بخش ۳۵ - در صفت کمانداری و تیراندازی وی
شه چو گشتی بعد چوگان باختن
چون کمان مایل به تیر انداختن
از کمانداران خاص اندر زمان
خواستی ناکرده زه چاچی کمان
بی مدد آن را به زه آراستی
بانگ زه از گوشه ها برخاستی
دست مالیدی بر آن چالاک و چست
تا بن گوشش کشیدی از نخست
گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن
رهسپر کردی به هنجار نشان
گر نشان بودی ازین فیروزه سفر
نقطه ای بی شک شدی آن نقطه صفر
ور گشادی تیر پرتابی زشست
بودیش خط افق جای نشست
گر نه مانع سختی گردون شدی
از خط دور افق بیرون شدی
در سر تیرش نرستی از خطر
گاه صید آهو به پا، تیهو به پر
پی سوی مقصود بردی راست پا
همچو طبع راست محفوظ از خطا
بخش ۳۴ - صفت چوگان باختن وی با همسران و گوی بردن وی از دیگران: چون تن از خواب سحر آسودیشبخش ۳۶ - در صفت جود و سخا و بذل و عطای وی: بود در جود و سخا دریا کفی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شه چو گشتی بعد چوگان باختن
چون کمان مایل به تیر انداختن
هوش مصنوعی: تو وقتی که در بازی قدرت و سلطنت به شکست میرسید، همانند کمانی میشوی که خم شده و آماده پرتاب تیر است.
از کمانداران خاص اندر زمان
خواستی ناکرده زه چاچی کمان
هوش مصنوعی: در میان کمانداران ویژهی زمان، کسی را خواستی که هنوز تیر خود را از کمان نیانداخته است.
بی مدد آن را به زه آراستی
بانگ زه از گوشه ها برخاستی
هوش مصنوعی: بدون کمک، آن را با نوا آراستهای و صدای نوا از گوشهها بلند شده است.
دست مالیدی بر آن چالاک و چست
تا بن گوشش کشیدی از نخست
هوش مصنوعی: دستت را بر آن فرد پر سرعت و چابک مالیدی تا بتوانی به او نزدیک شوی و به آرامی با او صحبت کنی.
گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن
رهسپر کردی به هنجار نشان
هوش مصنوعی: گاهی بر بالای دمی از پر مرغی، نشانی زیبا و مرتب گذاشتی.
گر نشان بودی ازین فیروزه سفر
نقطه ای بی شک شدی آن نقطه صفر
هوش مصنوعی: اگر نشانهای از این فیروزه در سفر وجود داشت، بدون تردید آن نقطه به عنوان نقطه صفر شناخته میشد.
ور گشادی تیر پرتابی زشست
بودیش خط افق جای نشست
هوش مصنوعی: اگر تیری به سوی افق پرتاب شود، جایی که به زمین مینشیند، در واقع نشانهای از دوری و بلندی دیگری است.
گر نه مانع سختی گردون شدی
از خط دور افق بیرون شدی
هوش مصنوعی: اگر مانع سختیهای آسمان و زمان نبود، از خط دور افق خارج میشدی.
در سر تیرش نرستی از خطر
گاه صید آهو به پا، تیهو به پر
هوش مصنوعی: در هنگام شکار، هیچ کدام از خطرات برطرف نشدهاند؛ گاهی اوقات آهویی زیر پا میآید و گاهی هم تیهو در حال پرواز است.
پی سوی مقصود بردی راست پا
همچو طبع راست محفوظ از خطا
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف، قدمهایی استوار و مستقیم برداشتی، همانطور که خوی طبعِ درست و حقیقی از اشتباهات در امان است.