بخش ۴۲ - مناجات در طلب مقام فقر بعد از تحقق به مقام زهد
ای در رحمت تو بر همه باز
غرقه نعمت تو شیب و فراز
عشقبازان به تمنای تو بند
زهدورزان به خیالت خرسند
گر نه با بت ز تو باشد نامی
کس سوی بتکده ننهد گامی
گرنه بویی ز تو آید به دماغ
کس نبوید گل خوشبوی به باغ
داغ تو باغ دل جامی بس
باشد از باغ تو بوییش هوس
بویی از باغ خودش روزی کن
لذت از داغ خودش روزی کن
منه از دام هواها بندش
بگسل از هر هوسی پیوندش
بر دلش نقش غم خویش نگار
خاطرش بسته به هر نقش مدار
بخیه فقرزنش بر ژنده
سازش از ذوق فنا دل زده
تا چو سر بر زند از ژنده فقر
مرده خود بود و زنده فقر
بخش ۴۱ - حکایت آن خفته چشم بیدار دل که روح الله به سر وقت وی رسید و عذر خواب کردن وی را از وی پسندید: عیسی آن روح که این صورت جسمبخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین: ای گرانمایه ترین گوهر پاک
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای در رحمت تو بر همه باز
غرقه نعمت تو شیب و فراز
هوش مصنوعی: ای دوست، رحمت تو بر همگان فراوان است و همه در نعمتهای تو غرق شدهاند، چه در اوج و چه در فرود.
عشقبازان به تمنای تو بند
زهدورزان به خیالت خرسند
هوش مصنوعی: عاشقان منتظر تو هستند، در حالی که زهدورزان از خیال تو خوشحالند.
گر نه با بت ز تو باشد نامی
کس سوی بتکده ننهد گامی
هوش مصنوعی: اگر نامی از تو نباشد، هیچ کس به سمت بتکده قدمی نمیگذارد.
گرنه بویی ز تو آید به دماغ
کس نبوید گل خوشبوی به باغ
هوش مصنوعی: اگر بویی از تو احساس نشود، هیچکس متوجه حضور تو نخواهد شد، مانند اینکه گل خوشبو تنها در باغ خود بوی دلانگیز خود را منتشر میکند.
داغ تو باغ دل جامی بس
باشد از باغ تو بوییش هوس
هوش مصنوعی: عشق و دلتنگی تو برای من کافی است و آنچه از باغ تو به مشامم میرسد، تمام آرزوهایم را برمیانگیزد.
بویی از باغ خودش روزی کن
لذت از داغ خودش روزی کن
هوش مصنوعی: از زیباییهای طبیعت بهرهمند شو و از لحظات پرشور زندگی لذت ببر.
منه از دام هواها بندش
بگسل از هر هوسی پیوندش
هوش مصنوعی: از در انحرافات و آرزوهای بیهوده دوری کن و هر گونه وابستگی به خواستههای نامناسب را از بین ببر.
بر دلش نقش غم خویش نگار
خاطرش بسته به هر نقش مدار
هوش مصنوعی: دل او پر از غم است و خاطرش به هر نقشی که به آن فکر کند، وابسته است.
بخیه فقرزنش بر ژنده
سازش از ذوق فنا دل زده
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی او به قدری به دلش نشسته که دیگر از زیبایی و تجملات خوشش نمیآید.
تا چو سر بر زند از ژنده فقر
مرده خود بود و زنده فقر
هوش مصنوعی: انسان در حالی که مشکلات و فقر را تجربه میکند، باید تحمل کند و به زندگی ادامه دهد؛ زیرا این چالشها بخشی از زندگی هستند و او را زنده نگه میدارند.