گنجور

بخش ۴۶ - حکایت اعرابیی که خوان خلیفه را پسندید و گفت بعد ازین اینجا دایم خواهم رسید و جواب گفتن خلیفه که شاید مگذارند و گفتن اعرابی که آن وقت تقصیر از شما خواهد بود نه از من

روی در بغداد کرد اعرابیی
در تمنای غنیمت یابیی
بعد چندین روز بار انتظار
بر سر خوان خلیفه یافت بار
پیش او افتاد خالی از گزند
یک طبق پالوده از جلاب قند
چرب و شیرین چون زبان اهل دل
نرم و نازک چون لب هر دل گسل
ایمن از آزار مشتی ژاژخای
چون نهد بر لب نهد بر معده جای
چون دهان از خوردن آن ساخت پاک
با خلیفه گفت دور از ترس و باک
کای تو را بر ذروه افلاک مهد
بستم اکنون با خدای خویش عهد
کاندرین مهمانسرای سبز فام
از برای چاشت یا امید شام
جز سوی خوان تو ننهم گام خویش
تا ازین پالوده گیرم کام خویش
شد خلیفه زان سخن خندان و گفت
ای ز تو پوشیده اسرار نهفت
شاید اینجا بار ندهندت دگر
زحمت آمد شدن چندین مبر
گفت تقصیر از تو باشد آن زمان
نی ز من ای قبله امن و امان
می کنم من صرف وسع خویشتن
چون تو نگذاری چه باشد جرم من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی در بغداد کرد اعرابیی
در تمنای غنیمت یابیی
هوش مصنوعی: یک اعرابی در بغداد به دنبال بدست آوردن غنیمت و ثروت است.
بعد چندین روز بار انتظار
بر سر خوان خلیفه یافت بار
هوش مصنوعی: پس از چندین روز انتظار، به بالاخره بر سر سفره خلیفه، نعمت و برکت رسید.
پیش او افتاد خالی از گزند
یک طبق پالوده از جلاب قند
هوش مصنوعی: در حضور او، همچون ظرفی پر از شیرینی و خوشی، بدون هیچ آسیبی و نگرانی از آسیب‌های دیگر افتاده است.
چرب و شیرین چون زبان اهل دل
نرم و نازک چون لب هر دل گسل
هوش مصنوعی: زبان افرادی که دل‌های حساس دارند، نرم و لطیف است و مانند کلامی شیرین و دلنشین می‌باشد؛ به گونه‌ای که می‌تواند به راحتی دل‌ها را تسخیر کند.
ایمن از آزار مشتی ژاژخای
چون نهد بر لب نهد بر معده جای
هوش مصنوعی: افرادی که با حرف‌های بی‌پایه و اساس خود قصد دارند به دیگران آسیب بزنند، نمی‌توانند به کسی که از خود محافظت می‌کند، صدمه‌ای بزنند.
چون دهان از خوردن آن ساخت پاک
با خلیفه گفت دور از ترس و باک
هوش مصنوعی: زمانی که دهان از خوردن آن چیز پاک شد، با خلیفه صحبت کرد و بدون ترس و نگرانی گفتگو کرد.
کای تو را بر ذروه افلاک مهد
بستم اکنون با خدای خویش عهد
هوش مصنوعی: ای کسی که من برایت در اوج آسمان‌ها مهدی ساخته‌ام، اکنون با خداوند خود پیمانی بسته‌ام.
کاندرین مهمانسرای سبز فام
از برای چاشت یا امید شام
هوش مصنوعی: در این مکان زیبا و دلنشین، جایی برای استراحت و تناول غذا وجود دارد؛ به امید اینکه در اینجا هم وعده صبحانه بخوریم و هم وعده شام.
جز سوی خوان تو ننهم گام خویش
تا ازین پالوده گیرم کام خویش
هوش مصنوعی: جز به سمت سفره تو قدم نمی‌زنم تا از این غذا لذت ببرم.
شد خلیفه زان سخن خندان و گفت
ای ز تو پوشیده اسرار نهفت
هوش مصنوعی: خلیفه از آن سخنان خوشحال شد و گفت: ای کسی که رازهای پنهانی از تو مشخص است.
شاید اینجا بار ندهندت دگر
زحمت آمد شدن چندین مبر
هوش مصنوعی: شاید اینجا دیگر به تو اجازه ندهند که زحمت بکشی، بنابراین نیازی نیست که مدام به اینجا بیایی.
گفت تقصیر از تو باشد آن زمان
نی ز من ای قبله امن و امان
هوش مصنوعی: اگر زمانی در کار یا رفتار تو نقصی باشد، باید بپذیری که تقصیر از من نیست، ای منبع امنیت و آرامش.
می کنم من صرف وسع خویشتن
چون تو نگذاری چه باشد جرم من
هوش مصنوعی: من تلاش می‌کنم از توانایی‌ها و امکانات خود بهره ببرم، اما اگر تو اجازه ندهی، چه گناهی به گردن من خواهد بود؟