بخش ۴۷ - حکایت عمر عبدالعزیز که در همه عمر عزیز از افسر عین عدالت سربلند بود و از حلقه میم مروت کمربند
چون ثمر دوحه عبدالعزیز
دولت دین شد شرف ملک نیز
قاعده عدل عمر تازه کرد
ملک و خلافت به یک اندازه کرد
کوه نشینان که ز ظلم سپاه
خاسته بودند ز سرهای راه
پویه کنان بر سر راه آمدند
بهر خبر پرسی شاه آمدند
کان شه پیشین ستمگر چه شد
حال وی ازگردش اختر چه شد
وین شه عادل دل فیروز روز
کیست که شد نیر عالم فروز
رهسپری گفت چه سان یافتید
این خبر خیر که بشتافتید
مژده رساندند که بودی دلیر
بر رمه زین پیش بسی گرگ و شیر
بر رمه از گرگ دلیری نماند
شیر به خونخواری شیری نماند
بره و گرگند به هم گشته رام
آهو و شیرند به هم در خرام
این همه از دولت این خسرو است
کز قدمش رسم عدالت نو است
آن ز خساست صفت گرگ داشت
بر سر ما گرگ دگر می گماشت
وین ز کرم چون به بزرگی رسید
گرگ ز سر کسوت گرگی کشید
هست درین مرحله خرد و بزرگ
با دهن یوسف و دندان گرگ
گرچه بود خوش لب خندانشان
جامی و صد زخم ز دندانشان
بخش ۴۶ - مقاله سیزدهم در مخاطبه سلاطین که اگر بر دیگران می تابند آسمان عدل را چشمه آفتابند و اگر همه گرد خود می گردند طوفان ظلم را گرداب: ای به سرت افسر فرماندهیبخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است: ای چو قلم صورت خود کرده راست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ثمر دوحه عبدالعزیز
دولت دین شد شرف ملک نیز
هوش مصنوعی: زمانی که ثمره درخت عبدالعزیز منجر به رونق و آبادی دین شد، افتخار پادشاهی نیز افزایش یافت.
قاعده عدل عمر تازه کرد
ملک و خلافت به یک اندازه کرد
هوش مصنوعی: عدالت عمر، حکومت و فرمانروایی را به گونهای نوین سامان بخشید و بین آنها توازن برقرار کرد.
کوه نشینان که ز ظلم سپاه
خاسته بودند ز سرهای راه
هوش مصنوعی: کوهنشینانی که از ظلم و ستم سپاه به ستوه آمدند، از نقاط مختلف به سمت کوهها رفتند.
پویه کنان بر سر راه آمدند
بهر خبر پرسی شاه آمدند
هوش مصنوعی: در حال حرکت و جستجو، به سر راه آمدند تا خبری بگیرند، که شاه در حال آمدن است.
کان شه پیشین ستمگر چه شد
حال وی ازگردش اختر چه شد
هوش مصنوعی: شاه پیشین که ستمگری بود، حالش چه شده است؟ گردش ستارهها چه تأثیری بر او داشته است؟
وین شه عادل دل فیروز روز
کیست که شد نیر عالم فروز
هوش مصنوعی: این پادشاه عادل و سعادتمند کیست که به نور خود، دنیا را روشن کرده است؟
رهسپری گفت چه سان یافتید
این خبر خیر که بشتافتید
هوش مصنوعی: سفرکنندهای پرسید که چگونه این خبر خوش را دریافت کردید که با شتاب آمدید.
مژده رساندند که بودی دلیر
بر رمه زین پیش بسی گرگ و شیر
هوش مصنوعی: خبری خوش به ما رسید که تو دلیر و شجاعی، و از گذشته نیز بارها با گرگ و شیر روبرو شدهای.
بر رمه از گرگ دلیری نماند
شیر به خونخواری شیری نماند
هوش مصنوعی: از زمانی که گرگ به میان رمه آمده، دیگر شجاعتی در شیر دیده نمیشود و او نیز به خونخواری تمایل ندارد.
بره و گرگند به هم گشته رام
آهو و شیرند به هم در خرام
هوش مصنوعی: بره و گرگ در کنار هم آرام و بیخطر شدهاند و آهو و شیر نیز به آرامی در کنار یکدیگر حرکت میکنند.
این همه از دولت این خسرو است
کز قدمش رسم عدالت نو است
هوش مصنوعی: این همه نعمت و خوشبختی به خاطر وجود این پادشاه است که با آمدنش، نشانههای عدالت و انصاف تازهای به وجود آمده است.
آن ز خساست صفت گرگ داشت
بر سر ما گرگ دگر می گماشت
هوش مصنوعی: او با خساستش به مانند گرگ عمل میکند و اگر تنها یک گرگ بر ما مسلط بود، ممکن بود گرگ دیگری نیز بر سر ما فرود آید.
وین ز کرم چون به بزرگی رسید
گرگ ز سر کسوت گرگی کشید
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی به مقام و بزرگی میرسد، ممکن است صفات نامناسب و ویژگیهای بد خود را ظاهر کند، همانند گرگی که با کلاهی مبدل به ظاهر میآید و در نهایت ماهیت واقعیاش را نشان میدهد.
هست درین مرحله خرد و بزرگ
با دهن یوسف و دندان گرگ
هوش مصنوعی: در این مرحله از زندگی، هم افراد خردمند و هم بزرگوار وجود دارند، اما در عین حال، ویژگیهایی مانند شیرینی بیان یوسف و تندی و خشم گرگ نیز قابل مشاهده است.
گرچه بود خوش لب خندانشان
جامی و صد زخم ز دندانشان
هوش مصنوعی: هرچند لبهای خندان آنها زیباست و جذاب، اما دندانهایشان در واقع به من آسیب میزنند و زخمهایی را به وجود میآورند.