گنجور

بخش ۲۶ - حکایت آن کریمی که دعوت سفله را اجابت نکرد تا صحبت با سفلگان عادت وی نگردد

چون سوی اینان لئیمی پی برد
لقمه ای چند از طعام وی خورد
چون بخواند سفله دیگر مرا
سویش آن لذت شود رهبر مرا
محو گردد نامم از سلک کرام
در شمار سفلگان مانم تمام
سفله ای مهمانیی آغاز کرد
سفلگان شهر را آواز کرد
خواند یک صاحب کرم را نیز هم
تا به خوانش رنجه فرماید قدم
گفت باشد نفس نادان و لئیم
زین دو وصف او دلی دارم دو نیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سوی اینان لئیمی پی برد
لقمه ای چند از طعام وی خورد
هوش مصنوعی: وقتی که آدمی متوجه شد که این افراد چقدر نمک‌ناشناس و ناپاک هستند، چند لقمه از طعام آن‌ها را تناول کرد.
چون بخواند سفله دیگر مرا
سویش آن لذت شود رهبر مرا
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی بی‌ارزش دیگری به من توهین کند، آن توهین برای او مانند هدایت‌گری است که مرا به لذت می‌رساند.
محو گردد نامم از سلک کرام
در شمار سفلگان مانم تمام
هوش مصنوعی: اگر نام من از صف نیکان محو شود، تمام وجودم در شمار پست‌ترین افراد قرار خواهد گرفت.
سفله ای مهمانیی آغاز کرد
سفلگان شهر را آواز کرد
هوش مصنوعی: یک فرد نادان و بی‌ارزش مهمانی را شروع کرد و از دیگر افراد مشابه خود در شهر دعوت به عمل آورد.
خواند یک صاحب کرم را نیز هم
تا به خوانش رنجه فرماید قدم
هوش مصنوعی: یک فرد بزرگوار را خواند که با لبخند و مهربانی خود، می‌تواند دل‌ها را شاد کند و بهبود ببخشد.
گفت باشد نفس نادان و لئیم
زین دو وصف او دلی دارم دو نیم
هوش مصنوعی: می‌گوید که اگرچه نفس انسان می‌تواند نادان و پست باشد، اما من به خاطر این دو صفت بد از او دلی شکسته و ناراحت دارم.