بخش ۱۰۲ - مناجات در انتقال از حلم به بشر و طلاقت وجه
ای ز حکمت همه را پشت به کوه
نیست بی پشتی ازان هیچ گروه
کوه حلم تو صدا احسان است
جان مادر تن ازان رقصان است
زان نوا مست سماعیم همه
جسم و جان کرده وداعیم همه
در سماعند چو ما ملک و ملک
دور آن بیشتر از دور فلک
هر سماعی که نه جاویدانیست
نه سماع است که سرگردانیست
پاکه با هستی خود کوفتن است
فرق خود را به لگد کوفتن است
جامی از دست خود از دست شده ست
وز لگدکوب خودی پست شده ست
از لگدکوب خودش باز رهان
وز غم نیک و بدش باز رهان
گرچه خود را به یقین جلوه ده است
بر جبینش ز گمان صد گره است
پرده از چشم یقینش بگشای
گره دل ز جبینش بگشای
بخش ۱۰۱ - حکایت راهبی که فریفته نشد به دعوی شیطان که گفت من عیسی ام از آسمان نزول کرده: راهبی را در دل زد غم دینبخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن: ای تو را صورت چین نقش جبین
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز حکمت همه را پشت به کوه
نیست بی پشتی ازان هیچ گروه
هوش مصنوعی: کسانی که از حکمت و دانش بیبهرهاند، هرگز نمیتوانند به تکیهگاه محکمی مانند کوه اتکا کنند؛ زیرا بدون پشتیبانی و علم، هیچ گروهی به هم نمیتوانند تکیه کنند.
کوه حلم تو صدا احسان است
جان مادر تن ازان رقصان است
هوش مصنوعی: کوه صبر و بردباری تو، مانند صدای نیکوکاری است که جان مادر از آن سرشار است و به خاطر آن، به شادی و رقص میآید.
زان نوا مست سماعیم همه
جسم و جان کرده وداعیم همه
هوش مصنوعی: از آن نوا مست و شیفته گوش سپردهایم؛ تمام وجود ما، هم روح و هم جسم، از این دنیا وداع کرده است.
در سماعند چو ما ملک و ملک
دور آن بیشتر از دور فلک
هوش مصنوعی: در حال رقص و شادی هستند، که فرشتگان و ملائک هم دور از ما هستند، اما نسبت به دوری از آسمان، این فاصله کمتر به نظر میرسد.
هر سماعی که نه جاویدانیست
نه سماع است که سرگردانیست
هوش مصنوعی: هر نوع تجربه یا شنیدنی که دائمی و ماندگار نیست، ارزش واقعی ندارد و فقط انسان را به سردرگمی میکشاند.
پاکه با هستی خود کوفتن است
فرق خود را به لگد کوفتن است
هوش مصنوعی: خود را به چیزهای ناپاک آلوده کردن، مانند ضربه زدن به وجود خود با پا است. این عمل نشان میدهد که آدمی به خود لطمه میزند و هویت واقعیاش را نادیده میگیرد.
جامی از دست خود از دست شده ست
وز لگدکوب خودی پست شده ست
هوش مصنوعی: جامی که در دست داشت، از دستش رفته و به خاطر ضربهای که از خود بر خود وارد کرده، به حالت پستی و ذلت افتاده است.
از لگدکوب خودش باز رهان
وز غم نیک و بدش باز رهان
هوش مصنوعی: از دست خودت رها شو و از غمها و نگرانیهای خوب و بد زندگیات نجات پیدا کن.
گرچه خود را به یقین جلوه ده است
بر جبینش ز گمان صد گره است
هوش مصنوعی: اگرچه او خود را با اعتماد به نفس نشان میدهد، اما در باطن، بر سرش مشکلات و تردیدهای زیادی وجود دارد.
پرده از چشم یقینش بگشای
گره دل ز جبینش بگشای
هوش مصنوعی: چشم یقینش را باز کن و گرههای دلش را از پیشانیاش باز کن.