گنجور

بخش ۳۱ - حکایت آنچه رسول صلی الله علیه و سلم در حق آن زن بخیل گفته است

شد به پیش رسول بیوه زنی
از نهال قبول میوه کنی
وصف او کرد با رسول کسی
زد ز اعمال خیر او نفسی
که همه روز روزه می دارد
همه شب جز نماز نگذارد
لیکن از جود دست او بسته ست
رگ جانش به بخل پیوسته ست
گفت ختم رسل که دامن و جیب
کاشش آلوده بودی از همه عیب
وز بخیلی نبودیش بسته
دست از بذل مال پیوسته
هر کجا بخل فخر پی سپر است
هر کجا جود عیبها هنر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد به پیش رسول بیوه زنی
از نهال قبول میوه کنی
هوش مصنوعی: زنی بیوه به حضور پیامبر آمد و نشان می‌دهد که او از ثمربخشی و تأثیرگذاری آن نهال (که می‌تواند به ایمان یا عمل نیک تعبیر شود) بهره‌مند شده است.
وصف او کرد با رسول کسی
زد ز اعمال خیر او نفسی
هوش مصنوعی: توصیف او را شخصی با پیامبر بیان کرد و به حالت نفسش اشاره کرد که به خاطر کارهای نیک او تحت تأثیر قرار گرفته است.
که همه روز روزه می دارد
همه شب جز نماز نگذارد
هوش مصنوعی: او در تمام روزها روزه می‌گیرد و در تمام شب‌ها جز برای نماز از چیزی نمی‌گذرد.
لیکن از جود دست او بسته ست
رگ جانش به بخل پیوسته ست
هوش مصنوعی: اما از generosity او خبری نیست، زیرا رگ جانش به خساست گره خورده است.
گفت ختم رسل که دامن و جیب
کاشش آلوده بودی از همه عیب
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود که دامن و جیب او، به خاطر نداشته‌هایش، آغشته به عیب و نقص بود.
وز بخیلی نبودیش بسته
دست از بذل مال پیوسته
هوش مصنوعی: به دلیل بخل و خساستش، همیشه از بخشش و خرج کردن مال خود خودداری می‌کند.
هر کجا بخل فخر پی سپر است
هر کجا جود عیبها هنر است
هوش مصنوعی: در هر جا که خُلق تنگ‌نظری وجود داشته باشد، انسان به خود می‌بالد و خود را محافظت می‌کند، اما در جایی که generosity و بخشندگی وجود دارد، نقایص و کاستی‌های انسان تبدیل به هنر و زیبایی می‌شود.