گنجور

بخش ۱۴ - حکایت آن مظلوم که از تیر زبانی یک حجت سنجیده پرداخت و تیغ ظلم حجاج را در قطع عرق حیات خود کند ساخت

ظلم حجاج به غایت چو رسید
تیغ بر تهمتی چند کشید
گنج ها زر به فدا آوردند
گنجشان خاک به سر بر کردند
هیچشان حیله گر سود نکرد
کارشان روی به بهبود نکرد
جلمه کردند سر اندر سر تیغ
سر نهادند در آبشخور تیغ
بجز آن بازپسین نکته گذار
که چو آمد به سرش نوبت کار
گفت کای داور فرمانفرمای
کار بر ما نه به احسان پیمای
ما تنی چند که از بیخردی
کار ما نیست بجز شغل بدی
نسپردیم ره احسان لیک
نزدی گام تو هم چندان نیک
از گنه گرچه بدی شیوه ماست
ترک احسان ز تو هم عین خطاست
چه ز ما رسم ستم ورزیدن
چه ز تو سر ز کرم پیچیدن
طبع حجاج ازان نکته شگفت
داد فرمان به خلاص وی و گفت
تف بر آن طایفه مرده دلان
در هوا و هوس افسرده دلان
که ازان قوم فرومایه کسی
بر نیاورد چنین خوش نفسی
کاش از اول ز تو بودی این کار
تا ز تو یافتی این کار قرار
کار هر یک ز تو سنجیده شدی
جرم هر یک به تو بخشیده شدی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ظلم حجاج به غایت چو رسید
تیغ بر تهمتی چند کشید
هوش مصنوعی: زمانی که ظلم و ستم حجاج به اوج خود رسید، او با شمشیری که در دست داشت، به تهمت‌های زیادی حمله کرد.
گنج ها زر به فدا آوردند
گنجشان خاک به سر بر کردند
هوش مصنوعی: ثروت‌های فراوان خود را فدای هدفی بزرگ کردند و در عوض، ارزش‌های واقعی و معنوی خود را در خاک دفن کردند.
هیچشان حیله گر سود نکرد
کارشان روی به بهبود نکرد
هوش مصنوعی: هیچ کس با ترفند و فریب به نتیجه مطلوب نرسید و کارشان بهبود نیافت.
جلمه کردند سر اندر سر تیغ
سر نهادند در آبشخور تیغ
هوش مصنوعی: در این بیت، به تصویر کشیده شده است که عده‌ای در حال مبارزه و درگیری هستند. آنان به طور همزمان در حال برخورد با تیرها و سلاح‌ها هستند، به گونه‌ای که تیغ‌ها بر فراز هم قرار گرفته و در آبشخور، یعنی جایی که آب جمع می‌شود، اوضاع به شدت متشنج و خطرناک است. این تصویر نشان‌دهنده تنش و شدت مبارزه است.
بجز آن بازپسین نکته گذار
که چو آمد به سرش نوبت کار
هوش مصنوعی: تنها نکته‌ای که باید در نظر داشت، این است که زمانی که کار به انتها نزدیک می‌شود، باید به آن توجه خاصی داشت.
گفت کای داور فرمانفرمای
کار بر ما نه به احسان پیمای
هوش مصنوعی: گفت ای قاضی و پروردگار، بر ما به خاطر بخشش و مهربانی احسان نکن.
ما تنی چند که از بیخردی
کار ما نیست بجز شغل بدی
هوش مصنوعی: ما تعدادی هستیم که به خاطر نادانی‌امان، هیچ کار خوبی از ما برنمی‌آید جز اینکه کارهای بدی انجام دهیم.
نسپردیم ره احسان لیک
نزدی گام تو هم چندان نیک
هوش مصنوعی: ما در راه نیکی و احسان قدم برنداشتیم، اما در نزدیک تو نیز آن‌قدر نیکو نیستیم.
از گنه گرچه بدی شیوه ماست
ترک احسان ز تو هم عین خطاست
هوش مصنوعی: اگرچه بدی کردن در برابر گناهکار مخصوص ماست، اما ترک نیکی کردن به تو نیز اشتباه بزرگی است.
چه ز ما رسم ستم ورزیدن
چه ز تو سر ز کرم پیچیدن
هوش مصنوعی: نه ما به ظلم و ستم کار داریم و نه تو به بخشش و نیکی.
طبع حجاج ازان نکته شگفت
داد فرمان به خلاص وی و گفت
هوش مصنوعی: طبیعت حجاج به اوضاع و احوال عجیبی که پیش آمده بود، توجه کرد و دستور آزادی او را صادر کرد و گفت.
تف بر آن طایفه مرده دلان
در هوا و هوس افسرده دلان
هوش مصنوعی: نفس حقیرم را به آن گروه افرادی که دچار بی‌احساسی و افسردگی به خاطر هوس‌ها شده‌اند، نفرین می‌کنم.
که ازان قوم فرومایه کسی
بر نیاورد چنین خوش نفسی
هوش مصنوعی: از آن قوم نادان، کسی پیدا نشد که چنین خودپسندی داشته باشد.
کاش از اول ز تو بودی این کار
تا ز تو یافتی این کار قرار
هوش مصنوعی: ای کاش از ابتدا این کار از تو آغاز می‌شد تا تو به این کار استقرار و آرامش می‌بخشیدی.
کار هر یک ز تو سنجیده شدی
جرم هر یک به تو بخشیده شدی
هوش مصنوعی: هر عمل و کار هر فردی بر اساس معیارهای تو سنجیده شده و خطاهای هر شخص به خاطر لطف تو بخشیده شده است.