گنجور

بخش ۱۴ - در دعای دولتخواهی جناب ارشاد پناهی خواجه ناصرالدین عبیدالله ادام الله تعالی ظلال ارشاده علی مفارق الطالبین الی یوم الدین

زد به جهان نوبت شاهنشهی
کوکبه فقر عبیداللهی
آن که ز حریت فقر آگه است
خواجه احرار عبیدالله است
روی زمین کش نه سر و نی بن است
در نظرش چون روی یک ناخن است
یک روی ناخن که به دست آمدش
کی به ره فقر شکست آمدش
لجه بحر احدیت دلش
صورت کثرت صدف ساحلش
باشد از آن لجه ناقعر یاب
قبه نه توی فلک یک حباب
داده چو نم کلک گهر ریز را
شست ستمنامه چنگیز را
خامه او کرده ز نسخ رقاع
محو خط نامه ظلم از بقاع
رقعه او نور ده هر سواد
بقعه او ثانی خیرالبلاد
تاجوران حلقه به گوش درش
یافته فر از رخ فرخ فرش
از لب شیرین چو شکر ریخته
قوت روان با شکر آمیخته
گشته ملایک مگس خوان او
راتبه خوار از شکرستان او
حلقه اصحاب که گرد ویند
بهره ور از وارد ورد ویند
دایره جمع هر امنیت است
مرکز آن نقطه جمعیت است
هست به آن کعبه صدق و صواب
نسبتشان سلسله زر ناب
تا ابد آن سلسله نگسسته باد
گردن ایام بدان بسته باد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زد به جهان نوبت شاهنشهی
کوکبه فقر عبیداللهی
هوش مصنوعی: به دنیا زمان حکومت پادشاهی فرارسیده که با فقر عبیداللهی آشناست.
آن که ز حریت فقر آگه است
خواجه احرار عبیدالله است
هوش مصنوعی: کسی که به آزادی واقعی فقر آگاه است، همان خواجه آزادگان عبیدالله است.
روی زمین کش نه سر و نی بن است
در نظرش چون روی یک ناخن است
هوش مصنوعی: زمین را با زانو بزن، زیرا در نظر او، زمین به اندازه‌ی یک ناخن کوچک است.
یک روی ناخن که به دست آمدش
کی به ره فقر شکست آمدش
هوش مصنوعی: اگر یک طرف ناخن به دست کسی بیفتد، آیا او به خاطر فقر دچار شکست می‌شود؟
لجه بحر احدیت دلش
صورت کثرت صدف ساحلش
هوش مصنوعی: دل دریا را به وسعت وجود می‌کشد و ظاهری متمایز از خود دارد، همانند صدفی که در کنار ساحل قرار دارد.
باشد از آن لجه ناقعر یاب
قبه نه توی فلک یک حباب
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر زیبایی از عظمت آسمان و کوچک بودن انسان اشاره شده است. گوینده به این نکته توجه می‌کند که اگرچه انسان ممکن است در مقیاس بزرگ دنیا و آسمان خود را مهم و بزرگ بیابد، اما در حقیقت همچون حبابی در دریا است که در مقابل عظمت‌های کیهانی ناچیز و بی‌اهمیت به نظر می‌رسد.
داده چو نم کلک گهر ریز را
شست ستمنامه چنگیز را
هوش مصنوعی: با دادن قطره‌ای آب، دریا را شست و شو دادند و خواسته‌های بزرگ چنگیز را نیز فراموش کردند.
خامه او کرده ز نسخ رقاع
محو خط نامه ظلم از بقاع
هوش مصنوعی: قلم او توانسته است با نوشتن، آثار ناپسند ظلم را از جمله نامه‌هایی که بر روی کاغذها وجود دارد، محو کند و از بین ببرد.
رقعه او نور ده هر سواد
بقعه او ثانی خیرالبلاد
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف نورانی بودن و اهمیت زیاد یک مکان خاص اشاره دارد. می‌توان گفت که اینجا به گونه‌ای بیان می‌کند که این مکان، هر طرفش نور و روشنی می‌بخشد و به عنوان بهترین سرزمین شناخته می‌شود.
تاجوران حلقه به گوش درش
یافته فر از رخ فرخ فرش
هوش مصنوعی: حلقه‌ای که به گوش تاجوران می‌آید، نشان‌دهنده‌ی زیبایی و شادابی صورت آنهاست که همچون فرش خوش‌رنگ و خاص است.
از لب شیرین چو شکر ریخته
قوت روان با شکر آمیخته
هوش مصنوعی: از لب شیرین، مانند شکر، چیزی شیرین به زبانی ادا می‌شود که به مانند شکر بر روح و جان می‌نشیند و به آن شیرینی خاصی می‌بخشد.
گشته ملایک مگس خوان او
راتبه خوار از شکرستان او
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر او و به دلیل نعمت‌هایش، مانند مگس اطراف او را گرفته‌اند و او را از جانشینی شیرین و نعمت‌هایش بی‌بهره ندانسته‌اند.
حلقه اصحاب که گرد ویند
بهره ور از وارد ورد ویند
هوش مصنوعی: جمعی از دوستان و همراهان دور او جمع شده‌اند و از علم و دانش او بهره‌مند می‌شوند.
دایره جمع هر امنیت است
مرکز آن نقطه جمعیت است
هوش مصنوعی: هر جمعی برای داشتن امنیت نیازمند یک نقطه مرکزی است که همه در آن گرد هم بیایند. این نقطه به نوعی هسته اصلی و محور تجمع است که هماهنگی و امنیت را به وجود می‌آورد.
هست به آن کعبه صدق و صواب
نسبتشان سلسله زر ناب
هوش مصنوعی: در آن کعبه‌ای که نمایانگر حقیقت و راستگویی است، پیوندی وجود دارد که به صورت زنجیره‌ای از طلا و ناب است.
تا ابد آن سلسله نگسسته باد
گردن ایام بدان بسته باد
هوش مصنوعی: تا همیشه آن رشته ی پیوند از هم گسسته نشود و سرنوشت زمانه به آن پیوند خورده باقی بماند.