گنجور

بخش ۹۳ - مناجات در انتقال از جود به قناعت

ای محیط کرمت عرش صدف
عرشیان در طلبت باده به کف
ما که لب تشنه احسان توییم
کشتی افتاده به طوفان توییم
نظر لطف بر این کشتی دار
به سلامت برسانش به کنار
خیمه ما به سوی ساحل زن
صدف هستی ما را بشکن
پرده ظلمت ما را بگشای
صفوت گوهر ما را بنمای
جامی از هستی خود گشته ملول
دارد از فضل تو امید قبول
بر سر خوان عطایش بنشان
دامن از گرد خطایش بفشان
بنگر اندوه وی و شادش کن
بنده پیر شد آزادش کن
بینشش ده که تو را بشناسد
نعمتت را ز بلا بشناسد
کمر خدمت طاعت بخشش
افسر عز قناعت بخشش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای محیط کرمت عرش صدف
عرشیان در طلبت باده به کف
هوش مصنوعی: ای محیط کرمت، جایی که عرش آسمانیان قرار دارد، در جستجوی تو هستم و در دستم جامی پر از شراب است.
ما که لب تشنه احسان توییم
کشتی افتاده به طوفان توییم
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که تشنه محبت و کمک تو هستیم، مانند کشتی‌ای که در میانه طوفان به سر می‌برد.
نظر لطف بر این کشتی دار
به سلامت برسانش به کنار
هوش مصنوعی: خداوند با مهربانی‌اش به این دریانورد کمک کند تا او را به سلامت به ساحل برساند.
خیمه ما به سوی ساحل زن
صدف هستی ما را بشکن
هوش مصنوعی: خیمه ما به طرف ساحل است، صدفی که هستی ما را در خود دارد بشکن.
پرده ظلمت ما را بگشای
صفوت گوهر ما را بنمای
هوش مصنوعی: پرچم تاریکی را بردار و زیبایی و پاکی گوهر وجود ما را به نمایش بگذار.
جامی از هستی خود گشته ملول
دارد از فضل تو امید قبول
هوش مصنوعی: موجودیتی که از زندگی خود خسته شده، به لطف و رحمت تو امید دارد که مورد پذیرش قرار بگیرد.
بر سر خوان عطایش بنشان
دامن از گرد خطایش بفشان
هوش مصنوعی: او را بر سر سفره‌ی محبت خود بنشان و از لطف و رحمتش بهره‌مند شوم.
بنگر اندوه وی و شادش کن
بنده پیر شد آزادش کن
هوش مصنوعی: نگاهی به غم او بینداز و او را شاد کن، زیرا او به پیری رسید و باید آزادش کنی.
بینشش ده که تو را بشناسد
نعمتت را ز بلا بشناسد
هوش مصنوعی: بینش و دانش او را افزایش ده تا بتواند تو را بشناسد و نعمت‌هایت را از بدی‌ها و مشکلات تشخیص دهد.
کمر خدمت طاعت بخشش
افسر عز قناعت بخشش
هوش مصنوعی: قدرت و استحکام در خدمت و اطاعت، مانند افسرانی است که با قناعت و بخشش به مقام و عزت می‌رسند.