بخش ۱۱۹ - حکایت مناجات موسی علیه السلام که دیده یقین وی بگشایند و عدل در صورت ظلم را به وی نمایند
گفت روزی به مناجات کلیم
کای جهاندار خداوند حکیم
بر دلم روزن حکمت بگشای
عدل در صورت ظلمم بنمای
گفت تا نور یقینت نبود
طاقت دین اینت نبود
گفت یارب بده آن نور مرا
وافکن از ضعف یقین دور مرا
گفت نزدیک فلان چشمه نشین
می نگر قدرت ما را ز کمین
موسی آنجا شد و پنهان بنشست
منتظر پای به دامان بنشست
دید کز راه سواری برسید
چون خضر رخت به سرچشمه کشید
جامه کند از تن و زد غوطه در آب
تن فرو شست و بر آمد به شتاب
جامه پوشید و ز زین خانه گرفت
ره سوی منظر و کاشانه گرفت
بر زمین ماند ازو کیسه زر
از دل سفله ز دنیا پرتر
پس ازو کودکی آمد از راه
جانب کیسه اش افتاد نگاه
از چپ و راست کسی را چو ندید
کیسه بربود و سوی خانه دوید
بعد ازان دید که نابینایی
راه چشمه به عصا پیمایی
آمد و ساخت وضویی به نیاز
بست بر یک طرف احرام نماز
ناگه آن کیسه فرامش کرده
خیرباد خرد و هش کرده
آمد و کیسه به جا باز نیافت
بهر پرسش به سوی کور شتافت
کور با وی سخنی گفت درشت
زد بر او قهرکنان تیغی و کشت
موسی آن صورت هایل چو بدید
گفت کای تختگهت عرش مجید
آن یکی کیسه پر زر برده
وین دگر ضربت خنجر خورده
کیسه آن برده بر این زخم چراست
پیش شرع و خرد این حکم خطاست
آمدش وحی که ای نکته شناس
کار ما راست نیاید به قیاس
داشت آن کودک نورس پدری
مزد را بهر کسان کارگری
در عمارتگری مرد سوار
کرد یکچند به مزدوری کار
مزد نگرفته بیفتاد و بمرد
مزد وی بود در آن کیسه که برد
کور مقتول ازین کوری پیش
ریخت خون پدر قاتل خویش
کشتش امروز پسر بهر قصاص
وز پدر روز جزا داد خلاص
بخش ۱۱۸ - عقد سی و هفتم در دلالت رعایا چه غایب و چه حاضر به حق شناسی و شکرگزاری سلاطین چه عادل و چه جابر: ای درین تنگ فضا گشته اسیربخش ۱۲۰ - مناجات در انتقال از نصیحت رعایا به وصیت فرزند: ای ز تو اهل نظر تیز بصر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت روزی به مناجات کلیم
کای جهاندار خداوند حکیم
هوش مصنوعی: روزی موسی در دل دعا گفت: ای خداوند عالم و حکیم، تو را میخوانم.
بر دلم روزن حکمت بگشای
عدل در صورت ظلمم بنمای
هوش مصنوعی: به من کمک کن تا بفهمم که چگونه عدالت میتواند در شرایط ظلم و سختی، بر دلم نور حکمت بیفکند و راهنمای من باشد.
گفت تا نور یقینت نبود
طاقت دین اینت نبود
هوش مصنوعی: تا زمانی که یقین تو روشن نشده، توانایی تحمل دین را نداری.
گفت یارب بده آن نور مرا
وافکن از ضعف یقین دور مرا
هوش مصنوعی: ای خدای من، به من نوری عطا کن که مرا از ضعف و تاریکی یقین خود دور کند.
گفت نزدیک فلان چشمه نشین
می نگر قدرت ما را ز کمین
هوش مصنوعی: گفت نزد چشمهای بنشین و قدرت ما را از پنهان ببین.
موسی آنجا شد و پنهان بنشست
منتظر پای به دامان بنشست
هوش مصنوعی: موسی در آن مکان نشست و خود را مخفی کرد، در حالی که منتظر بود تا پای او را به دامن بگیرد.
دید کز راه سواری برسید
چون خضر رخت به سرچشمه کشید
هوش مصنوعی: او دید که سواری مانند خضر، به کنار سرچشمه آمده است.
جامه کند از تن و زد غوطه در آب
تن فرو شست و بر آمد به شتاب
هوش مصنوعی: او لباسش را درآورد و به سرعت در آب غطسه زد تا بدنش را بشوید و سپس با شتاب بیرون آمد.
جامه پوشید و ز زین خانه گرفت
ره سوی منظر و کاشانه گرفت
هوش مصنوعی: او لباس پوشید و از خانه ی خود به سمت منظره و خانه ی دیگری حرکت کرد.
بر زمین ماند ازو کیسه زر
از دل سفله ز دنیا پرتر
هوش مصنوعی: کیسه زر بر زمین افتاده، نشان از این دارد که انسانهای پست و حقیر، تنها از دنیا و مال آن پر شدهاند.
پس ازو کودکی آمد از راه
جانب کیسه اش افتاد نگاه
هوش مصنوعی: پس از آن، کودکی به راه افتاد و کیسهاش از دستش افتاد و در حین نگاه کردن به آن، به جلو حرکت کرد.
از چپ و راست کسی را چو ندید
کیسه بربود و سوی خانه دوید
هوش مصنوعی: کسی را از چپ و راست ندید، پس به سرعت کیسهای را برداشت و به سمت خانه خود فرار کرد.
بعد ازان دید که نابینایی
راه چشمه به عصا پیمایی
هوش مصنوعی: پس از آن دید که فرد نابینا با استفاده از عصا مسیر چشمه را پیدا میکند و حرکت میکند.
آمد و ساخت وضویی به نیاز
بست بر یک طرف احرام نماز
هوش مصنوعی: او آمد و وضویی گرفت و با حال نیاز خود را به یک طرف احرام نماز بست.
ناگه آن کیسه فرامش کرده
خیرباد خرد و هش کرده
هوش مصنوعی: ناگهان فردی که کیسهاش را فراموش کرده، به آیندهای خوش و عاقلانه فکر میکند.
آمد و کیسه به جا باز نیافت
بهر پرسش به سوی کور شتافت
هوش مصنوعی: او آمد و دید که کیسهاش گم شده و برای پیدا کردن آن به سمتی رفت که نمیتوانست ببیند.
کور با وی سخنی گفت درشت
زد بر او قهرکنان تیغی و کشت
هوش مصنوعی: یک فرد نابینا با شخصی صحبت کرد و به او با تندی جواب داد، سپس با عصبانیت شمشیری به او زد و او را کشت.
موسی آن صورت هایل چو بدید
گفت کای تختگهت عرش مجید
هوش مصنوعی: موسی وقتی آن چهرهی زیبا را دید، گفت: ای تختگاه تو، عرش بلند و با عظمت است.
آن یکی کیسه پر زر برده
وین دگر ضربت خنجر خورده
هوش مصنوعی: یک نفر کیسهای پر از طلا دارد و دیگری ضربهای از خنجر خورده است.
کیسه آن برده بر این زخم چراست
پیش شرع و خرد این حکم خطاست
هوش مصنوعی: کیسهٔ پول آن برده برای این زخم چراست؟ در برابر عقل و اصول دین، این حکم نادرست است.
آمدش وحی که ای نکته شناس
کار ما راست نیاید به قیاس
هوش مصنوعی: وحی به او رسید که ای دانای نکته سنج، کار ما خاص و ویژه است و نباید آن را با قیاس و مقایسه درک کرد.
داشت آن کودک نورس پدری
مزد را بهر کسان کارگری
هوش مصنوعی: آن کودک کوچک پدرش را نسبت به مزد و کارگری برای دیگران دارد.
در عمارتگری مرد سوار
کرد یکچند به مزدوری کار
هوش مصنوعی: مردی در ساخت و ساز، مدتی را مشغول به کار شد و از دیگران برای کمک بهرهمند شد.
مزد نگرفته بیفتاد و بمرد
مزد وی بود در آن کیسه که برد
هوش مصنوعی: مزد او در کیسهای بود که برداشت، ولی بدون دریافت مزدش افتاد و جان سپرد.
کور مقتول ازین کوری پیش
ریخت خون پدر قاتل خویش
هوش مصنوعی: کسی که نابینا و بیخبر است، باعث ریخته شدن خون پدر قاتل خود شده است.
کشتش امروز پسر بهر قصاص
وز پدر روز جزا داد خلاص
هوش مصنوعی: امروز، پسر به خاطر انتقام کشت و در روز حساب، پدر را از عذاب نجات داد.