بخش ۴۱ - حکایت آن خفته چشم بیدار دل که روح الله به سر وقت وی رسید و عذر خواب کردن وی را از وی پسندید
عیسی آن روح که این صورت جسم
بود بر گنج الهیش طلسم
روزی از دل در راحت می زد
گام در راه سیاحت می زد
دید در کنج یکی دیر خراب
خفته ای رخت خرد داده به خواب
دیده از نادره دیدن بسته
گوش از نکته شنیدن بسته
ساخته در قفس تنگ دهان
طوطی ناطقه را گنگ زبان
زد سر پای که ای رفته ز دست
میل بالا کن ازین پایه پست
دیده و گوش و زبان را بگشای
تازه کن بر دل خود یاد خدای
صفحه لوح جهان دفتر اوست
نسخه صنع بدایعگر اوست
نقش این لوح بخوان حرف به حرف
بشنو از هر یکی اسرار شگرف
بر کرم هاش ثناخوانی کن
بر رقمهاش درافشانی کن
خفته این گفته ز عیسی چو شنید
در جوابش ز سخن چاره ندید
سر برآورد که بگذار مرا
نیست با خلق جهان کار مرا
پا به یک سوی کشیدم ز میان
فارغ از عالمم و عالمیان
مژده از من به جهان جویان ده
که جهان هم به جهان جویان به
گفت عیسیش چو بشنید جواب
خواب کن خواب که خوش بادت خواب
بند اندوه نیی شاد بخسب
بنده کس نیی آزاد بخسب
همه مشغولی عالم کولیست
ترک کولی به خدا مشغولیست
بخش ۴۰ - عقد یازدهم در مقام زهد که انقطاع رغبت است از نعم فانی و اقتصار همت بر نعیم جاودانی: ای گل تازه که از باغ الستبخش ۴۲ - مناجات در طلب مقام فقر بعد از تحقق به مقام زهد: ای در رحمت تو بر همه باز
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عیسی آن روح که این صورت جسم
بود بر گنج الهیش طلسم
هوش مصنوعی: عیسی، آن روح مقدس، که این جسم ظاهری را داراست، بر گنج الهی خود، راز و رمز خاصی دارد.
روزی از دل در راحت می زد
گام در راه سیاحت می زد
هوش مصنوعی: روزی دلش آرامش را جستجو کرد و قدمهایی در مسیر سفر برداشت.
دید در کنج یکی دیر خراب
خفته ای رخت خرد داده به خواب
هوش مصنوعی: در گوشهای از یک میخانه، فردی را میبینم که به خواب رفته و در دل خواب، به نوعی خرد و اندیشه را احساس کرده است.
دیده از نادره دیدن بسته
گوش از نکته شنیدن بسته
هوش مصنوعی: چشم و گوش خود را از دیدن زیباییهای نادر و شنیدن نکات ارزشمند بستهام.
ساخته در قفس تنگ دهان
طوطی ناطقه را گنگ زبان
هوش مصنوعی: طوطیای که در قفس تنگ و بسته قرار دارد، نمیتواند به خوبی و آزادانه سخن بگوید.
زد سر پای که ای رفته ز دست
میل بالا کن ازین پایه پست
هوش مصنوعی: اگر از سمت خودت دلکن و به سوی بالا برو، تا از این وضعیت پایین رهایی یابی.
دیده و گوش و زبان را بگشای
تازه کن بر دل خود یاد خدای
هوش مصنوعی: چشمانت، گوشت و زبانت را باز کن و تازه کن تا در دل خود یاد خداوند را زنده کنی.
صفحه لوح جهان دفتر اوست
نسخه صنع بدایعگر اوست
هوش مصنوعی: جهان مانند یک دفتر بزرگ است که در آن همه چیز بر اساس اراده و خلق خداوند ثبت شده و هر چه در آن وجود دارد، نشانهای از خلاقیت و هنرمندی اوست.
نقش این لوح بخوان حرف به حرف
بشنو از هر یکی اسرار شگرف
هوش مصنوعی: به دقت به نوشتههای این لوح توجه کن و هر کلمه را بهخوبی بشنو. از هر یک از آنها نکات جذاب و عمیق را متوجه شو.
بر کرم هاش ثناخوانی کن
بر رقمهاش درافشانی کن
هوش مصنوعی: به نعمتها و لطفهای او شکر و ثنا بگو و زیباییهایش را برای دیگران بازگو کن.
خفته این گفته ز عیسی چو شنید
در جوابش ز سخن چاره ندید
هوش مصنوعی: وقتی عیسی این سخن را شنید، به هیچ راه حلی برای پاسخ دادن به آن نیافت و از آن غافل ماند.
سر برآورد که بگذار مرا
نیست با خلق جهان کار مرا
هوش مصنوعی: از من چیزی نخواه که بخواهم در زندگی اجتماعی دیگران دخالت کنم؛ من به دنبال کار خودم هستم و به دنیا و مردمش بیتوجهی دارم.
پا به یک سوی کشیدم ز میان
فارغ از عالمم و عالمیان
هوش مصنوعی: پا به یک طرف گذاشتم و از همه چیز و همه کس رها شدم.
مژده از من به جهان جویان ده
که جهان هم به جهان جویان به
هوش مصنوعی: بشارت دهید به کسانی که به دنبال دنیا هستند، زیرا جهان هم به کسانی که به دنبال آن هستند، پاسخ میدهد.
گفت عیسیش چو بشنید جواب
خواب کن خواب که خوش بادت خواب
هوش مصنوعی: عیسی به او گفت: وقتی جواب را شنید، خواب را فراموش کن و خواب کن؛ زیرا خواب خوب است و برایت خوشایند خواهد بود.
بند اندوه نیی شاد بخسب
بنده کس نیی آزاد بخسب
هوش مصنوعی: از غم و اندوه رهایی پیدا کن و آرامش بگیر، زیرا هیچ کس تو را نمیبیند و نمیتواند تو را آزاد کند.
همه مشغولی عالم کولیست
ترک کولی به خدا مشغولیست
هوش مصنوعی: همه مردم در زندگی خود درگیر مشکلات و شؤون مختلف هستند، اما این درگیری ها به نوعی شبیه به حال و روز یک کولی است که همیشه در حال حرکت و جستجوست. تنها چیزی که مهم است، توجه به خداوند و اعتقادات معنوی است که میتواند انسان را از این مشغلهها رها کند.