بخش ۳۸ - نصیحتی منجی از فضیحت و ملامت مفضی به سلامت
بشنو ای خواجه این حکایت را
بنگر این دانش و درایت را
تو هم آخر ز جنس آدمیی
با ملک در مقام محرمیی
گر قلم می زنی بدینسان زن
گوهر مکرمت ازین کان کن
ور نه بفکن قلم که از مشتت
باد با او فکنده انگشتت
روی نرم و دل درشت که چه
با درفش زمانه مشت که چه
چند بر جاه و مال لرزیدن
چند وزر و وبال ورزیدن
قصه ظالمان که بشنیدی
کیفر ظلم ها که خود دیدی
هیچ ازان اعتبار نگرفتی
ترک این کار و بار نگرفتی
پیش ازان دم که همچو سگ میری
در ره ظلم تیز تگ میری
آدمی گرد و از سگی باز آی
با صفات فرشته دمساز آی
ور نه ترسم که عالم گذران
با تو هم آن کند که با دگران
بخش ۳۷ - حکایت آن بد سرشت که به صاحب عباد نامه نوشت که فلان مالدار مرده است و از وی مال خطیر مانده و بجز یک طفل صغیر وارثی ندارد و جواب نوشتن صاحب عباد به وی: ابن عباد آن بری ز عنادبخش ۳۹ - حکایت سیاست یعقوب سلطان آن عوان شیرازی را: بود یعقوب بن حسن شاهی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بشنو ای خواجه این حکایت را
بنگر این دانش و درایت را
هوش مصنوعی: ای آقا، به این داستان گوش کن و به این علم و آگاهی دقت کن.
تو هم آخر ز جنس آدمیی
با ملک در مقام محرمیی
هوش مصنوعی: تو نیز در نهایت از جنس انسان هستی و در جایگاه نزدیک به ملائکه قرار داری.
گر قلم می زنی بدینسان زن
گوهر مکرمت ازین کان کن
هوش مصنوعی: اگر با قلم اینگونه مینویسی، پس باید درخشش و ارزشهای والای خود را از این معدن بیرون بیاوری.
ور نه بفکن قلم که از مشتت
باد با او فکنده انگشتت
هوش مصنوعی: اگر قلم را نگذاری، دستت چیزهایی را از آن دور کرده که با انگشتانت به آن اشاره کردهای.
روی نرم و دل درشت که چه
با درفش زمانه مشت که چه
هوش مصنوعی: ظاهری نرم و لطیف ولی درونش سخت و خشن است؛ همانند اینکه با ضربات تند و خشن زمانه، محکم و نیرومند میشود.
چند بر جاه و مال لرزیدن
چند وزر و وبال ورزیدن
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر مقام و ثروت نگرانی و اضطراب داشت؟ چند بار باید بار سنگین مسئولیتها را بر دوش کشید؟
قصه ظالمان که بشنیدی
کیفر ظلم ها که خود دیدی
هوش مصنوعی: وقتی داستان ستمگران را شنیدی، عذاب و مجازات ظلمهایی که خود از نزدیک مشاهده کردهای نیز فراموش نکن.
هیچ ازان اعتبار نگرفتی
ترک این کار و بار نگرفتی
هوش مصنوعی: تو هیچ اعتباری از این کارها کسب نکردهای، پس از این شغل و فعالیتها دست بردار.
پیش ازان دم که همچو سگ میری
در ره ظلم تیز تگ میری
هوش مصنوعی: قبل از آنکه مثل سگی در راه ظلم و ستم بیفتی و تند و تیز حرکت کنی، کمی فکر کن و احتیاط کن.
آدمی گرد و از سگی باز آی
با صفات فرشته دمساز آی
هوش مصنوعی: انسان باید از رفتارهای ناپسند خود دست بردارد و به ویژگیهای نیکو و اخلاقی شبیه فرشتگان نزدیک شود.
ور نه ترسم که عالم گذران
با تو هم آن کند که با دگران
هوش مصنوعی: اگر چنین نشود، میترسم که دنیا با تو هم همان کاری کند که با دیگران کرده است.