بخش ۴۹ - اشارت به خونریزی شیرویه خسرو را و نامبارکی آن بر وی
غرقه خون چون خسرو از شیرویه خفت
نکته ای خوش در حق شیرویه گفت
که بدان شاخی که آب از اصل خورد
سر کشید از آب و قصد اصل کرد
اصل را چون کند و شد میدان فراخ
خشک و بی بر بر زمین افتاد شاخ
بخش ۴۸ - نصیحت کردن پادشان سلامان را: شاه با وی گفت کای جان پدربخش ۵۰ - جواب گفتن سلامان پادشاه را: چون سلامان آن نصیحت گوش کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غرقه خون چون خسرو از شیرویه خفت
نکته ای خوش در حق شیرویه گفت
هوش مصنوعی: خسرو به شدت دچار درد و رنج شده و در حالتی که خونین است، بر روی زمین افتاده. او در این حالت، نکتهای مثبت درباره شیرویه بیان میکند.
که بدان شاخی که آب از اصل خورد
سر کشید از آب و قصد اصل کرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آن شاخهای که از ریشه به آب میرسد، از آب جدا شده و به سمت ریشه خود حرکت کرده است. این تصویر نشاندهندهٔ ارتباط عمیق و وابستگی بین ریشه و سرشاخههاست و نمادین میتواند به تلاش و هدفمندی در زندگی اشاره کند.
اصل را چون کند و شد میدان فراخ
خشک و بی بر بر زمین افتاد شاخ
هوش مصنوعی: زمانی که اصل و حقیقت به عرصهای وسیع و بدون محدودیت میآید، مانند این است که درختی که خشک و بیبار شده، دیگر شاخ و برگش بر زمین افتاده است.