بخش ۲۹ - خردنامه اسقلینوس
خرد جمله لب شد زمین بوس را
زمین بوسی اسقلینوس را
حکیمی که چون لب به حکمت گشاد
ز طبع گهربارش این نکته زاد
که ای غرقه نعمت ایزدی
گرفتار کفران ز نابخردی
ببین نعمت و شکر نعمت بگوی
ببین زلت و دل ز زلت بشوی
ز شکر است نعمت فزایش پذیر
اگر مرد راهی ره شکر گیر
مبادا رود پای نعمت ز جای
فروبندش از رشته شکر پای
عبادتگران خدا ناشناس
چو گردنده گاوند گرد خراس
که هر چند خالی ز گردش نزیست
نمی داند آن گردش از بهر چیست
به صد وایه محتاج جان کاستن
به از حاجت از ناکسان خواستن
به خواهش ازیشان مریز آبروی
مدار آبرو را کم از آب جوی
نه زر ده به گستاخ فاجر نه زور
مددگاری او مکن در فجور
می و شاهدش را که آمادگیست
ز تو می فروشی و قوادگیست
مکن ضایع انعام خود زینهار
به حق ناشناسان حق ناگزار
به بحر اندرون به گهر ریختن
که در کیسه سفله زر ریختن
به تعلیم ناکس زبان کم گشای
که تعلیم او نیست دانش فزای
ز دانش دلش کی منور شود
به سگ آب ریزی نجس تر شود
سلامت اگر بایدت گوش باش
ز گفتار بیهوده خاموش باش
وگر زانکه گویی سخن راست گوی
به جز راستی زیور آن مجوی
نداند دل هیچ دانشوری
سخن را به از راستی زیوری
به صنعت سخن را که آراستی
چه حاصل چو خالیست از راستی
نه تنها شعار زبان است صدق
حصار تن و حرز جان است صدق
درین کهنه بیشه دورنگی مکن
ز شیری زنی دم، پلنگی مکن
درون و برون را به هم راست ساز
ز کج باز بهتر بود راست باز
درون را بیارای همچون برون
و یا کن برون را به رنگ درون
بخش ۲۸ - حکایت آن طفل خرد که نان بزرگ در دست داشت، می خورد و می گریست که این نان اندک است و اشتهای من بسیار: به بغداد شد گامزن زیرکیبخش ۳۰ - حکایت آن نوخاسته تن به جامه آراسته که جامه هایش نغز و سخن هایش بی مغز بود: یکی تازه برنای نوخاسته
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرد جمله لب شد زمین بوس را
زمین بوسی اسقلینوس را
هوش مصنوعی: تمام خرد و دانایی به مانند لبی است که برای زمین بوسی آماده میشود؛ همانطور که اسقلینوس، به زمین بوسیدن میپردازد.
حکیمی که چون لب به حکمت گشاد
ز طبع گهربارش این نکته زاد
هوش مصنوعی: فردی که با روحی نیکو و با دلسوزی به بیان دانش و حکمت میپردازد، به واسطه طبیعت ارزشمندش، نکات ارزشمندی را به وجود میآورد.
که ای غرقه نعمت ایزدی
گرفتار کفران ز نابخردی
هوش مصنوعی: ای کسی که در نعمتهای الهی غرق هستی، به خاطر نادانیات گرفتار نافرمانی و کفران شدهای.
ببین نعمت و شکر نعمت بگوی
ببین زلت و دل ز زلت بشوی
هوش مصنوعی: به نعمتها و خوبیهای زندگی توجه کن و از آنها قدردانی کن. اگر به مشکلات و ناکامیها دچار شدی، دل خود را از این حس ناخوشایند آزاد کن.
ز شکر است نعمت فزایش پذیر
اگر مرد راهی ره شکر گیر
هوش مصنوعی: هر چه نعمت و فراوانی در زندگی داریم، ناشی از شکرگزاری و قدردانی است. اگر کسی خواهان رشد و پیشرفت در زندگی است، باید مسیر شکر و قدرشناسی را در پیش بگیرد.
مبادا رود پای نعمت ز جای
فروبندش از رشته شکر پای
هوش مصنوعی: مبادا نعمتها را از دست بدهی و پای شکرین خوشیهایت را محکم نگهداری.
عبادتگران خدا ناشناس
چو گردنده گاوند گرد خراس
هوش مصنوعی: عبادتکنندگان خدا مانند گردانندگان گاو هستند که در حال گردش در بیخبری به سر میبرند.
که هر چند خالی ز گردش نزیست
نمی داند آن گردش از بهر چیست
هوش مصنوعی: اگرچه زندگی از چرخش و تغییر خالی است، اما او نمیداند که این چرخش برای چه هدفی است.
به صد وایه محتاج جان کاستن
به از حاجت از ناکسان خواستن
هوش مصنوعی: برای کاهش جان و زندگی به صد درخواست نیاز است، اما بهتر است انسان از افراد ناتوان و بیکفایت چیزی نخواهد.
به خواهش ازیشان مریز آبروی
مدار آبرو را کم از آب جوی
هوش مصنوعی: برای حفظ آبرو و حیثیت خود، از خواستههای دیگران دوری کن. هرگز اجازه نده که آبرویت تحت تأثیر قرار گیرد و از آن کم شود، حتی اگر شرایط سخت باشد.
نه زر ده به گستاخ فاجر نه زور
مددگاری او مکن در فجور
هوش مصنوعی: نه به کسی که بیپروا و فاسد است، طلا و ثروت بده و نه به او کمک کن تا به فساد خود ادامه دهد.
می و شاهدش را که آمادگیست
ز تو می فروشی و قوادگیست
هوش مصنوعی: تو شراب و معشوقهات را به من میفروشی، اما خودت در این کار مهارت و آمادگی کامل داری.
مکن ضایع انعام خود زینهار
به حق ناشناسان حق ناگزار
هوش مصنوعی: هرگز نعمتهای الهی را از دست نده و نگذار کسانی که قدرشناس نیستند، از آنها بهرهمند شوند.
به بحر اندرون به گهر ریختن
که در کیسه سفله زر ریختن
هوش مصنوعی: در دریا چیزی با ارزش و گرانبهایی را قرار دادن، مثل این است که در کیسهای معمولی و بیاهمیت، طلا بگذاری.
به تعلیم ناکس زبان کم گشای
که تعلیم او نیست دانش فزای
هوش مصنوعی: زبان خود را بهراحتی با افراد بیمعلومات باز نکن، زیرا آموزش آنها به چیزی جز کاهش دانش منجر نخواهد شد.
ز دانش دلش کی منور شود
به سگ آب ریزی نجس تر شود
هوش مصنوعی: دل کسی که دانش ندارد، چگونه روشن میشود؟ مانند سگی است که با آب کثیف خیس خورده و نجستر میشود.
سلامت اگر بایدت گوش باش
ز گفتار بیهوده خاموش باش
هوش مصنوعی: اگر سلامتیات برایت مهم است، باید گوش شنوا داشته باشی و از حرفهای بیهوده دوری کنی.
وگر زانکه گویی سخن راست گوی
به جز راستی زیور آن مجوی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی سخنی بگویی، فقط حقیقت را بگو و به جز راستگویی، به چیزی دیگر اهمیت نده.
نداند دل هیچ دانشوری
سخن را به از راستی زیوری
هوش مصنوعی: هیچ دانشمندی نمیداند که اهمیتی بالاتر از راستگویی وجود دارد.
به صنعت سخن را که آراستی
چه حاصل چو خالیست از راستی
هوش مصنوعی: وقتی هنر سخن را به زیبایی بسازی، چه فایده دارد اگر در آن صداقت وجود نداشته باشد؟
نه تنها شعار زبان است صدق
حصار تن و حرز جان است صدق
هوش مصنوعی: این عبارت بیانگر این است که صداقت تنها یک حرف و شعار زبانی نیست، بلکه به مانند یک محافظ و حصار برای بدن و جان انسان عمل میکند. به عبارت دیگر، صداقت درونی موجب حفاظت از وجود انسان میشود و اهمیت بیشتری از صرفاً بهکار بردن کلمات دارد.
درین کهنه بیشه دورنگی مکن
ز شیری زنی دم، پلنگی مکن
هوش مصنوعی: در این جنگل قدیمی، رنگ و لعاب نزن و خودت را شبیه شیر نکن، خود را به پلنگ هم نزند.
درون و برون را به هم راست ساز
ز کج باز بهتر بود راست باز
هوش مصنوعی: درون و برون خود را هماهنگ کن، زیرا بهتر است که از حالت نادرست و کج به حالت درست و راست منتقل شوی.
درون را بیارای همچون برون
و یا کن برون را به رنگ درون
هوش مصنوعی: درون خود را زیبا و دلنشین کن مانند ظاهر خود، یا اینکه ظاهر خود را مطابق با زیبایی درونت بساز.