بخش ۱۵ - مناجات در بیان قصور زبان سخن از شرح کمال الهی و شکر نوال نامتناهی و طلب سنجیدگی وی تا به میزان موزونی یابد و در کفه قبول افزودنی
ای زبان خرد از کنه تو بند
پایه قدر سخن از تو بلند
به خرد شرح کمالت نتوان
به سخن شکر نوالت نتوان
سخن از باغ جمالت وردیست
واندرین مرحله بادآوردیست
از گلی رونق باغی که شناخت؟
وز تفی نور چراغی که شناخت؟
به کزین زمزمه خاموش شویم
پای تا سر چو صدف گوش شویم
طبع جامی که ثناگستر توست
کمترین مرغ وفا پرور توست
هر طرف گرچه هوایی دارد
پای دل بسته به جایی دارد
عار دارد ز حدیث همه کس
بر زبان ذکر تو می خواهد و بس
رخت ازان دایره بیرون آرش
نطق ازین قافیه موزون دارش
به لبش خطبه افزونی ده
بر زرش سکه موزونی نه
بخش ۱۴ - حکایت آن مظلوم که از تیر زبانی یک حجت سنجیده پرداخت و تیغ ظلم حجاج را در قطع عرق حیات خود کند ساخت: ظلم حجاج به غایت چو رسیدبخش ۱۶ - عقد سیم در کلام منظوم که ان من الشعر لحکمة عبارتیست از حکمت آمیزی او و ان من البیان لسحرا اشارتیست به سحرانگیزی او: ای به هر شاهد موزون مفتون
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.