ازین تیره راه
مبادا که ناگه در افتی به چاه
هوش مصنوعی: مواظب قدم‌هایت باش و در این راه تیره و پیچیده احتیاط کن، زیرا ممکن است ناگهان به ولی چاه بیفتی.
به سوگند ناراست مگشا زبان
که دل را گزند است و جان را زیان
هوش مصنوعی: بر زبانت سوگند دروغ نیاور، زیرا این کار به دل آزار می‌زند و به جان آسیب می‌رساند.
به هر سفله اش نیز تلقین مکن
وز آن خویش را رخنه در دین مکن
هوش مصنوعی: به هر آشفتگی و فرد بی‌ارزشی تأثیر نگذار و از خودت نشانه‌ای در دین نگذار.
همی دانم از خوی ناساز او
که گردی به بشکستن انباز او
هوش مصنوعی: من می‌دانم که چون او با من ناسازگار است، به زودی دوستی‌ام را قطع خواهد کرد.
به راه جهالت مشو تیز گام
مبر دست مکنت به کسب حرام
هوش مصنوعی: به دنبال نادانی نرو و با شتاب قدم بر مدار. دستت را به کسب ناپاک و حرام آلوده نکن.
که گر کیسه ات را دهد فربهی
کند سینه ات را ز ایمان تهی
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو wealth و ثروت بدهد، ممکن است که به خاطر آن جاودانه‌گی و ایمان در دل تو کم رنگ شود.
مکن میل دنیا و لذات او
که نعت خوشی نیست در ذات او
هوش مصنوعی: به دنیا و لذت‌های آن گرایش نداشته باش، زیرا در واقع این لذات خوشایند نیستند.
گرفتار دنیا به دریاست غرق
گران سنگ باری نهاده به فرق
هوش مصنوعی: انسانی که در دنیا گرفتار شده، مانند فردی است که در دریا غرق شده و بار سنگینی بر شانه‌هایش دارد.
به ساحل نیفکنده زان موج رخت
دهد جان شیرین در آن موج سخت
هوش مصنوعی: موج سختی که در دریا وجود دارد، جان عزیز تو را در خود می‌کشد و تو را به ساحل نمی‌رساند.
به اخلاق اهل کرم روی کن
به اکرام هر نیک و بد خوی کن
هوش مصنوعی: بر رفتار نیکوکاران توجه کن و با محبت و احترام با هر کسی، چه خوب و چه بد، رفتار کن.
به اکرام نیکان به نیکی گرای
که خشنود باشد ز نیکان خدای
هوش مصنوعی: به بزرگان و نیکان احترام بگذار و به آنها خوبی کن تا خداوند از نیکان راضی باشد.
به تعظیم شو با بدان سازگار
بدی شان به نیکی ز خود باز دار
هوش مصنوعی: با افراد ناپسند به خوبی رفتار کن و احترام بگذار، و از اعمال زشت خود دوری کن.
اگر یابی آگاهی از عیب کس
به هر کس ازان بر نیاور نفس
هوش مصنوعی: اگر از عیوب دیگران آگاهی پیدا کردی، به هیچ کس در مورد آن‌ها هیچ نگو.
تو هستی بشر دیگران هم بشر
نباشد بشر پای تا سر هنر
هوش مصنوعی: تو فقط یک انسان هستی و دیگران نمی‌توانند به اندازه تو انسانی باشند. تو تمام وجودت پر از هنر و خلاقیت است.
ز خیر بشر شرش افزون تر است
حروف بشر بیشتر زان شر است
هوش مصنوعی: خیر انسان‌ها کمتر از بدی‌های آن‌هاست و تعداد حروفی که به زبان انسان‌ها جاری می‌شود، بیشتر از بدی‌ها و شرور آن‌هاست.
مبادا که چو عیبی از جیب تو
زند سر کند دیگری عیب تو
هوش مصنوعی: موازنه کن که اگر عیبی از تو نمایان شود، ممکن است دیگران نیز عیوب تو را برملا کنند. پس بهتر است مراقب خود باشی و اشتباهاتت را زیر نظر داشته باشی.
تهیدستی و زهد و طاعتوری
به از مال بسیار و جرم آوری
هوش مصنوعی: فقر، زهد و عبادت بهتر از داشتن ثروت فراوان و ارتکاب گناهان است.
چو آید به سر نوبت مال و جاه
رود مالت از دست و ماند گناه
هوش مصنوعی: زمانی که ثروت و مقام به پایان رسد، دارایی‌ات از بین می‌رود و تنها گناه باقی می‌ماند.
دو مردن بود آدمیزاد را
گرفتار این محنت آباد را
هوش مصنوعی: زندگی انسان پر از چالش‌ها و سختی‌هاست و او مانند دو مرگ، در این دنیا با مشکلات روبرو می‌شود.
یکی مردن از شهرت حرص و آز
ز بایست ها داشتن دست باز
هوش مصنوعی: یکی از دلایل فوت انسان‌ها می‌تواند اشتیاق و حرص و طمع در زندگی باشد؛ زیرا این احساسات باعث می‌شود که انسان‌ها نتوانند به راحتی از خواسته‌هایشان فاصله بگیرند و در نتیجه به مشکلات بزرگی دچار شوند.
دوم رشته جان بریدن ز تن
گسستن کشش های روح از بدن
هوش مصنوعی: دو رشته‌ی جان از بدن جدا می‌شود و نیروی روح از جسم آزاد می‌گردد.
کسی کو به مرگ نخستین شتافت
ز مرگ دوم عمر جاوید یافت
هوش مصنوعی: کسی که با مرگ نخستین مواجه شود و آن را بپذیرد، در واقع زندگی جاودانه‌ای را تجربه خواهد کرد.
درین موج زن لجه رنج و بیم
ندارد جز این بهره مرد حکیم
هوش مصنوعی: در این دریا اگرچه سختی‌ها و نگرانی‌ها وجود دارد، اما تنها چیزی که برای مرد دانا و حکیم اهمیت دارد، همین لحظه و بهره‌وری از آن است.
که خود را کشیده ست بر ساحلی
گرفته ز موجش برون منزلی
هوش مصنوعی: کسی که خود را به ساحل رسانده و از امواج دریا دور شده، جایگاهی برای استراحت یافته است.
گشاده ز دل دیده اعتبار
به نظاره بنشسته لیل و نهار
هوش مصنوعی: ناامید نباش، چرا که از دلِ خوش و باز، چشم به راهی و مشاهده‌ای نشسته‌ای که در هر شب و روز به تماشا می‌گذرد.
که چون دیگران غرق دریا شوند
به موج اندرون زیر و بالا شوند
هوش مصنوعی: وقتی دیگران در دریا غرق می‌شوند، در دل موج‌ها بالا و پایین می‌روند.
متاع خود آخر به طوفان دهند
جگر تشنه و خشک لب جان دهند
هوش مصنوعی: آخرت کار تو در شرایط سخت و ناخوشایند باعث می‌شود افراد با وجود درد و رنج، جان و دل خود را به پای تو بدهند و همه چیز خود را فدای تو کنند.
چو با تو شود مدعی سخت گوی
به جز راه حلم و مدارا مپوی
هوش مصنوعی: زمانی که با تو، کسی به شدت ادعا کند، جز روش صبر و بردباری، هیچ راهی را انتخاب نکن.
شود چون ز انصاف خیزد خطاب
خطاپیشگان را دلیل صواب
هوش مصنوعی: زمانی که انصاف در میان باشد، کسانی که خطا کرده‌اند را با دلایلی به راه درست هدایت می‌کنند.
اگر نرم خواهی حریف درشت
بود راحت کف به از رنج مشت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی با کسی که قوی و سرسخت است، به آرامی رفتار کنی، بهتر است با ملایمت و آرامش پیش بروی تا این‌که بخواهی با زور و دشواری حرف خود را پیش ببری.
خشونت ز پولاد مردآزمای
به سوهان توان سود نی چوب سای
هوش مصنوعی: خشونت مانند فولاد است که مردان را آزمایش می‌کند، اما پولاد تنها به وسیله سوهان شکل می‌گیرد و سودی از چوب ندارد.
نیاراسته دل به فضل و ادب
مکن زینت جامه و جا طلب
هوش مصنوعی: دل خود را به فضل و ادب بیارایید و به زیبایی ظاهری و مقام و جایگاه دنیا دل نبندید.
چو نقش ادب از درون کاستی
برون را چه حاصل که آراستی
هوش مصنوعی: اگر ادب و شخصیت درونی فرد کاهش یابد، زینت‌های ظاهری و外ی که به آنها توجه می‌شود، هیچ ارزش و فایده‌ای نخواهد داشت.
تو در بند زیور پی دیگران
تف افکن به روی تو دانشوران
هوش مصنوعی: به خودت اهمیت بده و به جای اینکه به ظاهر و زیورآلات دیگران توجه کنی، به علم و دانش خودت بپرداز.