گنجور

بخش ۱۱ - حکایت عین القضات همدانی که از همه دانی موی می شکافت هر چند چون موی بر خود تافت تا به صحبت غزالی نشتافت سر رشته این کار نیافت

مردم دیده روشن خردان
بحر دانش همه بین همه دان
بس که در مدرسه ها رنج علوم
برد شد حاصل وی گنج علوم
لیک ازان گنج بجز رنج ندید
بویی از سر حقیقت نشنید
روی همت به صفاکیشان کرد
کسب علم از کتب ایشان کرد
گرچه عمری به سر آن راه سپرد
ره ازان نیز به مقصود نبرد
در ره عشق نشد صاحبدل
گوهر دل نشد او را حاصل
ناگهان نیر اقبال بتافت
ره سوی احمد غزالی یافت
رشته عهد به غزالی بست
سر این رشته اش افتاد به دست
بود در صحبت وی روزی بیست
پس همه عمر به بهروزی زیست
یافت بینا بصری از رویش
برد روشندلی از پهلویش
از قفس طایر روحش پر زد
وز بصر نور دلش سر بر زد
ما رأی شیئا الا و رأی
فیه نور الله فی ظل سوی
از خدا کون و مکان را پر یافت
وز یکی هر دو جهان را پر یافت
دید یک واجب ممکن برقع
نور او طالع و ممکن مطلع
ظلمت خویش در آن نور بیافت
بلکه خود را همگی نور شناخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردم دیده روشن خردان
بحر دانش همه بین همه دان
هوش مصنوعی: افراد با بصیرت و دارای خرد، به درستی به دریاچه دانش دسترسی دارند و به همه چیز آگاه و دانا هستند.
بس که در مدرسه ها رنج علوم
برد شد حاصل وی گنج علوم
هوش مصنوعی: در مدارس به خاطر سختی‌هایی که برای یادگیری علم کشیده شده، تمام زحمات فرد به دستاوردی ارزشمند تبدیل شده است.
لیک ازان گنج بجز رنج ندید
بویی از سر حقیقت نشنید
هوش مصنوعی: اما از آن گنج فقط زحمت و سختی را دید و بویی از واقعیت را نشنید.
روی همت به صفاکیشان کرد
کسب علم از کتب ایشان کرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی با تلاش و اراده، به دنبال کسب علم و دانش از نوشته‌ها و آثار دیگران است و برای رسیدن به هدفش سخت کوشی می‌کند.
گرچه عمری به سر آن راه سپرد
ره ازان نیز به مقصود نبرد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه سال‌ها در آن مسیر قدم زده‌ام، اما هنوز به هدف نرسیده‌ام.
در ره عشق نشد صاحبدل
گوهر دل نشد او را حاصل
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، آن کسی که دارای دل و احساس است، به گنجینه‌ای از عشق و معرفت نمی‌رسد و نمی‌تواند به مقصد نهایی دست یابد.
ناگهان نیر اقبال بتافت
ره سوی احمد غزالی یافت
هوش مصنوعی: ناگهان خوشبختی به سمت من آمد و راه را برای ملاقات با احمد غزالی هموار کرد.
رشته عهد به غزالی بست
سر این رشته اش افتاد به دست
هوش مصنوعی: عهد و پیوندی که به غزال بسته شده، حالا این پیوند در دست او افتاده است.
بود در صحبت وی روزی بیست
پس همه عمر به بهروزی زیست
هوش مصنوعی: روزهایی با او گذراندم که تعدادشان به بیست می‌رسید و بنابراین تمام عمر را در خوشی و سربلندی سپری کردم.
یافت بینا بصری از رویش
برد روشندلی از پهلویش
هوش مصنوعی: کسی که بینا و بصیر است، از وجود او روشنایی و آگاهی به دست می‌آورد.
از قفس طایر روحش پر زد
وز بصر نور دلش سر بر زد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای از قفس جانش پرواز کرد و نوری که از دلش می‌تابید، نمایان شد.
ما رأی شیئا الا و رأی
فیه نور الله فی ظل سوی
هوش مصنوعی: هیچ چیزی را نمی‌بینم مگر اینکه در آن نور خدا را در سایه‌ای دیگر مشاهده می‌کنم.
از خدا کون و مکان را پر یافت
وز یکی هر دو جهان را پر یافت
هوش مصنوعی: از خدا، موجودیت و جایگاه را پر پیدا کرد و از یک منبع، هر دو جهان را پر کرد.
دید یک واجب ممکن برقع
نور او طالع و ممکن مطلع
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دیدن نور الهی و حضور او در عالم ممکن است، و این نور همانند برقی است که در آسمان می‌درخشد و وجود هر چیزی را ممکن می‌سازد.
ظلمت خویش در آن نور بیافت
بلکه خود را همگی نور شناخت
هوش مصنوعی: در تاریکی خود، به نور درخشان نگاهی افکند و به شناختی کامل از خود رسید که جملگی نور است.