گنجور

بخش ۲۱ - مناجات در ثنا بر هستی آفریدگار گفتن و طلب داشتن توفیق بر گوهر توحید سفتن

ای جهان از صفت ذات تو پر
عالم از حجت اثبات تو پر
هیچ جا نیست که غوغای تو نیست
پرتو روی دلارای تو نیست
تو چنین ظاهر و ما کور بصر
تو چنین حاضر و ما دور نگر
نور تو گر نبود ما چه کنیم
چشم بینا دل دانا چه کنیم
نیست از غایت کوته نظری
خبر ما ز تو جز بی خبری
گرچه جامی بود از بیخبران
چه شود گر به طفیل دگران
بخشی از هستی خویشش خبری
بندی از طاعت خویشش کمری
در دلش تخم هدایت کاری
بر گلش ابر عنایت باری
مهرش از مهره گل بگشایی
زنگش از چهره دل بزدایی
پا به کاشانه قربت نهیش
می ز میخانه وحدت دهیش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.