گنجور

بخش ۵۱ - حکایت روباه و روباه بچه

گفت با روباه بچه مادرش
چون به باغ میوه آمد رهبرش
میوه چندان خور که بتوانی به تگ
رستگاری یافتن ز آسیب سگ
گفت ای مادر چو بینم میوه را
کی توانم کار بست این شیوه را
حرص میوه پرده هوشم شود
وز گزند سگ فراموشم شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت با روباه بچه مادرش
چون به باغ میوه آمد رهبرش
هوش مصنوعی: روباه به بچه‌اش گفت: وقتی به باغ میوه رسیدیم، تو باید از من پیروی کنی.
میوه چندان خور که بتوانی به تگ
رستگاری یافتن ز آسیب سگ
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی میوه بخور، تا این که بتوانی از آسیب‌ها و خطرات دوری کنی و به آرامش و رستگاری برسی.
گفت ای مادر چو بینم میوه را
کی توانم کار بست این شیوه را
هوش مصنوعی: به مادرش گفت: "وقتی میوه را می بینم، چطور می توانم این راه و روش را ادامه دهم؟"
حرص میوه پرده هوشم شود
وز گزند سگ فراموشم شود
هوش مصنوعی: به خاطر اشتیاق و میل به چیزهای ارزشمند، ممکن است از خطرها و تهدیدهای اطراف غافل شوم و به آن‌ها توجه نکنم.