بخش ۱۲۶ - مناجات در انتقال از خود به مطالعه کنندگان
ای رهایی ده هر بیهوشی
مهر بر لب نه هر خاموشی
به هوای تو سخن کوشی ما
به تمنای تو خاموشی ما
گر تو در حرف تهی لطف شگرف
لجه ژرف شود چشمه حرف
ور بر آفاق زنی حمله بیم
قاف تا قاف شود حلقه میم
بعد توست اصل همه تنگی ها
قرب تو مایه یکرنگی ها
دل جامی که بود تنگ از تو
عندلیبیست غم آهنگ از تو
بال پروازش ازین تنگی ده
نکهتش از گل یکرنگی ده
دوز از تار فنا دلق او را
برهان از خود و از خلق او را
عیبش از بی هنران ساز نهان
وز گمان هنرش باز رهان
تا ز عیب و هنر خود آزاد
زید اندر کنف فضل تو شاد
بخش ۱۲۵ - حکایت حکیم سنایی رحمه الله که در وقت وفات این بیت می خواند: بازگشتم از سخن زیرا که نیستبخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند: ای ز گلزار سخن یافته بوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رهایی ده هر بیهوشی
مهر بر لب نه هر خاموشی
هوش مصنوعی: ای کسی که به هر بیهوشی کمک میکنی، بر لب هر ساکتی نشانهای از مهربانی بگذار.
به هوای تو سخن کوشی ما
به تمنای تو خاموشی ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و آرزوی تو صحبت میکنیم و در پی تو، سکوت میکنیم.
گر تو در حرف تهی لطف شگرف
لجه ژرف شود چشمه حرف
هوش مصنوعی: اگر در صحبت خود از خلوص و زیبایی استفاده کنی، کلماتت مانند چشمهای جوشان خواهند شد و عمق دریا را به نمایش میگذارند.
ور بر آفاق زنی حمله بیم
قاف تا قاف شود حلقه میم
هوش مصنوعی: اگر به اطراف حمله کنی و همه جا را درنوردی، آنقدر که مانند حلقهای از حرف میم درآید.
بعد توست اصل همه تنگی ها
قرب تو مایه یکرنگی ها
هوش مصنوعی: بعد از تو، همه مشکلات و تنگناها آغاز میشوند؛ در حالی که نزد تو، عامل تحقق صداقت و یکرنگی است.
دل جامی که بود تنگ از تو
عندلیبیست غم آهنگ از تو
هوش مصنوعی: دل مانند جامی است که به خاطر تو تنگ و محدود شده، و مانند بلبل در حال نغمهخوانی غمگین از توست.
بال پروازش ازین تنگی ده
نکهتش از گل یکرنگی ده
هوش مصنوعی: پرواز او به خاطر این محدودیتها سخت است و زیبایی زندگیاش به تنوع و رنگارنگی گلها وابسته است.
دوز از تار فنا دلق او را
برهان از خود و از خلق او را
هوش مصنوعی: از آثار فانی و زودگذر، این لباس پاینده و نورانی او را رهایی بخش و از خود و موجودات دیگر دور کن.
عیبش از بی هنران ساز نهان
وز گمان هنرش باز رهان
هوش مصنوعی: عیب او به خاطر ناتوانی کسانی است که نمیتوانند به هنر او پی ببرند، پس خود را از قضاوتهای نادرست رها کرده و اجازه بدهید که هنر واقعیاش نمایان شود.
تا ز عیب و هنر خود آزاد
زید اندر کنف فضل تو شاد
هوش مصنوعی: برای اینکه از عیب و هنر خود آزاد شویم، در سایه لطف و بزرگواری تو خوشحال خواهیم بود.