گنجور

بخش ۵۱ - مناجات در انتقال از شکر و سپاسداری به خوف و ترسگاری

ای کشیده به جهان خوان کرم
حاضر خوان تو الوان نعم
نعم و شکر نعم هر دو ز توست
نشود جز به تو این کار درست
شکرگویان تو را جرم زبان
یک نواله ست ازان خوان به دهان
چون نواله ز نوا نیست جدا
زان نواله ست جهانی به نوا
گرچه جامی بود از هیچ کسان
زان نواله به نواییش رسان
گر به آتش نکنی غور رسی
به کسی کی رسد از هیچ کسی
به جمال نعمش بینا کن
به سپاس نعمش گویا کن
روز و شب با نعمش همدم دار
به سپاس نعمش خرم دار
ور کشد پا ز ره شکر ز طوف
زخم بر دل زنش از خنجر خوف

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.