بخش ۶۹ - مناجات در اظهار شوق و حیرت و طلب ترقی به مقام غیرت
ای سراسیمه شوق تو فلک
سر نپیچیده ز طوق تو ملک
داغ بر جان و دل از شوق توییم
بنده داغ و سگ طوق توییم
گرنه با طوق وفا تیزتگیم
در ره تو چو سگان کم ز سگیم
میل غیر از دل ما بیرون کن
شوق خود روز به روز افزون کن
گر می از ساغر وصلت نکشیم
به جگر خواری شوق تو خوشیم
هست بهر تو جگر خواری ما
عزت ما و دگر خواری ما
باد در لجه این بحر سراب
جامی از خواری تو عزت یاب
گر کند بخت ره آموزی را
داغ شوق تو شود روزی او
هر چه جز شوق تو در جان فگار
کارد افسوس و دریغ آرد بار
تا کند قطع ز افسوس و دریغ
بنه اندر کفش از غیرت تیغ
بخش ۶۸ - حکایت آن کنیزک و غلام که بر کنار دجله دست از زندگانی خود شستند و به غرقه شدن در آب از خشک لبی ساحل فراق خلاصی جستند: بر لب دجله چو شد سبز بساطبخش ۷۰ - عقد بیست و یکم در غیرت که عبارت است از حمیت محبت صاحب سیر به قطع تعلق غیر از محبوب یا قطع التفات محبوب از غیر: ای به هر غیر گشاده نظری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.