گنجور

بخش ۴۵ - معالجه کردن ابوعلی سینا آن صاحب ماخولیا را که طبیبان از معالجه وی عاجز مانده بودند

بود در عهد بوعلی سینا
آن به کنه اصول طب بینا
ز آل بویه یکی ستوده خصال
شد ز ماخولیا پریشان حال
بانگ می زد که کم بود در ده
هیچ گاوی به سان من فربه
آشپز گر پزد هریسه ز من
گرددش گنج سیم کیسه ز من
زود باشید و حلق من ببرید
به دکان هریسه پز سپرید
صبح تا شام حال او این بود
با حریفان مقال او این بود
نگذشتی ز روز و شب دانگی
که چو گاوان نبودیش بانگی
که به زودی به کارد یا خنجر
بکشیدم که می شوم لاغر
تا به جایی رسید کو نه غذا
خورد از دست هیچ کس نه دوا
اهل طب راه عجز بسپردند
استعانت به بوعلی بردند
گفت سویش قدم نهید از راه
مژده گویان که بامداد پگاه
که رسد بهر کشتنت به شتاب
شنه در دست خواجه قصاب
رفت ازین مژده زور گرانیها
کرد اظهار شادمانی ها
بامدادان که بوعلی برخاست
شد سوی منزلش که گاو کجاست
آمد و خفت در میان سرای
که منم گاو هان و هان پیش آی
بوعلی دست و پاش سخت ببست
کارد بر کارد تیز کرد و نشست
برد قصاب وار کف سویش
دید هنجار پشت و پهلویش
گفت کین گاو لاغر است هنوز
مصلحت نیست کشتنش امروز
چند روزیش بر علف بندید
یک زمانش گرسنه مپسندید
تا چو فربه شود برانم تیغ
نبود افسوس ذبح او و دریغ
دست و پایش ز بند بگشادند
خوردنی هاش پیش بنهادند
هر چه دادندش از غذا و دوا
همه را خورد بی خلاف و ابا
تا چو گاوان ازان شود فربه
شد خود او از خیال گاوی به

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود در عهد بوعلی سینا
آن به کنه اصول طب بینا
هوش مصنوعی: در زمان بوعلی سینا، دانش پزشکی به خوبی درک شده و پایه‌ریزی شده بود.
ز آل بویه یکی ستوده خصال
شد ز ماخولیا پریشان حال
هوش مصنوعی: از خانواده بویه یکی با خصوصیات خوب به دنیا آمد و حال او از ناراحتی و افسردگی پریشان شده است.
بانگ می زد که کم بود در ده
هیچ گاوی به سان من فربه
هوش مصنوعی: او فریاد می‌زد که در این ده هیچ گاوی به اندازه‌ی من چاق و فربه نیست.
آشپز گر پزد هریسه ز من
گرددش گنج سیم کیسه ز من
هوش مصنوعی: اگر آشپز هریسه بپزد، از من به او ثروت و دارایی می‌رسد.
زود باشید و حلق من ببرید
به دکان هریسه پز سپرید
هوش مصنوعی: زود باشید و گردنم را ببرید و به دکان هریسه‌پز بروید.
صبح تا شام حال او این بود
با حریفان مقال او این بود
هوش مصنوعی: از صبح تا شب حال او همین‌طور بود، با دوستانش نیز همین‌گونه صحبت می‌کرد.
نگذشتی ز روز و شب دانگی
که چو گاوان نبودیش بانگی
هوش مصنوعی: تو از روز و شب گذر نکردی، همچون گاوان که صدایی ندارند.
که به زودی به کارد یا خنجر
بکشیدم که می شوم لاغر
هوش مصنوعی: به زودی برای شما به قدری لاغر خواهم شد که نیاز به کارد یا خنجر داشته باشید.
تا به جایی رسید کو نه غذا
خورد از دست هیچ کس نه دوا
هوش مصنوعی: او به مرحله‌ای رسید که نه از کسی غذایی خورد و نه از کسی دارویی دریافت کرد.
اهل طب راه عجز بسپردند
استعانت به بوعلی بردند
هوش مصنوعی: افراد حرفه‌ای در پزشکی از عدم توانایی خود ناامید شدند و برای کمک به ابوعلی سینا روی آوردند.
گفت سویش قدم نهید از راه
مژده گویان که بامداد پگاه
هوش مصنوعی: به او بگویید که به سمتش بروید و خبر خوشی را با خود بیاورید، زیرا صبح نزدیک است.
که رسد بهر کشتنت به شتاب
شنه در دست خواجه قصاب
هوش مصنوعی: به زودی و به سرعت، برای کشتن تو، چاقو در دست قصاب به حرکت درمی‌آید.
رفت ازین مژده زور گرانیها
کرد اظهار شادمانی ها
هوش مصنوعی: از این خوشحالی که به فزونی مشکلات و سختی‌ها اشاره دارد، آدمی به شادی و نشاط پرداخته است.
بامدادان که بوعلی برخاست
شد سوی منزلش که گاو کجاست
هوش مصنوعی: صبح که بوعلی از خواب بیدار شد، به سمت خانه‌اش رفت و به دنبال گوسفندها و گاوها بود.
آمد و خفت در میان سرای
که منم گاو هان و هان پیش آی
هوش مصنوعی: او آمد و در میانه خانه خوابش برد و گفت: من همین‌جا هستم، بیا نزدیک‌تر.
بوعلی دست و پاش سخت ببست
کارد بر کارد تیز کرد و نشست
هوش مصنوعی: بوعلی به سختی و با دقت کار را آغاز کرد، ابزارش را تیز کرد و آماده‌ی کار شد.
برد قصاب وار کف سویش
دید هنجار پشت و پهلویش
هوش مصنوعی: برد به شیوه قصابی، به دستش نگاهی انداخت و پشت و پهلوی او را به دقت بررسی کرد.
گفت کین گاو لاغر است هنوز
مصلحت نیست کشتنش امروز
هوش مصنوعی: گفت که این گاو لاغر است و هنوز مناسب نیست که امروز آن را بکشیم.
چند روزیش بر علف بندید
یک زمانش گرسنه مپسندید
هوش مصنوعی: مدت زیادی را به علف خوردن مشغول بود، اما وقتی که گرسنه شد، هیچ‌گونه رضایتی از آن نداشت.
تا چو فربه شود برانم تیغ
نبود افسوس ذبح او و دریغ
هوش مصنوعی: تا زمانی که او چاق و فربه شود، افسوس که نمی‌توانم او را قربانی کنم و از این بابت ناراحت هستم.
دست و پایش ز بند بگشادند
خوردنی هاش پیش بنهادند
هوش مصنوعی: دست و پای او را آزاد کردند و غذاهایش را جلویش گذاشتند.
هر چه دادندش از غذا و دوا
همه را خورد بی خلاف و ابا
هوش مصنوعی: هر چیزی که به او دادند، چه غذا و چه دارو، بدون هیچ گونه شکایت و اهمالی همه را مصرف کرد.
تا چو گاوان ازان شود فربه
شد خود او از خیال گاوی به
هوش مصنوعی: انسان به خاطر خیالات و تصوراتش به جایی می‌رسد که مانند گاو فربه و چاق می‌شود. این نشان می‌دهد که افکار و تخیلات می‌توانند تأثیر زیادی بر روی زندگی و وضعیت فرد داشته باشند.