بخش ۲۵ - مذمت کردن حکیم شهوت را که ولادت فرزندان بی آن معهود نیست
از شه یونان حکیم تیزهوش
کرد چون افسانه فرزند گوش
گفت شاها هر که او شهوت نراند
در غم محرومی از فرزند ماند
چشم عقل و علم کور از شهوت است
دیو پیش دیده حور از شهوت است
هر کجا غوغای شهوت کرد زور
می برد از دل خرد از دیده نور
سیل شهوت هر کجا طوفان کند
خانه اقبال را ویران کند
راه شهوت پر گل و لای بلاست
هر که افتاد اندرین گل برنخاست
هر که یک جرعه می شهوت چشید
تا ابد روی خلاصی را ندید
زان می اندک به حرمت خوار شد
کاندکش مستدعی بسیار شد
از می اندک چو یک جرعه چشی
در مذاق تو نشنید زان خوشی
آن خوشی در بینی ات گردد مهار
در کشاکش داردت لیل و نهار
تا نبازی جان به راه نیستی
نبودت ممکن کزان باز ایستی
بخش ۲۴ - حکایت شخصی که در ولادت فرزند از بزرگی استمداد همت کرده بود و باز از برای خلاصی از شر وی از همان بزرگ استمداد می کرد: پیش شیخی رفت آن مرد فضولبخش ۲۶ - حکایت آن کریمی که دعوت سفله را اجابت نکرد تا صحبت با سفلگان عادت وی نگردد: چون سوی اینان لئیمی پی برد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از شه یونان حکیم تیزهوش
کرد چون افسانه فرزند گوش
هوش مصنوعی: از پادشاه یونان، حکیمی باهوش به دنیا آمد که مانند افسانهها فرزندی را به خود اختصاص داد.
گفت شاها هر که او شهوت نراند
در غم محرومی از فرزند ماند
هوش مصنوعی: شاه فرمود هر کسی که نتواند بر شهوت خود کنترل داشته باشد، در غم و حسرت نداشتن فرزند باقی خواهد ماند.
چشم عقل و علم کور از شهوت است
دیو پیش دیده حور از شهوت است
هوش مصنوعی: چشم عقل و دانش از تمایلات نفسانی ناتوان است و دیو شهوت باعث میشود که انسان زیباییهای حقیقی را نبیند.
هر کجا غوغای شهوت کرد زور
می برد از دل خرد از دیده نور
هوش مصنوعی: هر جا که هیجان و شور ناشی از شهوت ایجاد میشود، قدرتی بر دل تسلط پیدا میکند که عقل را تحت تأثیر قرار میدهد و نور دید و بصیرت انسان را از او میگیرد.
سیل شهوت هر کجا طوفان کند
خانه اقبال را ویران کند
هوش مصنوعی: هر جا که شهوات خروشان شوند، میتوانند تمامی خوشبختی و موفقیتهای انسان را خراب کنند.
راه شهوت پر گل و لای بلاست
هر که افتاد اندرین گل برنخاست
هوش مصنوعی: راهی که از دلخواهی و شهوت میگذرد، پر از مشکلات و گرفتاریها است. هر کس که در این راه بیفتد، دیگر نمیتواند بلند شود و از آن خارج شود.
هر که یک جرعه می شهوت چشید
تا ابد روی خلاصی را ندید
هوش مصنوعی: هر کس که یک بار طعم می و شهوات را بچشد، دیگر هرگز طعم آزادی را نخواهد چشید.
زان می اندک به حرمت خوار شد
کاندکش مستدعی بسیار شد
هوش مصنوعی: به خاطر حرمت آن شراب کم، افرادی که گدایی میکردند، به شدت پایین آمدند و کمکم از آن شراب به عجز و ناتوانی رسیدند.
از می اندک چو یک جرعه چشی
در مذاق تو نشنید زان خوشی
هوش مصنوعی: اگر از شراب کم، فقط یک جرعه بچشی و آن را در مزهات حس کنی، لذت خوشی را نمیفهمی.
آن خوشی در بینی ات گردد مهار
در کشاکش داردت لیل و نهار
هوش مصنوعی: خوشی و شادکامی که در وجود توست، مانند افساری است که در کشمکش شب و روز تو را کنترل میکند.
تا نبازی جان به راه نیستی
نبودت ممکن کزان باز ایستی
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانت را در مسیر عشق نگذاری، نمیتوانی به حقیقت وجودی خود دست یابی؛ زیرا دلیل ایستادگی در این مسیر عشق است.