بخش ۱۱۱ - مناجات در تقریب نصایح انگیختن
ای ز تو ملک و ملک رفته ز دست
شتران فلک از ذوق تو مست
بیم آنست که این هفت و چهار
بگسلانند ز مهر تو مهار
در بیابان غمت روی نهند
جان شیرین به تک و پوی دهند
ای خوش آن رهرو از خود رسته
رقص دایم ز تو در پیوسته
زیر پایش چو کند پای ز سر
نشتر خار بود سبزه تر
خارج از دایره صلح و نزاع
کرده سر پی سپر راه سماع
ساز خاک قدمش جامی را
ببر از وی به دمش خامی را
جرعه جام فنایش بچشان
بر سر خوان وفایش بنشان
قید تقلید ز جانش بگشای
رشح حکمت ز زبانش بگشای
به نصیحت نفسش دار روان
باز کن گوش نصیحت شنوان
بخش ۱۱۰ - حکایت صوفی و اعرابی که غلام وی به حسن حدی شتران وی را هلاک کرده بود: صوفیی راه یقین می پیمودبخش ۱۱۲ - عقد سی و پنجم در دولتخواهی سلاطین که عدل ایشان سرمایه آبادانی است و ظلم ایشان پیرایه ویرانی: ای بلند از قدمت پایه تخت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز تو ملک و ملک رفته ز دست
شتران فلک از ذوق تو مست
هوش مصنوعی: ای تو که به خاطر وجودت، سلطنت و پادشاهی از دست رفته است، شتران آسمان به خاطر شادی تو تحت تاثیر قرار گرفتهاند.
بیم آنست که این هفت و چهار
بگسلانند ز مهر تو مهار
هوش مصنوعی: نگرانی این است که این هفت و چهار نفر موجب شوند که پیوند محبت تو را بگسلند.
در بیابان غمت روی نهند
جان شیرین به تک و پوی دهند
هوش مصنوعی: در بیابان غم تو، جان شیرین را به تلاش وادار میکنند و همواره به دنبال راهی هستند.
ای خوش آن رهرو از خود رسته
رقص دایم ز تو در پیوسته
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از خود، خود را آزاد کرده و همیشه در پی تو میرقصد.
زیر پایش چو کند پای ز سر
نشتر خار بود سبزه تر
هوش مصنوعی: وقتی زیر پایش را نگاه میکند، میبیند که وقتی از بالای سرش به او نگاه میکنند، آنچه دیده میشود، چیزی جز خارهایی نیست و سبزهای که زیر پا است، تر و تازه به نظر میرسد.
خارج از دایره صلح و نزاع
کرده سر پی سپر راه سماع
هوش مصنوعی: دور از هرگونه جنگ و درگیری، سر خود را در زیر سپر گذاشتهام و به مسیر آرامش و زیبایی میروم.
ساز خاک قدمش جامی را
ببر از وی به دمش خامی را
هوش مصنوعی: پاهای او مانند ساز خاکی است که میتواند جامی را از وجودش به دیگران هدیه کند و در عین حال، ناپختگی یا سادگی خود را نیز به نمایش بگذارد.
جرعه جام فنایش بچشان
بر سر خوان وفایش بنشان
هوش مصنوعی: به من از جام فنا یک جرعه بگذار و مرا در کنار سفره وفا بنشان.
قید تقلید ز جانش بگشای
رشح حکمت ز زبانش بگشای
هوش مصنوعی: از تعصب و پیروی blindly کنار بگذار و اجازه بده تا سخنان حکمتآمیز از دهانت برون آید.
به نصیحت نفسش دار روان
باز کن گوش نصیحت شنوان
هوش مصنوعی: به خودت گوش کن و به نصیحتی که میکنی توجه داشته باش. حرفهای درست و سازنده را بشنو و به آن عمل کن.