بخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم
اختر برج شرف کاینات
گوهر درج صدف کاینات
جنبش اول ز محیط قدم
سلسله جنبان وجود از عدم
کلک عنایت چو رقم ساز کرد
از همه پیش این رقم آغاز کرد
مطلع دیباچه این ابجد است
پیشترین حرف که در احمد است
نقطه وحدت چو قد افراخته
از پی احمد الفی ساخته
کرده چو قطر آن الف مستقیم
دایره غیب هویت دو نیم
نیمی از آن قوس جهان قدم
قوس دگر ممکن رو در عدم
بر هدف انداخته از دست پاک
زین دو کمان تیر زهی شست پاک
صدرنشین اوست درین پیشگاه
کنت نبیا بود آن را گواه
بود ز رخ شمع نبوت فروز
آب ندیده گل آدم هنوز
رفعت ازو منبر افلاک را
رونق ازو خطبه لولاک را
جز پی آن شاه رسالت مآب
چرخ نزد خیمه زرین طناب
جز پی آن شمع هدایت پناه
ماه نشد قبه این بارگاه
تا نه فروغ از رخش اندوختند
مشعله مهر نیفروختند
تا نه نظر بر قدش انداختند
قایمه عرش نیفراختند
خنده او جان به جهان در دمید
منصب احیا به مسیحا رسید
برق وی از وادی موسی بجست
لمعه نور آمد از آنش به دست
قامت طوبی ز قدش سایه ایست
سدره ز کاخ شرفش پایه ایست
رشحه جام کرمش سلسبیل
مرغ هوای حرمش جبرئیل
نور مبین ناصیه پاک او
حبل متین حلقه فتراک او
تا زندش در خم فتراک دست
عرش برین بر سر کرسی نشست
او چه خور و صبح ویست آفتاب
صبح ز خورشید بود نور یاب
گر نه فروغی ز رخش تافتی
صبح وی این نور کجا یافتی
هست درین دایره رسمی درست
تابش مهر از پس و صبح از نخست
نورفشان اوست چه پیش و چه پس
منبع انوار همین اوست بس
جامی از آلایش خود دور باش
ذره صفت غرقه این نور باش
بخش ۷ - مناجات چهارم در التجا و اعتصام به ذوالجلال والاکرام و طلب توفیق در تحقیق این مقصد و مرام: ای ز کرم چاره گر کارهابخش ۹ - نعت دوم در صفت معراج که از آسمان رسالت وی پایه ایست بس بلند و از آفتاب جلالت وی سایه ایست بس ارجمند: یک شبی از صبح دل افروزتر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اختر برج شرف کاینات
گوهر درج صدف کاینات
هوش مصنوعی: ستارهای که در اوج شکوه و زیبایی قرار دارد، مانند گوهری ارزشمند در صدفی گرانبهاست.
جنبش اول ز محیط قدم
سلسله جنبان وجود از عدم
هوش مصنوعی: حرکت نخستین از محیط وجود، آغازگر زنجیرهای است که وجود را از عدم میآفریند.
کلک عنایت چو رقم ساز کرد
از همه پیش این رقم آغاز کرد
هوش مصنوعی: زمانی که دست قدرت و لطف خداوند آغاز به کار میکند، تمامی امور و نمادها به انگیزه و خواست او شکل میگیرند.
مطلع دیباچه این ابجد است
پیشترین حرف که در احمد است
هوش مصنوعی: آغاز این نوشته از حروف الفبا شروع میشود و نخستین حرف آن، حرف «الف» است که در نام احمد وجود دارد.
نقطه وحدت چو قد افراخته
از پی احمد الفی ساخته
هوش مصنوعی: نقطهی اتحاد مانند قدی بلند، به دنبال احمد ساخته شده است.
کرده چو قطر آن الف مستقیم
دایره غیب هویت دو نیم
هوش مصنوعی: چنان که قطر دایره، الفی مستقیم است، هویت در عالم غیب به دو نیم تقسیم شده است.
نیمی از آن قوس جهان قدم
قوس دگر ممکن رو در عدم
هوش مصنوعی: نیمی از دایره این جهان، قدمی در قوس دیگر نیست که در عدم وجود داشته باشد.
بر هدف انداخته از دست پاک
زین دو کمان تیر زهی شست پاک
هوش مصنوعی: تیر خود را با دقت و از دلی پاک به سمت هدف پرتاب کردهام.
صدرنشین اوست درین پیشگاه
کنت نبیا بود آن را گواه
هوش مصنوعی: او در این مقام و مرتبه، پیشوای بزرگ و ممتاز است و به واسطهی مقام نبوت، مورد شهادت و تصدیق قرار گرفته است.
بود ز رخ شمع نبوت فروز
آب ندیده گل آدم هنوز
هوش مصنوعی: شمع نبوت از چهرهاش میدرخشد، اما گل آدمی هنوز در آبدیدگی خود گم است و به کمال نرسیده است.
رفعت ازو منبر افلاک را
رونق ازو خطبه لولاک را
هوش مصنوعی: عظمت و بلندی آسمانها به خاطر اوست و زیبایی و جذابیت خطبههایش نیز از او ناشی میشود.
جز پی آن شاه رسالت مآب
چرخ نزد خیمه زرین طناب
هوش مصنوعی: تنها برای آن شاه فرستاده و رحمتگر باید چرخی به دور خیمهای با طلا بزنیم.
جز پی آن شمع هدایت پناه
ماه نشد قبه این بارگاه
هوش مصنوعی: به جز نور و هدایت آن شمع، این بنا، پناهگاهی برای ماه نشد.
تا نه فروغ از رخش اندوختند
مشعله مهر نیفروختند
هوش مصنوعی: تا زمانی که درخشندگی چهرهات را ذخیره نکردند، کسی چراغ محبت و عشق را به فروش نگذاشت.
تا نه نظر بر قدش انداختند
قایمه عرش نیفراختند
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی به قامت او نگاه نکرده بود، عرش (سقف جهان) برپا نشد.
خنده او جان به جهان در دمید
منصب احیا به مسیحا رسید
هوش مصنوعی: لبخند او زندگی را در وجود جهان دمید و مقام احیا مانند مسیح به او رسید.
برق وی از وادی موسی بجست
لمعه نور آمد از آنش به دست
هوش مصنوعی: نور و درخشش او مانند برقی است که از سرزمین موسی بیرون آمده و آن نور، درخششی است که از آن به دست آمده است.
قامت طوبی ز قدش سایه ایست
سدره ز کاخ شرفش پایه ایست
هوش مصنوعی: قامت درخت طوبی به قد او شبیه سایهای است و درخت سدره به خاطر عظمت و اعتبارش همچون پایهای برای کاخ شرف به شمار میآید.
رشحه جام کرمش سلسبیل
مرغ هوای حرمش جبرئیل
هوش مصنوعی: جام کرم او به شکلی شگفتآور مانند آب دلچسب و گواراست، و فرشته جبرئیل به خاطر عشق به حرم او در پرواز است.
نور مبین ناصیه پاک او
حبل متین حلقه فتراک او
هوش مصنوعی: نور روشن و نمایان از پیشانی پاک او، به مانند رشته محکم و استواری است که او را به دستان قوی و مهارتی میبندد.
تا زندش در خم فتراک دست
عرش برین بر سر کرسی نشست
هوش مصنوعی: به محض اینکه او پا به رکاب شد، دست قدرت خداوندی بر سر عرش بسیار والا قرار گرفت.
او چه خور و صبح ویست آفتاب
صبح ز خورشید بود نور یاب
هوش مصنوعی: او چه زیبا و دلربا است! صبح که میشود، نور آفتاب از خورشید برمیخیزد و درخشندگیای دارد.
گر نه فروغی ز رخش تافتی
صبح وی این نور کجا یافتی
هوش مصنوعی: اگر نور چهرهات نبود، صبح چه نوری میتوانستیم پیدا کنیم؟
هست درین دایره رسمی درست
تابش مهر از پس و صبح از نخست
هوش مصنوعی: در این دایره، قانونی وجود دارد که نور خورشید در ابتدا میتابد و در انتها نیز به همین شکل ادامه دارد.
نورفشان اوست چه پیش و چه پس
منبع انوار همین اوست بس
هوش مصنوعی: همواره نور و روشنی اوست، چه در گذشته و چه در آینده. او منبع تمام روشناییها است.
جامی از آلایش خود دور باش
ذره صفت غرقه این نور باش
هوش مصنوعی: از آلودگیها دوری کن و مانند ذرهای که در نور غوطهور است، خود را به نور بیفراز.