گنجور

بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن

ای تو را صورت چین نقش جبین
خوی ناخوب تو صورتگر چین
ابرویت راست به هر مو گرهی
هر گره بر رگ جان عقده نهی
لبت از نکته شیرین خاموش
چهره ات از ترشی سرکه فروش
چیست چندین ترشی روی تو را
چون نه صفرا شکند خوی تو را
نامده تیر بلایی سویت
چون سپر چیست پر از چین رویت
در دلت صد گره از نادانیست
شاهد آب گره پیشانیست
از ته جوی چو ناهموار است
بر رخ آن گره ناچار است
از زمین برنزند سر خاشاک
بیخ آن تا نبود در ته خاک
گر شود ساده دلی مهمانت
نخورد جز ترشی از خوانت
می گریزد ز تو طبع همه کس
نکند آرزوی سرکه مگس
از گره چهره پرآژنگ مکن
کار بر خسته دلان تنگ مکن
نیستی ابر ترش رویی چیست
چند خواهی به ترش رویی زیست
به که چون برق درخشان باشی
تا که باشی خوش و خندان باشی
در رخ تنگدلی خندیدن
بهتر از تنگ شکر بخشیدن
از شکر کام و دهان آساید
وز شکر خنده روان افزاید
پر گره رو چو شب از انجم چند
بی گره شو چو دم صبح و بخند
باغ خندان ز گل خندان است
خنده آیین خردمندان است
خنده هر چند که از جد دور است
جد پیوسته نه از مقدور است
دل شود رنجه ز جد شام و صباح
می کن اصلاح مزاجش به مزاح
جد بود پا به سفر فرسودن
هزل یک لحظه به راه آسودن
گر نه آسودگیت رنج زدای
شود از رنج در افتی از پای
لیک هزلی نه که از دود دروغ
برد از چهره جد تو فروغ
تخم کین در گل دل ها کارد
خوی خجلت ز جبین ها بارد
شو ز فیاض خرد تلقین جوی
راست گو لیک خوش و شیرین گوی
مغز بادام که گردد خورده
به که باشد به شکر پرورده

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو را صورت چین نقش جبین
خوی ناخوب تو صورتگر چین
هوش مصنوعی: تو که با زیبایی‌های چهره‌ات درخشانی، ناخوشی‌های دل من را با نقش و نگار صورت خود می‌پوشانی.
ابرویت راست به هر مو گرهی
هر گره بر رگ جان عقده نهی
هوش مصنوعی: ابروی تو به هر تار مویش گره‌ای دارد که هر کدام از این گره‌ها بر زندگی‌ام تاثیر می‌گذارد.
لبت از نکته شیرین خاموش
چهره ات از ترشی سرکه فروش
هوش مصنوعی: لب‌های تو به خاطر شیرینی کلامت خاموش است و چهره‌ات به خاطر تلخی مانند سرکه است.
چیست چندین ترشی روی تو را
چون نه صفرا شکند خوی تو را
هوش مصنوعی: چرا این مقدار تلخی و ترشی بر چهره‌ات حاکم شده است، در حالی که نه صفرا به حال تو کمک می‌کند و نه تأثیر خوبی بر حالت دارد؟
نامده تیر بلایی سویت
چون سپر چیست پر از چین رویت
هوش مصنوعی: تیر و بلای عشق به سمت تو نیامده است، زیرا چهره‌ات پر از چین و نشان‌های دل‌تنگی است.
در دلت صد گره از نادانیست
شاهد آب گره پیشانیست
هوش مصنوعی: در درون تو مشکلات و گره‌های زیادی به خاطر نادانی وجود دارد، و شاهدی بر این مسئله، نشانه‌های غم و نگرانی در چهره‌ات است.
از ته جوی چو ناهموار است
بر رخ آن گره ناچار است
هوش مصنوعی: اگر سطح زمین ناهموار باشد، آب جوی به شکلی نادرست و نامنظم حرکت می‌کند.
از زمین برنزند سر خاشاک
بیخ آن تا نبود در ته خاک
هوش مصنوعی: در این بیت می‌گوید که از زمین، ذرات و خاشاکی که در زیر آن وجود دارد، به سمت بالا می‌آید تا زمانی که در عمق خاک جای نگیرد. به نوعی اشاره به حرکت و جابجایی خاشاک دارد که می‌خواهد از زیر خاک به سطح بیاید.
گر شود ساده دلی مهمانت
نخورد جز ترشی از خوانت
هوش مصنوعی: اگر کسی با دل ساد‌ه و صاف به خانه‌ات بیاید، فقط چیزهای ناخوشایند از سفره‌ات خواهد چشید.
می گریزد ز تو طبع همه کس
نکند آرزوی سرکه مگس
هوش مصنوعی: همه از تو دوری می‌کنند و هیچ‌کسی آرزوی نزدیک شدن به مگسی که سرکه دارد را نمی‌کند.
از گره چهره پرآژنگ مکن
کار بر خسته دلان تنگ مکن
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبایت را نازک و با احتیاط نشان بده و دل‌های شکسته را بیش از این تحت فشار نگذار.
نیستی ابر ترش رویی چیست
چند خواهی به ترش رویی زیست
هوش مصنوعی: وجود نداشتن چهره‌ی غمگین چه معنایی دارد؟ چقدر می‌خواهی با چهره‌ای غمگین زندگی کنی؟
به که چون برق درخشان باشی
تا که باشی خوش و خندان باشی
هوش مصنوعی: بهتر است که مانند یک برق درخشان باشی تا همیشه خوشحال و خندان بمانی.
در رخ تنگدلی خندیدن
بهتر از تنگ شکر بخشیدن
هوش مصنوعی: بهتر است در صورت سختی و مشکلات دیگران، به جای اینکه در دل خود احساس تلخی کنیم، لبخند بزنیم و با بخشش در قلب به یاری هم بشتابیم.
از شکر کام و دهان آساید
وز شکر خنده روان افزاید
هوش مصنوعی: با شیرینی زندگی و طعمی خوش، انسان شاداب و لبخندش بیشتر می‌شود.
پر گره رو چو شب از انجم چند
بی گره شو چو دم صبح و بخند
هوش مصنوعی: چهره‌ات را مانند شب تاریک و پر از گل‌برگ نگه‌دار و وقتی صبح فرامی‌رسد، بی‌دغدغه و با لبخند به زندگی ادامه بده.
باغ خندان ز گل خندان است
خنده آیین خردمندان است
هوش مصنوعی: باغی که پر از گل‌های خوشبو و خندان است، نمایانگر شادی و سرزندگی است. این شادی و سرور نشان‌دهنده‌ی خرد و دانایی انسان‌هاست.
خنده هر چند که از جد دور است
جد پیوسته نه از مقدور است
هوش مصنوعی: خنده، هر چند که به نظر رسمی و جدی نرسد، ولی همواره از قدرت و توانایی بزرگتر فراتر نیست.
دل شود رنجه ز جد شام و صباح
می کن اصلاح مزاجش به مزاح
هوش مصنوعی: دل از جدایی شب و روز ناراحت است، به همین خاطر باید با شوخی و خنده حال آن را خوب کرد.
جد بود پا به سفر فرسودن
هزل یک لحظه به راه آسودن
هوش مصنوعی: پدر بزرگ شروع به سفر کرده و در حالی که در مسیر است، یک لحظه در آسایش و با زبانی playful به شوخی و خنده می‌پردازد.
گر نه آسودگیت رنج زدای
شود از رنج در افتی از پای
هوش مصنوعی: اگر به آرامش و راحتی دست نیابی، رنج و درد تو را از پا خواهد انداخت و به زحمت می‌افکند.
لیک هزلی نه که از دود دروغ
برد از چهره جد تو فروغ
هوش مصنوعی: اما این شوخی نیست که از دود دروغ، نور چهره جدّتو را گرفته است.
تخم کین در گل دل ها کارد
خوی خجلت ز جبین ها بارد
هوش مصنوعی: کینه در دل‌ها مانند تخم پنهان است که به آرامی رشد می‌کند و خجالت و شرم از چهره‌ها نمایان می‌شود.
شو ز فیاض خرد تلقین جوی
راست گو لیک خوش و شیرین گوی
هوش مصنوعی: از منبع فیاض خرد الهام بگیر و آموزه‌ها را جستجو کن، اما در عین حال، سخن را با طعمی خوش و شیرین بیان کن.
مغز بادام که گردد خورده
به که باشد به شکر پرورده
هوش مصنوعی: وقتی بادام را با شکر می‌پزند و آماده می‌کنند، طعم و مزه‌ی بهتری پیدا می‌کند و لذت‌بخش‌تر می‌شود.