بخش ۷ - مناجات چهارم در التجا و اعتصام به ذوالجلال والاکرام و طلب توفیق در تحقیق این مقصد و مرام
ای ز کرم چاره گر کارها
مرهم راحت نه آزارها
روشنی دیده بینندگان
پردگی پرده نشینندگان
عقده گشاینده هر مشکلی
قبله نماینده هر مقبلی
توشه نه گوشه نشینان پاک
خوشه ده دانه فشانان خاک
بازوی تأیید هنرپیشگان
قبله توحید یک اندیشگان
شانه زن زلف عروس بهار
مرسله بند گلوی شاخسار
از نم لطفی که هوا ریخته
عقد در از گوش گل آویخته
در دل محرم ز جمالت چراغ
سیه محروم ز تو داغ داغ
طاعت تو نغزترین پیشه ای
فکرت تو مغز هر اندیشه ای
پای طلب راه گذار از تو یافت
دست توان قوت کار از تو یافت
بلکه تویی کارگر راستین
دست همه دست تو را آستین
تا نکنی تو نتوانیم ما
گر ندهی تو چه ستانیم ما
نیست درین کارگاه گیر و دار
جز تو کسی کاید ازو هیچ کار
روی عبادت به تو آریم و بس
چشم عنایت ز تو داریم و بس
در کف ما مشعل توفیق نه
ره به نهانخانه تحقیق ده
اهل دل از نظم چو محفل نهند
باده راز از قدح دل دهند
رشحی ازان باده به جامی رسان
رونق نظمش به نظامی رسان
پست چو خاکست بریز از نوش
جرعه ای از بزمگه خسروش
قافیه آنجا که نظامی نواست
بر گذر قافیه جامی سزاست
بر سر خسرو که بلند افسر است
از کف درویش گلی در خور است
این نفس از همت دون من است
وین هوس از طبع زبون من است
ورنه از آنجا که کرم های توست
کی بودم رشته امید سست
صد چو نظامی و چو خسرو هزار
شایدم از جام سخن جرعه خوار
بر همه در شعر بلندیم بخش
مرتبه شرع پسندیم بخش
پایه نظمم ز همه بگذران
خاصه به نعت سر پیغمبران
بخش ۶ - مناجات سیم متضمن اشارت به آنکه موجب غفلت آدمی از نور شهود او دوام فیض و استمرار وجود اوست و اگر فرضا یک لحظه آن فیض منقطع شدی همه کس بر آن معنی مطلع گشتی: ای ز وجود تو نمود همهبخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم: اختر برج شرف کاینات
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز کرم چاره گر کارها
مرهم راحت نه آزارها
هوش مصنوعی: ای که با مهربانی خود، مشکلات را حل میکنی و آرامش بخش دلها هستی، نه ایجاد درد و رنج.
روشنی دیده بینندگان
پردگی پرده نشینندگان
هوش مصنوعی: دیدگان بینندگان به مانند نوری هستند که پردهنشینان را روشن میکند.
عقده گشاینده هر مشکلی
قبله نماینده هر مقبلی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی یا چیزی که میتواند مشکلات را حل کند، به مانند یک راهنما یا نشاندهنده در مسیر مومنانه و هدایت کننده به سمت اهداف مثبت است. در واقع، اشاره به اهمیت وجود یک منبع الهام و راهنمایی در زندگی دارد که میتواند به دیگران کمک کند.
توشه نه گوشه نشینان پاک
خوشه ده دانه فشانان خاک
هوش مصنوعی: توشه (سرویس یا نیاز) را برای کسانی که در گوشه نشینی به سر میبرند، تهیه کن. از خوشهای که دانههای آن را بر زمین میپاشد، بهره برده و از آن استفاده کن.
بازوی تأیید هنرپیشگان
قبله توحید یک اندیشگان
هوش مصنوعی: بازوی حمایت از هنرمندان، نشانهگذار مسیر توحید، برای کسانی که تفکری یکسان دارند.
شانه زن زلف عروس بهار
مرسله بند گلوی شاخسار
هوش مصنوعی: شانه کردن زلف عروس بهار، یعنی گلها و زیباییهای بهاری، به مانند باز کردن گرههای شاخسار درختان است. در واقع، این تصویر به زیبایی و طراوت فصل بهار اشاره دارد.
از نم لطفی که هوا ریخته
عقد در از گوش گل آویخته
هوش مصنوعی: از زیبایی و لطافتی که هوا به وجود آورده، انگار که گلها به گوش برخی از زیباییها آویخته شدهاند.
در دل محرم ز جمالت چراغ
سیه محروم ز تو داغ داغ
هوش مصنوعی: در دل محرم از زیبایی تو چراغی وجود ندارد و هر کس که بیخبر از توست، دچار حسرت و اندوه زیادی است.
طاعت تو نغزترین پیشه ای
فکرت تو مغز هر اندیشه ای
هوش مصنوعی: انجام دادن خواستهها و اطاعت از تو زیباترین کار است و تفکرات تو در واقع عمق هر اندیشه و فکر را تشکیل میدهد.
پای طلب راه گذار از تو یافت
دست توان قوت کار از تو یافت
هوش مصنوعی: در مسیر طلب و آرزو، پایم به تو راه پیدا کرد و قدرت و نیروی انجام کارهایم را از تو گرفتم.
بلکه تویی کارگر راستین
دست همه دست تو را آستین
هوش مصنوعی: تو یک کارگر واقعی هستی و همگان به تو وابستهاند.
تا نکنی تو نتوانیم ما
گر ندهی تو چه ستانیم ما
هوش مصنوعی: اگر تو کاری انجام ندهی، ما هم نخواهیم توانست. اگر چیزی از تو نگیریم، پس چه چیزی به دست خواهیم آورد؟
نیست درین کارگاه گیر و دار
جز تو کسی کاید ازو هیچ کار
هوش مصنوعی: در این محیط پرهیاهو و شلوغ، تنها تو هستی که میتوانی از آن به نفع خود استفاده کنی.
روی عبادت به تو آریم و بس
چشم عنایت ز تو داریم و بس
هوش مصنوعی: ما فقط برای تو عبادت میکنیم و تمام امید ما به لطف و توجه تو معطوف است.
در کف ما مشعل توفیق نه
ره به نهانخانه تحقیق ده
هوش مصنوعی: در دست ما لامپ روشنی بخش موفقیت قرار دارد، پس از ما خواسته میشود که راهی به سوی رازهای علم و تحقیق پیدا کنیم.
اهل دل از نظم چو محفل نهند
باده راز از قدح دل دهند
هوش مصنوعی: افراد باصفا و بااحساس، وقتی دور هم جمع میشوند، دربارهی عشق و رازها صحبت میکنند و به یکدیگر دلبرانه مینوشند.
رشحی ازان باده به جامی رسان
رونق نظمش به نظامی رسان
هوش مصنوعی: بخشی از آن شراب را در جامی بریز و زیبایی نظم را به شکلی منظم برسان.
پست چو خاکست بریز از نوش
جرعه ای از بزمگه خسروش
هوش مصنوعی: چنانچه در میانهٔ جشن و شادی خسرو، از خوشی و لذت زندگی کم کنی، مانند خاکی بیارزش میشوی.
قافیه آنجا که نظامی نواست
بر گذر قافیه جامی سزاست
هوش مصنوعی: در جایی که آثار نظامی به خوبی و زیبایی ارائه شده، باید از قافیهای مناسب و متناسب با آن استفاده شود.
بر سر خسرو که بلند افسر است
از کف درویش گلی در خور است
هوش مصنوعی: در مورد خسرو که تاج و تخت بلندی دارد، یک گل کوچک از دست درویش برایش مناسب است.
این نفس از همت دون من است
وین هوس از طبع زبون من است
هوش مصنوعی: این نفس من ناشی از آرزوهای پست و بیارزش من است و این خواستهها نیز از ویژگیهای نفس ضعیف و ناپایدار من ناشی میشوند.
ورنه از آنجا که کرم های توست
کی بودم رشته امید سست
هوش مصنوعی: اگر نبودند لطف و محبتهای تو، من هرگز امیدی نداشتم.
صد چو نظامی و چو خسرو هزار
شایدم از جام سخن جرعه خوار
هوش مصنوعی: شاید از هزاران نفر همچون نظامی و خسرو، افراد زیادی از کلام و داستانهای من بهرهمند شوند و منطقی عمیق را درک کنند.
بر همه در شعر بلندیم بخش
مرتبه شرع پسندیم بخش
هوش مصنوعی: در شعر ما عظمتی وجود دارد و در کارهای خود، به اصول و قوانین دین توجه میکنیم.
پایه نظمم ز همه بگذران
خاصه به نعت سر پیغمبران
هوش مصنوعی: پایه و بنیاد نظم من از همه چیز میگذرد، به ویژه وقتی که به توصیف پیامبران میپردازم.