بخش ۲۹ - حکایت کشیدن پیکان از تیر راست رو کیش ولایت کرم الله تعالی وجهه در وقتی که از کشاکش کمان مجاهده بر نشان مشاهده افتاده بود
شیر خدا شاه ولایت علی
صیقلی شرک خفی و جلی
روز احد چون صف هیجا گرفت
تیر مخالف به تنش جا گرفت
غنچه پیکان به گل او نهفت
صد گل محنت ز گل او شکفت
روی عبادت سوی محراب کرد
پشت به درد سر اصحاب کرد
خنجر الماس چو بید آختند
چاک به تن چون گلش انداختند
غرقه به خون غنچه زنگارگون
آمد ازان گلبن احسان برون
گل گل خونش به مصلا چکید
گفت چو فارغ ز نماز آن بدید
این همه گل چیست ته پای من
ساخته گلزار مصلای من
صورت حالش چو نمودند باز
گفت که سوگند به دانای راز
کز الم تیغ ندارم خبر
گرچه ز من نیست خبردارتر
طایر من سدره نشین شد چه باک
گر شودم تن چو قفس چاک چاک
جامی از آلایش تن پاک شو
در قدم پاکروان خاک شو
باشد ازان خاک به گردی رسی
گرد شکافی و به مردی رسی
بخش ۲۸ - مقاله چهارم در اقامت نمازهای پنجگانه که پنجه طاقت قوی پنجگان تاب مشقت داده اوست و جبین عزت گردن فرازان به خاک مذلت نهاده او: ای شده رخنه صف طاعت ز توبخش ۳۰ - مقاله پنجم در اشارت به روزه رمضان که نوریست کثیرالفیضان هم روح را شمع انجمن افروز است و هم نفس را برق خرمن سوز: ای ز پی طبل شکم همچو نای
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیر خدا شاه ولایت علی
صیقلی شرک خفی و جلی
هوش مصنوعی: شیر خدا که نماد قدرت و شجاعت است، در جایگاه رهبری و ولایت، حضرت علی قرار دارد و او توانایی بالایی در از بین بردن تمام اشکال شرک، چه آشکار و چه پنهان، دارد.
روز احد چون صف هیجا گرفت
تیر مخالف به تنش جا گرفت
هوش مصنوعی: در روز جنگ احد، زمانی که دشمنان حمله کردند، تیرهای آنها به بدنش اصابت کرد و جراحتهای بسیاری بر او وارد ساخت.
غنچه پیکان به گل او نهفت
صد گل محنت ز گل او شکفت
هوش مصنوعی: غنچهای که به سمت گل او اشاره دارد، به خوبی درد و رنجهای زیادی را نشان میدهد که از گل او نشأت میگیرد و در واقع بیانگر تلخیهای زندگی است.
روی عبادت سوی محراب کرد
پشت به درد سر اصحاب کرد
هوش مصنوعی: او برای عبادت از درد و مشکلات دوستانش روی برگردانده و به سمت محراب رفته است.
خنجر الماس چو بید آختند
چاک به تن چون گلش انداختند
هوش مصنوعی: چاقوی الماس مانند بید به بدن زخم زدند و چون گل، او را بر زمین انداختند.
غرقه به خون غنچه زنگارگون
آمد ازان گلبن احسان برون
هوش مصنوعی: غنچهای که رنگی ز خون دارد، از باغ احسان بیرون آمده است.
گل گل خونش به مصلا چکید
گفت چو فارغ ز نماز آن بدید
هوش مصنوعی: گل خون خود را به محل نماز ریخت و گفت وقتی که از نماز فارغ شد، آن را دید.
این همه گل چیست ته پای من
ساخته گلزار مصلای من
هوش مصنوعی: این همه گل که در زیر پای من قرار دارد، نشاندهنده زیباییها و خوشبوئیهای مکان عبادتم است.
صورت حالش چو نمودند باز
گفت که سوگند به دانای راز
هوش مصنوعی: وقتی حال او را دوباره نشان دادند، گفت که به دانای راز سوگند میخورد.
کز الم تیغ ندارم خبر
گرچه ز من نیست خبردارتر
هوش مصنوعی: من از تیز بودن تیغ از چوب نمیدانم، هرچند کسی که از من خبر دارد، بهتر از من میداند.
طایر من سدره نشین شد چه باک
گر شودم تن چو قفس چاک چاک
هوش مصنوعی: پرنده من در درخت سدرة المنتهی نشسته است، چه اهمیتی دارد اگر بدنم مثل قفس پاره پاره شود.
جامی از آلایش تن پاک شو
در قدم پاکروان خاک شو
هوش مصنوعی: با دوری از آلودگیهای دنیوی، پاک و بیآلایش شو و در مسیر صادقان و پاکان قرار بگیر.
باشد ازان خاک به گردی رسی
گرد شکافی و به مردی رسی
هوش مصنوعی: از آن زمین به جایی خواهی رسید، که اگر به اشتباهی بیفتی، باعث تفرقه و جدایی میشود و اگر به انسانی برسی، به قدرت و توانایی میرسی.