گنجور

بخش ۷۳ - وصیت کردن پادشاه سلامان را

لطف او مرهم نه هر سینه ریش
قهر او کینه کش هر ظلم کیش
نی بدی در سیرت و صورت ددی
پیش ارباب خرد نابخردی
چون سگ مسلخ همه آلودگی
خوی او ز آلودگی آسودگی
تا دهان خود بیالاید به خون
خواهد اندر ذبح گاوی را زبون
منهیی باید تو را هر سو به پای
راست بین و صدق ورز و نیک رای
تا رساند با تو پنهان از همه
داستان ظلم و احسان از همه
آن که باشد از وزیر اندر نفیر
پرسش او را میفکن با وزیر
همه به خود تفتیش کن آن حال را
ساز عالی پایه اقبال را
آن که بهر تو کفایت می کند
ظلم بر شهر و ولایت می کند
آن کفایت نی سعایت کردن است
هیمه دوزخ به هم آوردن است
کافی است آری و از وی دور نیست
کو کند آخر ده خود را دویست
خط کافی چون چنین وافر شود
نفس او طغیان کند کافر شود
هست پیش زیرکان ارجمند
حکم کافر بر مسلمان ناپسند
قصه کوته هر که ظلم آیین کند
وز پی دنیات ترک دین کند
نیست در گیتی ز وی نادانتری
کس نخورد از خصلت نادان بری
کار دین و دنیی خود را تمام
جز به دانایان میفکن والسلام
ای پسر ملک جهان جاوید نیست
بالغان را غایت امید نیست
پیشوا کن عقل دین اندوز را
مزرع فردا شناس امروز را
پیش ازان کاید به سر این کشتزار
دولت جاوید را تخمی بکار
هر عمل دارد به علمی احتیاج
کوشش از دانش همی گیرد رواج
آنچه خود دانی روش می کن بر آن
وانچه نی می پرس از دانشوران
هر چه می گیری و بیرون می دهی
بین که چون می گیری و چون می دهی
هر چه می گیری به حکم دین بگیر
نی به حکم مدبری دین ناپذیر
هر کجاگیری به حکم دین فره
آن فره را هم به حکم دین بده
کیسه مظلوم را خالی مکن
پایه ظالم به آن عالی مکن
آن فتد در فاقه و فقر شگرف
وین کند آن را به فسق و ظلم صرف
عاقبت این شیوه گردد شیونت
خم شود از بار هر دو گردنت
رو متاب از راههای مستقیم
کین بود دستور شاهان قدیم
او به دوزخ رفت تو در پی مرو
هیمه دوزخ به سان وی مشو
جهد کن تا هر خطا و هر خلل
گردد از عدلت به ضد خود بدل
نی که از تو عدل گیرد رنگ ظلم
خرد گردد جام عدل از سنگ ظلم
تو شبانی و رعیت چون رمه
در شبانی دور باش از دمدمه
در شبانی شیوه دیگر مگیر
وز شبانان قدر خود برتر مگیر
خود تو منصف شو چون نیکو مذهبان
چیست اصل کار گله با شبان
باید اندر گله سرهنگان تو را
بهر ضبط گله یکرنگان تو را
چون سگ گله تو را سر در کمند
لیک سگ بر گرگ نی بر گوسفند
بر رمه باشد بلای بس بزرگ
چون سگ درنده باشد یار گرگ
از وزیران نیست شاهان را گزیر
لیک دانا و امین باید وزیر
داند احوال ممالک را تمام
تا دهد بر صورت احسن نظام
باشد اندر ملک و مال شه امین
ناورد بر غیر حق خود کمین
زآنچه باشد قسمت شاه و حشم
از رعیت نی فزون گیرد نه کم
مهربانی بر همه خلق خدای
مشفقی بر حال مسکین و گدای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لطف او مرهم نه هر سینه ریش
قهر او کینه کش هر ظلم کیش
هوش مصنوعی: لطف و رحمت او مانند درمانی برای دل‌های شکسته است، اما خشم او باعث ایجاد کینه و دشمنی در برابر ظلم و ستم می‌شود.
نی بدی در سیرت و صورت ددی
پیش ارباب خرد نابخردی
هوش مصنوعی: اگر در رفتار و ظاهر خود بدی را نشان بدهی، در نظر صاحب‌نظران بی‌خردی به شمار می‌آیی.
چون سگ مسلخ همه آلودگی
خوی او ز آلودگی آسودگی
هوش مصنوعی: همچون سگ قربانی، تمام آلودگی‌های او ناشی از آلودگی‌هایی است که با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند.
تا دهان خود بیالاید به خون
خواهد اندر ذبح گاوی را زبون
هوش مصنوعی: تا زمانی که دهان خود را به خون آغشته نکرده، به کشتن گاوی که لفظی ضعیف دارد، نمی‌پردازد.
منهیی باید تو را هر سو به پای
راست بین و صدق ورز و نیک رای
هوش مصنوعی: شخصی باید در هر جا به پای راست نگاه کند و با صداقت و نیت نیک عمل کند.
تا رساند با تو پنهان از همه
داستان ظلم و احسان از همه
هوش مصنوعی: تا داستان ظلم و احسان را به صورت پنهانی به تو برساند، از همه چیز مخفی نگه می‌دارد.
آن که باشد از وزیر اندر نفیر
پرسش او را میفکن با وزیر
هوش مصنوعی: اگر کسی از وزیر انتقادی یا صدای نارضایتی بزند، لازم نیست که آن انتقاد را به وزیر تذکر دهی یا او را مورد سرزنش قرار دهی.
همه به خود تفتیش کن آن حال را
ساز عالی پایه اقبال را
هوش مصنوعی: همه‌تان حال و وضعیت خود را بررسی کنید و سعی کنید به شرایط مناسبی برای موفقیت و شانس دست پیدا کنید.
آن که بهر تو کفایت می کند
ظلم بر شهر و ولایت می کند
هوش مصنوعی: کسی که برای تو تلاش می‌کند، بر مردم و سرزمین ظلم می‌ورزد و به آن‌ها آسیب می‌رساند.
آن کفایت نی سعایت کردن است
هیمه دوزخ به هم آوردن است
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که تلاش برای ایجاد مزاحمت یا گناه کردن، فقط به جمع‌آوری عذاب و دردسر مشابه هیزم برای آتش جهنم می‌انجامد. در واقع، این جمله هشدار می‌دهد که نیکی و کمال به عمل خیر و محبت نیاز دارد و سعی و تلاشی که برعکس آن باشد، تنها عواقب ناگواری به دنبال خواهد داشت.
کافی است آری و از وی دور نیست
کو کند آخر ده خود را دویست
هوش مصنوعی: کافی است که بگویی بله، و از او فاصله نگیری، زیرا او در نهایت می‌تواند به تو کمک کند و کارهایت را به خوبی انجام دهد.
خط کافی چون چنین وافر شود
نفس او طغیان کند کافر شود
هوش مصنوعی: وقتی که خط و آثار کلام به اندازه کافی فراوان و پرظرفیت شود، نفس آدمی به طغیانی می‌افتد و از حدود خود خارج می‌شود.
هست پیش زیرکان ارجمند
حکم کافر بر مسلمان ناپسند
هوش مصنوعی: در نظر افراد باهوش و باتجربه، حکم دادن به ناپسند بودن کافر بر مسلمان، امری ناچیز و غیرمعتبر است.
قصه کوته هر که ظلم آیین کند
وز پی دنیات ترک دین کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر دنیای خود به ظلم و ستم روی آورد، در نهایت دین و ایمان خود را ترک می‌کند.
نیست در گیتی ز وی نادانتری
کس نخورد از خصلت نادان بری
هوش مصنوعی: در جهان هیچ‌کس بی‌خبرتر از او نیست، هیچ‌کس از ویژگی‌های نادان بهره نمی‌برد.
کار دین و دنیی خود را تمام
جز به دانایان میفکن والسلام
هوش مصنوعی: کارهای دینی و دنیوی خود را جز به افراد با دانش و آگاه واگذار نکنید، به همین سادگی.
ای پسر ملک جهان جاوید نیست
بالغان را غایت امید نیست
هوش مصنوعی: ای پسر، این عالم جاویدان نیست و کسانی که به بلوغ رسیده‌اند، به هیچ‌وجه به نهایت آرزوهای خود نمی‌رسند.
پیشوا کن عقل دین اندوز را
مزرع فردا شناس امروز را
هوش مصنوعی: به پیشوایی فکر کن که دانش دینی را جمع‌آوری می‌کند و به کشف و درک آینده، آگاهی از امروز را دارد.
پیش ازان کاید به سر این کشتزار
دولت جاوید را تخمی بکار
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به سراغ این زمینِ کشت و کار بروم، بایستی تخم دولت جاودان را بکارم.
هر عمل دارد به علمی احتیاج
کوشش از دانش همی گیرد رواج
هوش مصنوعی: هر کار نیاز به دانشی دارد و تلاش از علم به خوبی پیش می‌رود.
آنچه خود دانی روش می کن بر آن
وانچه نی می پرس از دانشوران
هوش مصنوعی: آنچه خود می‌دانی به کار بگیر و از آن استفاده کن، و اگر چیزی نمی‌دانی، از افراد با دانش و خبره بپرس.
هر چه می گیری و بیرون می دهی
بین که چون می گیری و چون می دهی
هوش مصنوعی: توجه کن که وقتی چیزی را به دست می‌آوری یا از دست می‌دهی، باید دقت کنی که در چه زمانی این کار را انجام می‌دهی و چه تأثیری بر روی زندگی‌ات دارد.
هر چه می گیری به حکم دین بگیر
نی به حکم مدبری دین ناپذیر
هوش مصنوعی: هر چیزی که می‌خواهی به دست بیاوری، باید به دستور دین و اصول آن باشد و نه بر اساس تدبیر و عقل خویش. دین، راه و روش خاص خود را دارد که باید به آن پایبند بود.
هر کجاگیری به حکم دین فره
آن فره را هم به حکم دین بده
هوش مصنوعی: هر جا که به قضا و قدر دین می‌رسید، آن خوشبختی را نیز بر اساس دستورات دین به دیگران بدهید.
کیسه مظلوم را خالی مکن
پایه ظالم به آن عالی مکن
هوش مصنوعی: کیسهٔ فقیر را خالی نکن و نگذار که زورمند بر او تسلط پیدا کند.
آن فتد در فاقه و فقر شگرف
وین کند آن را به فسق و ظلم صرف
هوش مصنوعی: کسی که در فقر و تنگدستی عمیق قرار گیرد، ممکن است از روی نادانی و ناتوانی به کارهای نادرست و ظلم‌آمیز دست بزند.
عاقبت این شیوه گردد شیونت
خم شود از بار هر دو گردنت
هوش مصنوعی: در نهایت، این روش باعث می‌شود که تو دچار درد و اندوه شوی و بار سنگین مشکلات بر دوش تو فشار آورد.
رو متاب از راههای مستقیم
کین بود دستور شاهان قدیم
هوش مصنوعی: به مسیرهای مستقیم و واضح نرو، زیرا این راه‌ها دستوری است که از قدیم بر اساس روش‌های شاهان تعیین شده است.
او به دوزخ رفت تو در پی مرو
هیمه دوزخ به سان وی مشو
هوش مصنوعی: او به دوزخ رفت، تو نیز در پی آن نرو و همانند او مشو که آتش دوزخ در انتظار است.
جهد کن تا هر خطا و هر خلل
گردد از عدلت به ضد خود بدل
هوش مصنوعی: سعی کن تا هر اشتباه و نقصی که وجود دارد، از عدالت تو به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شود.
نی که از تو عدل گیرد رنگ ظلم
خرد گردد جام عدل از سنگ ظلم
هوش مصنوعی: وقتی که کسی از تو عدالت بگیره، برای ظلم رنگ و لعابی پیدا می‌کند و همین ظلم باعث می‌شود عدالت در دل دیگران از بین برود.
تو شبانی و رعیت چون رمه
در شبانی دور باش از دمدمه
هوش مصنوعی: تو به عنوان یک راهنما و رهبر زندگی می‌کنی و مردم، همچون گله‌ای از حیوانات، در پی تو و زیر نظر تو هستند. پس بهتر است از منازعات و مشکلات دوری کنی و آرامش خود را حفظ کنی.
در شبانی شیوه دیگر مگیر
وز شبانان قدر خود برتر مگیر
هوش مصنوعی: در کار چوپانی رفتار متفاوتی نداشته باش و خود را از چوپانان بالاتر ندان.
خود تو منصف شو چون نیکو مذهبان
چیست اصل کار گله با شبان
هوش مصنوعی: خودت انصاف بده، ببین کار نیکوکاران چیست؛ اصل ماجرا در واقع مربوط به رابطه گله با شبان است.
باید اندر گله سرهنگان تو را
بهر ضبط گله یکرنگان تو را
هوش مصنوعی: باید در میان فرماندهان از تو مراقبت شود تا گروهی یکدل و هم‌فکر را هدایت کنی.
چون سگ گله تو را سر در کمند
لیک سگ بر گرگ نی بر گوسفند
هوش مصنوعی: تو مانند سگی هستی که دور گله را از خطر محافظت می‌کند، اما به یاد داشته باش که این سگ فقط بر روی گرگ‌ها می‌افتد و به گوسفندها آسیبی نمی‌زند.
بر رمه باشد بلای بس بزرگ
چون سگ درنده باشد یار گرگ
هوش مصنوعی: اگر در میان گروهی از افراد ناتوان و بی‌سرپرست زندگی کنی، خطر بزرگی تو را تهدید می‌کند؛ چراکه اگر در کنار تو کسی مانند گرگی باشد که یاری کند، او به راحتی می‌تواند بلای خطرناک و آسیب‌زایی برایت ایجاد کند.
از وزیران نیست شاهان را گزیر
لیک دانا و امین باید وزیر
هوش مصنوعی: شاهان نمی‌توانند از وزیران خود فرار کنند، اما باید وزیری دانا و مورد اعتماد داشته باشند.
داند احوال ممالک را تمام
تا دهد بر صورت احسن نظام
هوش مصنوعی: او به خوبی وضعیت کشورها را می‌شناسد تا بتواند نظامی منظم و زیبا به آن‌ها بدهد.
باشد اندر ملک و مال شه امین
ناورد بر غیر حق خود کمین
هوش مصنوعی: در دنیای پادشاهی و ثروت، کسی که باید امانت‌دار باشد، به‌جای این که به حق خود دست یازد، در کمین دیگران می‌نشیند.
زآنچه باشد قسمت شاه و حشم
از رعیت نی فزون گیرد نه کم
هوش مصنوعی: هر کس به میزان خود از قسمت و سرنوشتش بهره‌مند می‌شود و هیچ‌گاه سهم کسی از دیگری بیشتر یا کمتر نخواهد شد.
مهربانی بر همه خلق خدای
مشفقی بر حال مسکین و گدای
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی باید به همه انسان‌ها نشان داده شود، چرا که خداوند نیز بر حال نیازمندان و فقرا رحم می‌کند و برایشان دل سوزانده است.

حاشیه ها

1399/06/10 00:09
علی محمد

در بیت چهاردهم مصرع اول «گریز» درست نیست و به جای آن «گزیر» صحیح است.
بیت هفده مصرع اول رعایت وزن نشده و باید اصلاح شود.
بیت آخر مصرع اول «دینی» اشتباه و « دنیی» صحیح است.