بخش ۲۷ - مناجات در اشارت به عموم سران حقیقت در مراتب و طلب وصول به شهود آن که روش ارباب تصوف است
ای پر از فیض وجود تو جهان
غرق نور تو چه پیدا چه نهان
مایه صورت و معنی همه تو
با همه بی همه تو ای همه تو
بی نصیب از تو نه چند است و نه چون
خالی از تو نه درون است و نه برون
متحد اولی و آخریت
متفق باطنی و ظاهریت
کرده ای در همه اضداد ظهور
هیچ ضد نیست ز نزدیک تو دور
جامی از هستی خود پاک شده
در ره فقر و فنا خاک شده
در بقای تو فنا می خواهد
وز فنا در تو بقا می خواهد
از خود و کار خودش فانی دار
وان فنا را به وی ارزانی دار
چون فنا شد به بقایش برسان
بر سر صدر صفایش بنشان
کن به صافی صفتان رهبریش
متصف دار به صوفیگریش
بخش ۲۶ - حکایت آن ماهیان که گوهر حیات در جستجوی دریا باختند و تا به خشکی نیفتادند دریا را نشناختند: داشت غوکی به لب بحر وطنبخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف: ای به صوفیگری آوازه بلند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.