بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت
می شد اندر حشم حشمت و جاه
پادشاوار وزیری در راه
گرد او حلقه مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران
دیدن حشمت او باده اثر
چشم نظارگیان مست نظر
هر که آن دولت و شوکت نگریست
بانگ برداشت که این کیست این کیست
بود چابک زنی آنجا حاضر
گفت تا چند که این کیست آخر
رانده ای از حرم قرب خدای
کرده در کوکبه دوران جای
خورده از شعبده دهر فریب
مبتلا گشته به این زینت و زیب
زیر این دایره پر خم و پیچ
مانده ای از همه محروم به هیچ
آمد آن زمزمه در گوش وزیر
داشت در سینه دلی پند پذیر
بر هدف کارگر آمد تیرش
صید شد کوه سپر نخجیرش
همه اسباب وزارت بگذاشت
به حرم راه زیارت برداشت
بود تا بود در آن پاک حریم
همچو پاکان به دل پاک مقیم
ای خوش آن جذبه که ناگاه رسید
زخم آن بر دل آگاه رسید
صاحب جذبه ز خود باز رهد
وز بد و نیک خرد باز رهد
جای در کعبه امید کند
روی در قبله جاوید کند
بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن: پیش ازان کایدت این واقعه پیشبخش ۳۶ - مناجات در طلب کردن توبه و ثبات بر آن و نادیدن آن از خود و استوار ساختن آن به تقوا و ورع: ای ز هر رو همه را روی به تو
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می شد اندر حشم حشمت و جاه
پادشاوار وزیری در راه
هوش مصنوعی: در حالی که وزیر در مسیر پادشاهی و قدرت و عظمت بود، میتوانست در میان لشکر و جمعیت خود را به خوبی نشان دهد و زندگی باشکوهی داشته باشد.
گرد او حلقه مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران
هوش مصنوعی: حلقهای زیبا از ستارهها دور او را گرفته است و او مانند یک سردار، در میان جمعیت با شکوه و ارزشمند قرار دارد.
دیدن حشمت او باده اثر
چشم نظارگیان مست نظر
هوش مصنوعی: حضور و شکوه او چنان جذاب و دلکش است که نگاهی به او میتواند انسان را شگفتزده و سرمست کند.
هر که آن دولت و شوکت نگریست
بانگ برداشت که این کیست این کیست
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و عظمت آن مقام را دید، فریاد زد که این چه کسی است، این چه کسی است؟
بود چابک زنی آنجا حاضر
گفت تا چند که این کیست آخر
هوش مصنوعی: در آنجا زنی چابک و پرانرژی حضور داشت و میگفت: تا کی باید منتظر باشیم و این شخص کیست؟
رانده ای از حرم قرب خدای
کرده در کوکبه دوران جای
هوش مصنوعی: تو کسی را از نزدیکترین محل به خداوند راندهای و در جایگاه سلطنت و پراشای دنیا قرار دادهای.
خورده از شعبده دهر فریب
مبتلا گشته به این زینت و زیب
هوش مصنوعی: دنیا با ترفندهایش انسان را فریب داده و او به این زیبایی و زینت دچار شده است.
زیر این دایره پر خم و پیچ
مانده ای از همه محروم به هیچ
هوش مصنوعی: تو در زیر این آسمان پر از پیچ و خم، به دلیل بیتوجهیهای زندگی، از همه چیز محروم ماندهای و هیچ بهرهای نداری.
آمد آن زمزمه در گوش وزیر
داشت در سینه دلی پند پذیر
هوش مصنوعی: یک صدای نجواگونه به وزیر رسید و او در دلش دلی داشت که پذیرای پند و نصیحت بود.
بر هدف کارگر آمد تیرش
صید شد کوه سپر نخجیرش
هوش مصنوعی: تیر کارگر به هدف خود رسید و کوه به عنوان سپری برای شکار او درآمد.
همه اسباب وزارت بگذاشت
به حرم راه زیارت برداشت
هوش مصنوعی: تمام وسایل و ابزارهای وزارت را کنار گذاشت و به حرم رفت تا زیارت کند.
بود تا بود در آن پاک حریم
همچو پاکان به دل پاک مقیم
هوش مصنوعی: در زمانی که آن مکان مقدس وجود داشت، افرادی مانند پاکان با دلهای پاک در آنجا سکونت داشتند.
ای خوش آن جذبه که ناگاه رسید
زخم آن بر دل آگاه رسید
هوش مصنوعی: چه خوب است آن احساسی که ناگهان بر دل آدم مینشیند و به طور غیرمنتظرهای جراحتی را بر قلب آگاه به وجود میآورد.
صاحب جذبه ز خود باز رهد
وز بد و نیک خرد باز رهد
هوش مصنوعی: شخصی که جاذبه و کشش دارد، از خودخواهی و خودپرستی فاصله میگیرد و از قضاوتهای خوب و بد عقل نیز عبور میکند.
جای در کعبه امید کند
روی در قبله جاوید کند
هوش مصنوعی: جای امید در کعبه است و صورت پر از نور در جهت قبله جاودانه میشود.