گنجور

بخش ۳۳ - در صفت بزم عیش سازی و سرود عشرت پردازی وی

شب که از هر کار دل پرداختی
با حریفان نرد عشرت باختی
بزمگاهی چون بهشت آراستی
مطربان حور پیکر خواستی
چون دماغ او شدی از باده گرم
برگرفتی از میان جلباب شرم
گاه با قوال دمساز آمدی
با مغنی نغمه پرداز آمدی
تن تنش را از لب شکر شکن
چون مسیحا جان درآوردی به تن
گه شدی همراه نایی رهسپر
کرد از لبها نیش را نیشکر
بانگ نی را با شکر آمیختی
گوش را شکر به دامن ریختی
گاهی از چنگی گرفتی چنگ را
تیز کردی سوزناک آهنگ را
فندق تر ریختی بر خشک تار
در تر و در خشک افکندی شرار
گاهی از بربط چو طفل خردسال
در کنار خود به زخم گوشمال
ناله های دردناک انگیختی
بالغان را از مژه خون ریختی
گاه می شد بلبل آوا در غزل
گاه می زد دست در قول و عمل
هر شب اینش کار بودی تا سحر
با حریفان اینچنین بردی به سر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب که از هر کار دل پرداختی
با حریفان نرد عشرت باختی
هوش مصنوعی: در شب که دل را از همه کارها رها کردی و به خوشی و بازی با دوستان پرداختی، در واقع، خود را در عشق شکست داده‌ای.
بزمگاهی چون بهشت آراستی
مطربان حور پیکر خواستی
هوش مصنوعی: جایی را مانند بهشت تزئین کرده‌ای و آرزو داری که نوازندگان زیبا و دلربا در آنجا باشند.
چون دماغ او شدی از باده گرم
برگرفتی از میان جلباب شرم
هوش مصنوعی: وقتی که از شراب گرم شاداب شدی، شرم را از خودت دور کردی و به آزادی رسیدی.
گاه با قوال دمساز آمدی
با مغنی نغمه پرداز آمدی
هوش مصنوعی: گاهی با خواننده‌ای که هم صدای توست، وارد محفل می‌شوی و گاهی با نوازنده‌ای که نغمه‌ای زیبا خلق می‌کند، همراه می‌شوی.
تن تنش را از لب شکر شکن
چون مسیحا جان درآوردی به تن
هوش مصنوعی: تو با لب شکرین و شیرین خود، جان تازه‌ای به تنم بخشیدی، مثل مسیح که جان تازه‌ای به مردگان می‌دهد.
گه شدی همراه نایی رهسپر
کرد از لبها نیش را نیشکر
هوش مصنوعی: هرگاه با نغمه‌ای همراه شدی، زهر را به شیرینی تبدیل کن.
بانگ نی را با شکر آمیختی
گوش را شکر به دامن ریختی
هوش مصنوعی: صدای نی را با شکر ترکیب کردی و گوش‌هایت را با شیرینی پر کردی.
گاهی از چنگی گرفتی چنگ را
تیز کردی سوزناک آهنگ را
هوش مصنوعی: گاهی با انقباض و فشار، چنگ را به حرکت درآوردی و آهنگ را با شدتی دل‌نواز و غمناک به صدا درآوردی.
فندق تر ریختی بر خشک تار
در تر و در خشک افکندی شرار
هوش مصنوعی: شما فندق‌های تازه را بر روی تار خشک ریختید و در طرف دیگر، آتش شعله‌ای را بر روی قطره‌های تر و خشک انداختید.
گاهی از بربط چو طفل خردسال
در کنار خود به زخم گوشمال
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، مانند یک کودک کوچک که به آرامی در کنار خود جایی نشسته، صدای بربط (instrument) را می‌شنوم و از این آهنگ احساس لذت می‌کنم.
ناله های دردناک انگیختی
بالغان را از مژه خون ریختی
هوش مصنوعی: تو با ناله‌های دردناک خود، در دل بزرگ‌ترها احساسات عمیق و غم انگیزی به وجود آوردی و اشک‌ها از چشمشان مانند خون روان شد.
گاه می شد بلبل آوا در غزل
گاه می زد دست در قول و عمل
هوش مصنوعی: گاهی می‌شد که بلبل در شعر نغمه‌ای می‌خواند و گاهی نیز دست به عمل می‌زد و وعده‌هایی را انجام می‌داد.
هر شب اینش کار بودی تا سحر
با حریفان اینچنین بردی به سر
هوش مصنوعی: هر شب به همین منوال بودی که تا صبح با دوستان به این شکل سرگرم بودی و گذراندی.