بخش ۴۵ - مناجات در توجه به مقام صبر بعد از تحقق به مقام فقر
ای به سویت همه را روی نیاز
چشم لطف تو به روی همه باز
عاشقان کشته سودای تواند
داغ بر دل به تمنای تواند
درد دم بر دم تو همدمشان
داغ بی مرهم تو مرهمشان
رسته از خود ز پرستندگیت
خواجگی یافته از بندگیت
خرقه فقر و فنا پوشیده
در ره صدق و صفا کوشیده
گردن افراخته از طوق سگی
کرده در راه وفا تیز تگی
بنده جامی که سگ ایشان است
همچو ایشان ز وفاکیشان است
در کمند تو فتاده ست به بند
خالی از داغ سگانش مپسند
بست از خوان غنا دیده خویش
استخوانی نهش از فقر به پیش
صبر بر فقر و فناش آیین کن
تلخی صبر بر او شیرین کن
بخش ۴۴ - حکایت آن شیر زن موصلی که به روبه بازی موصل اخبار خواجه ای که طالب مواصلت وی بود پای توکل از پیشه فقر بیرون ننهاد: بود مردانه زنی در موصلبخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن: ای سبکسارتر از خشک گیا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به سویت همه را روی نیاز
چشم لطف تو به روی همه باز
هوش مصنوعی: ای کسی که همه نزد تو با نیاز میآیند و چهره مهربانیات به روی همه گشوده است.
عاشقان کشته سودای تواند
داغ بر دل به تمنای تواند
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر علاقهی عمیق خود به تو، دچار درد و رنج شدهاند و در دلشان آرزوی تو را دارند.
درد دم بر دم تو همدمشان
داغ بی مرهم تو مرهمشان
هوش مصنوعی: دردی که تو در هر لحظه تجربه میکنی، همدم دردهای آنهاست و ناراحتی تو، تسکیندهندهی آنهاست.
رسته از خود ز پرستندگیت
خواجگی یافته از بندگیت
هوش مصنوعی: از وابستگی به خود رهایی یافتهای و از طریق پرستش، به بزرگی و مقام دست یافتهای.
خرقه فقر و فنا پوشیده
در ره صدق و صفا کوشیده
هوش مصنوعی: لباسی از فقر و نابودی بر تن کرده، در راه صداقت و پاکی تلاش کرده است.
گردن افراخته از طوق سگی
کرده در راه وفا تیز تگی
هوش مصنوعی: سربلندی و عزت از فردی است که مانند یک وفادار، در سختیها و چالشها استقامت نشان میدهد و راه درست را نمیگذارد.
بنده جامی که سگ ایشان است
همچو ایشان ز وفاکیشان است
هوش مصنوعی: من همچون بندهای هستم که در وفاداری به ایشان مانند سگشان هستم و از آن جام (محبت و وفاداری) بهرهمندم.
در کمند تو فتاده ست به بند
خالی از داغ سگانش مپسند
هوش مصنوعی: در دام تو گرفتار شدهام، و این حالتی که دارم، خالی از نشانههای رنج و درد نیست.
بست از خوان غنا دیده خویش
استخوانی نهش از فقر به پیش
هوش مصنوعی: از سفرهی نعمت، چشمام به چیزهایی افتاده که تنها استخوانی بر جای مانده و نمیتوانم به خاطر فقر، به آنها دسترسی پیدا کنم.
صبر بر فقر و فناش آیین کن
تلخی صبر بر او شیرین کن
هوش مصنوعی: در برابر فقر و نابودی، صبر کن و این سختیها را با صبر خود شیرین ساز.