بخش ۵۴ - مناجات در اعتصام و التجا از موطن خوف به مأمن رجا
ای تن ما ز تو چون موی از بیم
فرق وار از تو دل ما به دو نیم
تیغ بیمت همه را در خون غرق
دارد اینک اثر تیغ به فرق
روبهانیم ز خاری رنجه
وای اگر شیر زند سر پنجه
گرچه از حیله و مکریم دلیر
حیله ها را شکند حمله شیر
تا ز تو حکم امانی نرسد
تن امید به جانی نرسد
بنده جامی که در افزایش توست
چشم بر بخشش و بخشایش توست
بخششی ورز و ببخشای بر او
گر نبخشایی ای وای بر او
از جحیم سخطش ایمن دار
در نعیم کرمش ساکن دار
چشم جانش به رخت روشن کن
گلخن دهر بر او گلشن کن
به صف اهل صفایش برسان
به قدمگاه رجایش برسان
بخش ۵۳ - حکایت آن حاجی غریب با آن جنی مهیب: رهروی روی به تنهایی کردبخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن: ای ز بس بار تو انبوه شده
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تن ما ز تو چون موی از بیم
فرق وار از تو دل ما به دو نیم
هوش مصنوعی: ای بدن ما از تو مانند مویی است که از بیمی در فرق سر میآید، و دل ما از ترس به دو نیم شده است.
تیغ بیمت همه را در خون غرق
دارد اینک اثر تیغ به فرق
هوش مصنوعی: تیغ تو همه را در خون فرو برده است و اکنون نشانهای از آن تیغ بر سر آنها نمایان شده است.
روبهانیم ز خاری رنجه
وای اگر شیر زند سر پنجه
هوش مصنوعی: ما مانند نی که درخت بودهایم، از خار و زخم رنج میبریم. ای وای اگر شیر در نیروی خود سر برآورد.
گرچه از حیله و مکریم دلیر
حیله ها را شکند حمله شیر
هوش مصنوعی: هرچند دلیران با نیرنگ و حیله مواجهاند، اما شجاعت و قدرت شیر، تمام این مکرها را از بین میبرد.
تا ز تو حکم امانی نرسد
تن امید به جانی نرسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که پیامی از تو به من نرسد، امیدی به زندگی نخواهم داشت.
بنده جامی که در افزایش توست
چشم بر بخشش و بخشایش توست
هوش مصنوعی: من در انتظار نعمت و بخشش تو هستم و به جامی که تو به من میدهی، دل بستهام.
بخششی ورز و ببخشای بر او
گر نبخشایی ای وای بر او
هوش مصنوعی: اگر به دیگران بخشش کنی و آنها را ببخشی، کار نیکوئی کردهای. اما اگر نتوانی این کار را انجام بدهی، جای تأسف دارد.
از جحیم سخطش ایمن دار
در نعیم کرمش ساکن دار
هوش مصنوعی: از آتش خشم او در امان باش و در برکت نعمتهایش آرامش بگیر.
چشم جانش به رخت روشن کن
گلخن دهر بر او گلشن کن
هوش مصنوعی: به چشمانت نگریسته و زیباییات را به دنیای غمانگیز و تاریک ببخش. با وجود تو، زندگیام را همچون باغی دلپذیر بیارای.
به صف اهل صفایش برسان
به قدمگاه رجایش برسان
هوش مصنوعی: او را به جمع انسانهای باصفا برسان و به جایی که امید و خواستهاش وجود دارد، راهنمایی کن.