بخش ۳۹ - مناجات در اشارت به آنکه حقیقت ورع اعراض است از ماسوی الله و طلب تحقیق به مقام زهد
ای به خود خوانده ورع وزران را
رغم بر حرص و طمع لرزان را
دید غیر تو حرام است حرام
ورع از ترک حرام است تمام
نیست اهل ورع آن مانده ز راه
کش به غیر تو کند دیده نگاه
هر که از غیر تو شد بیگانه
ورع اینست و دگر افسانه
هر درختی که نه بارش ورع است
رسته از دانه حرص و طمع است
میوه ور کن ز ورع جامی را
ببر از میوه وی خامی را
غره دولت او سلخ مکن
طعم آن میوه بر او تلخ مکن
بر وی آن میوه چنان شیرین دار
که شود در دو جهان شیرین کار
از دلش رغبت دنیا کم کن
زان اساس ورعش محکم کن
سازش از مال جهان مایل زهد
تاکشد رخت به سر منزل زهد
بخش ۳۸ - حکایت آن متورع آبی از قبول مرغابی شکار کرده به چنگل بازی طعمه از غیر وجه خورده: خسروی عاقبت اندیشی کردبخش ۴۰ - عقد یازدهم در مقام زهد که انقطاع رغبت است از نعم فانی و اقتصار همت بر نعیم جاودانی: ای گل تازه که از باغ الست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.