گنجور

بخش ۱۲ - حکایت مجنون که در بادیه از انگشت قلم کرده بر تخته ریگ چون رمالان رقمی می زد گفتند این نوشتن چیست و این نوشته برای کیست گفت این نام لیلی است که به نوشتن آن می نازم چون او به دست نیست با نام او عشق می بازم

دید مجنون را یکی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این
می‌نویسی نامه سوی کیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی می‌دهم
خاطر خود را تسلی می‌دهم
می‌نویسم نامش اول وز قفا
می‌نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعه‌ای از جام او
عشقبازی می‌کنم با نام او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دید مجنون را یکی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
هوش مصنوعی: یک بیابان‌گرد مجنون را در صحرا دید که در میان بیابان نشسته بود.
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
هوش مصنوعی: با دقت و تلاش، انسانی که مهارت دارد می‌تواند با ابزارهای خود، کلمات و مفاهیم را به زیبایی شکل دهد و آن‌ها را به تصویر بکشد.
گفت ای مفتون شیدا چیست این
می‌نویسی نامه سوی کیست این
هوش مصنوعی: می‌گوید، ای دیوانه‌ی عاشق، چه چیزی می‌نویسی و این نامه به سوی چه کسی است؟
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
هوش مصنوعی: هر چه بخواهی در تاریکی، با زحمت و مشکل مواجه خواهی شد، اما سرانجام درد و رنجی که تحمل کرده‌ای به تو آرامش و آسایش خواهد داد.
کی به لوح ریگ باقی ماندش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
هوش مصنوعی: چه کسی بر روی لوح شن چیزی باقی گذاشت که کسی دیگر بعد از تو بخواند؟
گفت شرح حسن لیلی می‌دهم
خاطر خود را تسلی می‌دهم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر می‌گوید که برای آرامش خاطر خود، داستان زیبایی و جذابیت لیلی را روایت می‌کند. او با صحبت کردن درباره‌ی زیبایی لیلی، به دنبال یافتن آرامش در دل و روح خود است.
می‌نویسم نامش اول وز قفا
می‌نگارم نامه عشق و وفا
هوش مصنوعی: من ابتدا نام او را می‌نویسم و سپس پشت آن، نامه‌ای درباره عشق و وفاداری را می‌نگارم.
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
هوش مصنوعی: هیچ چیز جز نام او در دست من نیست و به خاطر آن بلندی، ارزش و مقام من پایین است.
ناچشیده جرعه‌ای از جام او
عشقبازی می‌کنم با نام او
هوش مصنوعی: بی‌آنکه جرعه‌ای از شراب او چشیده باشم، با یاد او عاشقانه بازی می‌کنم.

حاشیه ها

1397/03/04 14:06
مجتبی گودرزی

دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد.
صفحه اش از ریگ و انگشتان قلم پشت هم یک حرف را می زد رقم
گفت ای مجنون شیدا چیست این؟ می نویسی نامه سوی کیست این
گفت مشق نام لیلی می کنم خاطر خود را تسلی می کنم
نیست جز نامی از او در دست من زان بلندی یافت قدر پست من
چون میسر نیست بر من کام او عشق بازی می کنم با نام او.

1398/12/21 16:02
azad maldar

این شعر رو با تغییراتی، جناب مجید وحید خونده. اسم آهنگ:لیلی لیلی

1399/04/27 18:06
نیما

در پایان برنامه شماره 120 از گل‌های رنگارنگ، خانم روشنک چند بیت از این شعر رو تکلمه می‌کنن.
پیوند به وبگاه بیرونی

1400/09/13 08:12
Ario

دفترش صحرا و انگشتان قلم 

میزدی هر لحظه حرفی را رقم 

در نسخه ای بیت دوم رو اینگونه بنده ملاحظه کردم که وزن و قافیه اش مناسب‌تر است گویا..

و ایضاً باقی ابیات بطور خلاصه تر

دید مجنون را یکی صحرا نورد

در میان بادیه بنشسته فرد

دفترش صحرا و انگشتان قلم 

میزدی هر لحظه حرفی را رقم 

گفت مجنون شیدا چیست این

نامه مینویسی بهر کیست این

گفت مشق نام لیلی میکنم

خاطر خود را تسلی میکنم

چون ندارم جرعه ای از جام او

عشق بازی می کنم با نام او

 

 

1401/03/18 15:06
حسین جوکار

به نظرم این نسخه اصل تر باشه!

دید مجنون را یکی صحرا نورد 

در کنار بادیه بنشسته فرد 

کرده صفحه ریگ و انگشتان قلم 

میزند با اشک خونین این رقم 

گفت که ای مجنون شیدا چیست این 

مینویسی نامه بهر کیست این 

گفت مشق نام لیلی میکنم 

خاطر خود را تسلی میکنم 

چون میسر نیست من را کام او 

عشق بازی می‌کنم با نام او 

1401/08/24 18:10
مقصود لبیب

کاش این مضمون را سعدی به صورت نظم وشعر درآورده بود شعرازنظرادبی خیلی ضعیف است ولی آفرین به مجیدوفا خیلی خوب ازعهده خواندنش برآمده است 

1403/06/24 16:08
یگلن

این دریغا ها خیال دیدن است. ضعف خودت رو به دیگران نسبت نده

1402/11/22 15:01
حیدر محمدنژاد

با سلام

بیت دوم اینطور شنیده ام از روایت محفوظات عامیانه در شورک ملکی

دفترش صحرا و انگشتان قلم

می نویسد نام لیلی دمبدم