گنجور

بخش ۳۱ - حکایت زشت رویی که خریدار کور یافته بود و وجه ناسره خود را در پیش وی می ستود

خواست یکی کور، زنی زشت روی
کینه وری، طعنه زنی، زشت خوی
از شبه اش، چهره سیه رنگ تر
وز سپرش، جبهه پر آژنگ تر
گوش کر و پشت کژ و چشم کاژ
خامشیش بیهده، گفتار ژاژ
یک شبی از ناز به آن کور گفت
حیف که ماند از تو جمالم نهفت
طلعت من، خواسته از مه خراج
حرف خجالت زده بر لوح عاج
نرگس من، چشم و چراغ چمن
لاله من، داغ‌نه یاسمن
از صفت قامت من، کوتهی
یافته آوازه سرو سَهی
کور چو افسانه او گوش کرد
خون دل از سینه او جوش کرد
گفت، اگر حال چنین بودیت
دولت و اقبال قرین بودیت
دامن تو، دیده وری داشتی
تخم هوایت دگری کاشتی
این همه بیننده ز نزدیک و دور
کس ننهد آینه در پیش کور
چشم من ار کور نبودی چنین
تو سر دعوی نگشودی چنین
بستگی چشمم از اوصاف تو
بر تو گشاده ست در لاف تو
جامی اگر نقد کمالیت هست
در حُجُب غیب جمالیت هست
بر بصر اهل نظر جلوه ده
در نظر بی بصرانش منه
ور نه، ز همت در انصاف زن
خط خطا بر ورق لاف زن

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواست یکی کور، زنی زشت روی
کینه وری، طعنه زنی، زشت خوی
هوش مصنوعی: مردی نابینا تمایل داشت با زنی زشت و بدخلق ارتباط برقرار کند، کسی که با سخنانش به دیگران توهین می‌زد و رفتار زشت و ناپسندی داشت.
از شبه اش، چهره سیه رنگ تر
وز سپرش، جبهه پر آژنگ تر
هوش مصنوعی: از سایه‌اش، چهره‌اش تیره‌تر شده و از سپرش، پیشانی‌اش پر از علامت و نشان شده است.
گوش کر و پشت کژ و چشم کاژ
خامشیش بیهده، گفتار ژاژ
هوش مصنوعی: کسی که بی‌فکر و ناآگاه است، نه به چیزی گوش می‌دهد، نه به درستی نگاه می‌کند و نه درست عمل می‌کند. حرف‌ها و سخنانی که می‌گوید بی‌معنا و بی‌ارزش است.
یک شبی از ناز به آن کور گفت
حیف که ماند از تو جمالم نهفت
هوش مصنوعی: روزی در شب، از روی ناز به آن شخص نابینا گفتم که ای کاش زیبایی من از تو پنهان نمی‌ماند.
طلعت من، خواسته از مه خراج
حرف خجالت زده بر لوح عاج
هوش مصنوعی: چهره من، از ماه خواسته تا با سادگی و شرم، داستان خود را بر روی عاج (ماده‌ای سخت و با ارزش) بنویسد.
نرگس من، چشم و چراغ چمن
لاله من، داغ‌نه یاسمن
هوش مصنوعی: نرگس من، روشنایی و زیبایی چمن است و گل لاله من، نمادی از عشق و احساسات عمیق.
از صفت قامت من، کوتهی
یافته آوازه سرو سَهی
هوش مصنوعی: از ویژگی قامت من، صدای سرو بلند، کوتاه‌تر به نظر می‌رسد.
کور چو افسانه او گوش کرد
خون دل از سینه او جوش کرد
هوش مصنوعی: کسی که در ظلمت جهل به سر می‌برد مانند کسی است که داستانی را می‌شنود. او به خاطر موضوعی جانش پر از درد و غم می‌شود.
گفت، اگر حال چنین بودیت
دولت و اقبال قرین بودیت
هوش مصنوعی: گفت، اگر حال شما این‌گونه است، پس نعمت و خوش‌شانسی همیشه همرا‌ه شماست.
دامن تو، دیده وری داشتی
تخم هوایت دگری کاشتی
هوش مصنوعی: تو به من نگاهی کردی و در دامن محبتت، بذر عشق دیگری را کاشتی.
این همه بیننده ز نزدیک و دور
کس ننهد آینه در پیش کور
هوش مصنوعی: این‌همه تماشاگر از دور و نزدیک، هیچ‌کس آینه را در مقابل نابینا قرار نمی‌دهد.
چشم من ار کور نبودی چنین
تو سر دعوی نگشودی چنین
هوش مصنوعی: اگر چشمانم کور نبود، تو این‌گونه به دعوا نمی‌پرداختی و این‌طور به دنبال حقیقت نمی‌رفتی.
بستگی چشمم از اوصاف تو
بر تو گشاده ست در لاف تو
هوش مصنوعی: چشم من به زیبایی‌ها و ویژگی‌های تو وابسته است و در تعریف و تمجید تو، خود را به نمایش می‌گذارم.
جامی اگر نقد کمالیت هست
در حُجُب غیب جمالیت هست
هوش مصنوعی: اگر جامی، یعنی کسی که حقیقت و کمال را در دست دارد، از چیزی صحبت کند، در پس آن پنهان شده، زیبایی و جلالی وجود دارد که در عالم غیب نهفته است.
بر بصر اهل نظر جلوه ده
در نظر بی بصرانش منه
هوش مصنوعی: زیبایی و حقیقت را به کسانی نشان بده که چشم بصیرت دارند، نه به کسانی که درک و دانایی کافی ندارند.
ور نه، ز همت در انصاف زن
خط خطا بر ورق لاف زن
هوش مصنوعی: اگر به انصاف و تلاش خود ادامه ندهی، با خطاهایی که به وجود می‌آوری، بر ورق نادانی خود تنها به لاف زدن ادامه خواهی داد.

حاشیه ها

1400/09/07 10:12
احمد رضایی

کلمه "شی" در بیت چهارم، مصرع هفتم؛ اشکال تایپی داشت که از طریق دکمه ویرایش، اصلاح شد.

خوانش این شعر زیبا در قالب ویدیوی تصویری توسط کانال ویدانا تهیه شده است؛ که از طریق لینک های زیر در دسترس است:

داستان زشت و شوهر کور (یوتیوب)

داستان زن زشت و شوهر کور (اینستاگرام)