بخش ۳ - نعت خواجه ای که ربقه بندگیش طوق گردن سر بلندان است و داغ غلامیش نشان دولت ارجمندان
خواجه ای کش خیل شاهان بنده اند
حلقه حکمش به گوش افکنده اند
مقبلان را قبله جان روی اوست
کعبه امید خاک کوی اوست
کویش آمد کعبه هر محرمی
کعبه را نبود گزیر از زمزمی
زمزم آن چشم های پر نم است
آب روی عارفان زان زمزم است
نعره زمزم فشانان از غمش
ناله گردونچه های زمزمش
کعبه بی وی از بتان پر سنگ بود
بر خداجویان حریمش تنگ بود
سعی او از بیخ و بن برکندشان
در بیابان عدم افکندشان
شارع دین پاک گشت از سنگلاخ
بر خدا جویان شد آن میدان فراخ
شد قدمگاه خلیل او را به کام
عالی از یمن قدومش آن مقام
بر حجر نام یمین الله نهاد
بر یمین الله به حرمت بوسه داد
دست کم داده ست در روی زمین
هیچ کس را دستبوسی اینچنین
مروه را رو در صفا بود از ازل
سعی او مشکور در سهل و جبل
نسخه کونین را دیباچه اوست
جمله عالم مفلسند و خواجه اوست
طعمه از خوان عطایش می خوریم
زله از نزل نوالش می بریم
خلقی از کم طاعتی در خشکسال
از کفش دارند امید نوال
هر که چیند ریزه زین خوان کرم
از گزند قحطسال او را چه غم
بخش ۲ - حکایت آن کرد که در انبوهی شهر کدویی بر پای خود بست تا خود را گم نکند: کردی از آشوب گردشهای دهربخش ۴ - حکایت آن غلام نخوتکیش که به واسطهٔ مکنت خواجهٔ خویش از محنت قحط و تنگسالی بیباک بود و لاابالی: در دیار مصر قحطی خاست سخت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواجه ای کش خیل شاهان بنده اند
حلقه حکمش به گوش افکنده اند
هوش مصنوعی: خواستی که اشاره به شخصی دارد که در میان بسیاری از شاهان، مقام و منزلتی ویژه دارد و برخی از این شاهان به نوعی به او احترام گذاشته و خود را مطیع او میدانند. آنها همچون حلقهای به فرمان او درآمدهاند و به او گوش میدهند.
مقبلان را قبله جان روی اوست
کعبه امید خاک کوی اوست
هوش مصنوعی: دنبالکنندگان و عاشقان به سوی او حرکت میکنند، زیرا چهرهاش مرجع دلهای آنان است و امیدهایشان به خاک کوچههای او وابسته است.
کویش آمد کعبه هر محرمی
کعبه را نبود گزیر از زمزمی
هوش مصنوعی: در هر محفل و مراسمی، او به مانند کعبهای است که همه به سوی او میآیند و نمیتوان از آوای شیرین او فرار کرد.
زمزم آن چشم های پر نم است
آب روی عارفان زان زمزم است
هوش مصنوعی: چشمان پرآب و اشک، مانند چشمهای زلال و ناب هستند که روح عارفان را سیراب میکنند.
نعره زمزم فشانان از غمش
ناله گردونچه های زمزمش
هوش مصنوعی: ناله و فریاد زمزم، که به خاطر غم و اندوهی که دارد، از آسمان به گوش میرسد.
کعبه بی وی از بتان پر سنگ بود
بر خداجویان حریمش تنگ بود
هوش مصنوعی: کعبه بدون وجود او سرشار از بتها بود و برای کسانی که به خدا جستجو میکنند، دسترسی به آن بسیار مشکل و تنگ بود.
سعی او از بیخ و بن برکندشان
در بیابان عدم افکندشان
هوش مصنوعی: او تلاش کرد تا ریشههای آنها را از بیخ برکند و در دنیای عدم به حال خود رها کند.
شارع دین پاک گشت از سنگلاخ
بر خدا جویان شد آن میدان فراخ
هوش مصنوعی: راه دین از موانع و مشکلات پاک و صاف شده است و کسانی که دنبال خدا هستند، در این میدان وسیع و آزاد به جستجوی خود ادامه میدهند.
شد قدمگاه خلیل او را به کام
عالی از یمن قدومش آن مقام
هوش مصنوعی: قدمی که خلیلالله گذاشت، باعث شد که آن مکان در یمن به جایگاهی عالی تبدیل شود.
بر حجر نام یمین الله نهاد
بر یمین الله به حرمت بوسه داد
هوش مصنوعی: بر روی سنگ نام خدا را نوشت و به خاطر احترام به آن، بوسهای بر دست راست خود زد.
دست کم داده ست در روی زمین
هیچ کس را دستبوسی اینچنین
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا چنین احترامی را از دیگران دریافت نکرده است.
مروه را رو در صفا بود از ازل
سعی او مشکور در سهل و جبل
هوش مصنوعی: مروه همیشه در کنار صفا بوده و از ابتدا تلاش او قابل تقدیر است، چه در راههای آسان و چه در راههای دشوار.
نسخه کونین را دیباچه اوست
جمله عالم مفلسند و خواجه اوست
هوش مصنوعی: جهان یک کتاب است و همه موجودات در آن، در واقع، بینوا و محتاج هستند، اما خداوند در این کتاب، نویسنده و آفریننده است.
طعمه از خوان عطایش می خوریم
زله از نزل نوالش می بریم
هوش مصنوعی: ما از سفره عظمت او بهرهمند میشویم و از لطف و بخشش او بهره میگیریم.
خلقی از کم طاعتی در خشکسال
از کفش دارند امید نوال
هوش مصنوعی: مردم در سالی که drought و کمبود باران دارند، به رغم نافرمانیها و ناملایمات، هنوز امید دارند که از جایی نعمت و برکت به سراغشان بیاید.
هر که چیند ریزه زین خوان کرم
از گزند قحطسال او را چه غم
هوش مصنوعی: هر کسی که از نعمتهای این سفرهی پرخیر و برکت چیزی بردارد، در برابر سختیها و کمبودها نگرانی نخواهد داشت.