گنجور

بخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن

ای سبکسارتر از خشک گیا
که شود پی سپر باد صبا
بی ثباتی به ره صدق و صواب
چون گره بر نفس و نقش بر آب
هر دم از جا چه روی کشتی وار
کوه شو لنگر خود سنگین دار
شاهبازی مگشا پای ز بند
بس تو را ساعد شه شاخ بلند
تا به کی گوی صفت بی سر و پای
می جهی از خم چوگان قضا
همچو گو گر بجهی صد میدان
نیست امکان که رهی زان چوگان
سر بنه در ره چوگانی شاه
بو که یک بار کند در تو نگاه
آمد از شاه تو را کن مکنی
که در آن نیست خرد را سخنی
هر کجا گفت بکن دست گشای
هر کجا گفت مکن باز پس آی
رو بر آن راه که فرموده اوست
نوش ازان باده که پیموده اوست
لب ببند از می ناپیموده
پا بکش از ره نافرموده
راست کردار و قوی پیمان باش
مرکز دایره فرمان باش
گر نگونسار ز گردون افتی
به کزین دایره بیرون افتی
کند این دایره تنگ مجال
حفظ معموره دین سور مثال
رخش ازین سور چو بیرون رانی
نیست جز ماتم جاویدانی
کرد یک رخنه درین سور آدم
سور فردوس بر او شد ماتم
ما که در لجه خون افتادیم
همه زان رخنه برون افتادیم
چند روزی به صبوری می کوش
باده تلخ صبوری می نوش
صبر کن همچو شکر با دل تنگ
صبر کن همچو گهر در دل سنگ
نشود نی بجز از صبر شکر
نشود سنگ جز از صبر گهر
تا نگردد ز صبوری خون خشک
ناف آهو نشود نافه مشک
تا به سر چرخ فلک گردان است
صبر در وی روش مردان است
آسیا را چو به سر گردانند
عاجزان صبر بر آن نتوانند
انبیا پای به صبر افشردند
لاجرم پایه عالی بردند
نوح از موج غم قوم نرست
تا به کشتی صبوری ننشست
شد وزان رایحه صبر جمیل
بشکفانید گل از نار خلیل
یوسف از صبر به یعقوب رسید
صحت از صبر به ایوب رسید
یافت از صبر کلیم الله عون
جامه در نیل فنا زد فرعون
عیسی از صبر برانداخت کمند
ساخت جا کنگر این چرخ بلند
احمد از صبر بر آزار قریش
زهرشان ریخت در آبشخور عیش
صبر کن بر ستم بی خردان
نرسد جز به تن آزار ددان
چه غم از زخم که بر آب و گل است
غم از آنست که بر جان و دل است
هر لگد کان ز فرومایه رسد
نکند کوب چو بر سایه رسد
خاتم صبر که عالی گهر است
نقش آن من صبر قد ظفر است
کشت ایمان را صبر آمد ابر
این بود سر «تواصوا بالصبر»
خاصه صبر تو بر آن نعمت و ناز
کت نشاند به سراپرده راز
سینه صافی کنی از زنگ وجود
دیده روشن شوی از نور شهود
وجه حق وجهه جانت گردد
قبله جان و جهانت گردد
گر کند گردش ایام به فرض
بر تو آمال و امانی همه عرض
پای صبر تو نلغزد از جای
نفتد چشم تو بر غیر خدای
ور شود چرخ یکی خونین میغ
که ازان میغ نبارد جز تیغ
بر تو یک مو نشود یافت سلیم
بلکه گردد همه چون فرق دو نیم
لب به دندان صبوری خایی
گره ناله ز دل نگشایی
شرمت آید که درین مشهد خاص
خواهی از کشمکش درد خلاص
گر فتد کوه بلا بر عاشق
نیست دل کوفتگی زو لایق
ور به فرقش ز جفا تیغ آید
به که چون زخم دهان نگشاید
خاصه وقتی که بود ناظر او
چشم آرامگه خاطر او

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سبکسارتر از خشک گیا
که شود پی سپر باد صبا
هوش مصنوعی: ای که سبک‌سرتر از گیاهان خشک هستی، چه کسی برای تو به عنوان سپر در برابر وزش باد صبا خواهد شد؟
بی ثباتی به ره صدق و صواب
چون گره بر نفس و نقش بر آب
هوش مصنوعی: بی‌ثباتی در مسیر درست و صحیح، مانند گره‌ای است که بر خود فرد و یا تصویری که بر روی آب نقش بسته، اثر می‌گذارد.
هر دم از جا چه روی کشتی وار
کوه شو لنگر خود سنگین دار
هوش مصنوعی: هر بار که از جایی حرکت می‌کنی، مانند کشتی که در دریا می‌رود، باید سعی کنی که در جا ثابت و محکم بمانی و از انحراف دوری کنی.
شاهبازی مگشا پای ز بند
بس تو را ساعد شه شاخ بلند
هوش مصنوعی: پرنده‌ای چون شاهباز را آزاد نکن، زیرا تو را به آرزوهای بلند می‌کشاند.
تا به کی گوی صفت بی سر و پای
می جهی از خم چوگان قضا
هوش مصنوعی: چقدر باید بی‌هدف و سرگردان در دنیای تقدیر حرکت کنی؟
همچو گو گر بجهی صد میدان
نیست امکان که رهی زان چوگان
هوش مصنوعی: اگر همچون قهرمانان با شجاعت و قدرت به پیش بروی، هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی تو را بگیرد و راهی که می‌خواهی برسی، برایت هموار خواهد بود.
سر بنه در ره چوگانی شاه
بو که یک بار کند در تو نگاه
هوش مصنوعی: سر خود را در مسیر چوگانی بگذار، ای شاه، تا شاید یک بار نگاهت به من بیفتد.
آمد از شاه تو را کن مکنی
که در آن نیست خرد را سخنی
هوش مصنوعی: از طرف شاه تو خبر می‌آید که در آن هیچ برهانی برای خرد وجود ندارد.
هر کجا گفت بکن دست گشای
هر کجا گفت مکن باز پس آی
هوش مصنوعی: هر جا که کسی از تو خواست کاری انجام بده، با دستانی باز و سرشار از آمادگی عمل کن. ولی اگر از تو خواست که چیزی را انجام ندهی، باید با احتیاط و بازگشت، از آن دوری کنی.
رو بر آن راه که فرموده اوست
نوش ازان باده که پیموده اوست
هوش مصنوعی: به سوی مسیری که او تعیین کرده برو و از آن نوشیدنی که او تجربه کرده است، بنوش.
لب ببند از می ناپیموده
پا بکش از ره نافرموده
هوش مصنوعی: سکوت کن و از راه ناآزموده دوری کن.
راست کردار و قوی پیمان باش
مرکز دایره فرمان باش
هوش مصنوعی: با صداقت و اراده قوی به زندگی ادامه بده و در مرکز توجه و هدایت قرار بگیر.
گر نگونسار ز گردون افتی
به کزین دایره بیرون افتی
هوش مصنوعی: اگر از دایره وجود به زیر بیفتی، به این معناست که از این چرخش و تلاطم دنیا خارج می‌شوی.
کند این دایره تنگ مجال
حفظ معموره دین سور مثال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دنیای محدود و تنگ مانع از حفظ و نگهداری اصول و ارزش‌های دینی می‌شود، به طوری که این شرایط مشکلات زیادی برای جلوگیری از فساد و انحراف ایجاد می‌کند.
رخش ازین سور چو بیرون رانی
نیست جز ماتم جاویدانی
هوش مصنوعی: اگر این رخ زیبا را از این جشن بیرون ببری، جز غم و اندوهی جاودانی چیزی نصیب نخواهی شد.
کرد یک رخنه درین سور آدم
سور فردوس بر او شد ماتم
هوش مصنوعی: یک شکاف در این دیوار کرد و آدم موجب شد که فردوس به ماتم بیفتد.
ما که در لجه خون افتادیم
همه زان رخنه برون افتادیم
هوش مصنوعی: ما که در عمق مشکلات و مصائب گرفتار شده‌ایم، همه ما از آن شکاف و گسل خارج شده و به راهی دیگر رفته‌ایم.
چند روزی به صبوری می کوش
باده تلخ صبوری می نوش
هوش مصنوعی: چند روزی تلاش کن که شکیبا باشی و تلخی صبر کردن را تحمل کنی.
صبر کن همچو شکر با دل تنگ
صبر کن همچو گهر در دل سنگ
هوش مصنوعی: صبر کن، مانند شکر که در دلش تلخی ندارد. صبر کن، مثل مروارید که در دل سنگ سخت پیدا می‌شود.
نشود نی بجز از صبر شکر
نشود سنگ جز از صبر گهر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی چیزی به دست آوری، باید صبر و تحمل داشته باشی. بدون صبر، نمی‌توان به نعمات و ارزش‌های واقعی دست یافت. برای اینکه سنگی به گوهر تبدیل شود، نیاز به صبوری و زمان است.
تا نگردد ز صبوری خون خشک
ناف آهو نشود نافه مشک
هوش مصنوعی: تا زمانی که دردی از صبر بر دل انسان نباشد، در نهایت آرامش و زیبایی به وجود نخواهد آمد.
تا به سر چرخ فلک گردان است
صبر در وی روش مردان است
هوش مصنوعی: تا زمانی که چرخ زمان به حرکت ادامه می‌دهد، صبر و تحمل نشانه‌ی مردانگی است.
آسیا را چو به سر گردانند
عاجزان صبر بر آن نتوانند
هوش مصنوعی: وقتی که مشکلات و سختی‌ها بر گردن انسان بیفتد، صبر و تحمل آن برای فردی که در شرایط ضعیف و ناتوانی قرار دارد، بسیار دشوار خواهد بود.
انبیا پای به صبر افشردند
لاجرم پایه عالی بردند
هوش مصنوعی: پیامبران با ایستادگی و صبوری قدم برداشتند و به همین دلیل به مقام و مرتبه‌ای بالا دست یافتند.
نوح از موج غم قوم نرست
تا به کشتی صبوری ننشست
هوش مصنوعی: نوح از نگرانی و اندوه مردم خود رهایی نیافت تا زمانی که به کشتی صبر و استقامت نرفت.
شد وزان رایحه صبر جمیل
بشکفانید گل از نار خلیل
هوش مصنوعی: عطر زیبای صبر، به قدری دلنشین شده است که باعث شکفتن گل‌ها از آتش ابراهیم خلیل (پیامبر) شده است.
یوسف از صبر به یعقوب رسید
صحت از صبر به ایوب رسید
هوش مصنوعی: یوسف با صبر خود به پدرش یعقوب رسید و ایوب نیز با صبرش به صحت و سلامتی دست یافت.
یافت از صبر کلیم الله عون
جامه در نیل فنا زد فرعون
هوش مصنوعی: با صبر و تحمل، موسى (کلیم الله) یارى و کمکى از خداوند دریافت کرد و در نهایت، فرعون با سرنوشت خود در دریاى فنا غرق شد.
عیسی از صبر برانداخت کمند
ساخت جا کنگر این چرخ بلند
هوش مصنوعی: عیسی (ع) از تحمل و صبر خود بهره گرفت و از آن، دام و تله‌ای درست کرد تا بتواند بر مشکلات و سختی‌های زندگی غلبه کند. در این دنیا، با وجود چرخ بلند آن، یعنی مشکلات و چالش‌های زندگی، او راهی برای تسلط و فائق آمدن بر آن‌ها یافت.
احمد از صبر بر آزار قریش
زهرشان ریخت در آبشخور عیش
هوش مصنوعی: احمد با تحمل رنج‌ها و آزارهای قریش، زهر آنها را در منبع شادی و خوشبختی‌اش خالی کرد.
صبر کن بر ستم بی خردان
نرسد جز به تن آزار ددان
هوش مصنوعی: صبر کن بر ظلم نادان‌ها، چرا که نتیجه‌اش جز درد و رنج برای تو نخواهد بود.
چه غم از زخم که بر آب و گل است
غم از آنست که بر جان و دل است
هوش مصنوعی: زخمی که بر آب و گل است اهمیتی ندارد، بلکه اندوه اصلی از زخم‌هایی است که بر روح و قلب انسان نشسته‌اند.
هر لگد کان ز فرومایه رسد
نکند کوب چو بر سایه رسد
هوش مصنوعی: هر ضربه‌ای که از افراد بی‌مقدار به کسی برسد، تأثیری ندارد، مانند ضربه‌ای که به سایه وارد می‌شود.
خاتم صبر که عالی گهر است
نقش آن من صبر قد ظفر است
هوش مصنوعی: خاتم صبر باارزش و زیباست و نشان می‌دهد که استقامت و صبوری، کلید دستیابی به موفقیت و پیروزی است.
کشت ایمان را صبر آمد ابر
این بود سر «تواصوا بالصبر»
هوش مصنوعی: صبر مانند ابر، کشت ایمان را آبیاری می‌کند و این نشان‌دهنده‌ی اهمیت و ارزش صبر در پیشرفت و تقویت ایمان است.
خاصه صبر تو بر آن نعمت و ناز
کت نشاند به سراپرده راز
هوش مصنوعی: صبر تو بر آن نعمت و زیبایی، باعث شد تا راز و اسرار درونت به وضوح نمایان شود.
سینه صافی کنی از زنگ وجود
دیده روشن شوی از نور شهود
هوش مصنوعی: اگر دل را از آلودگی‌ها پاک کنی و باطن خود را صاف نگه‌داری، چشم‌ات از نور آگاهی و درک روشن خواهد شد.
وجه حق وجهه جانت گردد
قبله جان و جهانت گردد
هوش مصنوعی: چهره حقیقت، چهره جان تو خواهد شد و راهنما و سمت دل و دنیای تو خواهد گردید.
گر کند گردش ایام به فرض
بر تو آمال و امانی همه عرض
هوش مصنوعی: اگر روزگار بر تو چرخش کند و آرزوها و امیدهایت را برآورده سازد، همه چیز را به تو ارائه می‌دهد.
پای صبر تو نلغزد از جای
نفتد چشم تو بر غیر خدای
هوش مصنوعی: چشم تو همیشه بر خدا ثابت و معطوف بماند و از صبر و استقامت تو هرگز نلغزد و سستی نکند.
ور شود چرخ یکی خونین میغ
که ازان میغ نبارد جز تیغ
هوش مصنوعی: اگر چرخ فلک به ازای یکی خونین ابر باشد، دیگر از آن ابر چیزی جز تیغ نمی‌بارد.
بر تو یک مو نشود یافت سلیم
بلکه گردد همه چون فرق دو نیم
هوش مصنوعی: هیچ ویژگی خوبی در تو پیدا نخواهد شد، بلکه تمام خصوصیات تو به دو نیم تقسیم خواهد شد.
لب به دندان صبوری خایی
گره ناله ز دل نگشایی
هوش مصنوعی: باید صبر کنی و لب‌هایت را به دندان بگزی، تا دل‌تنگی‌ات را بروز ندهی و ناله‌ات را از دل پنهان کنی.
شرمت آید که درین مشهد خاص
خواهی از کشمکش درد خلاص
هوش مصنوعی: شما در این مکان مقدس شرم‌تان می‌آید که بخواهید از درد و زجر رهایی پیدا کنید.
گر فتد کوه بلا بر عاشق
نیست دل کوفتگی زو لایق
هوش مصنوعی: اگر بلای بزرگ بر سر عاشق بیفتد، دل او به خاطر این مشکل هیچ آسیب و دل‌زدگی نخواهد داشت، زیرا او لایق عشق و تحمل سختی‌هاست.
ور به فرقش ز جفا تیغ آید
به که چون زخم دهان نگشاید
هوش مصنوعی: اگر بر سرش تیغ جفا بیفتد، بهتر از این است که زخم بر دهان او بسته بماند.
خاصه وقتی که بود ناظر او
چشم آرامگه خاطر او
هوش مصنوعی: خصوصاً زمانی که او در کنارم باشد، آرامش و آسایش خاطر من تجلی می‌یابد.