گنجور

بخش ۵۱ - حیران شدن معتمر در آنکه آن زاری کننده که بود و پشیمان شدن که چرا دنبال آواز نرفت

معتمر چون بدید صورت حال
بر ضمیرش نشست گرد ملال
گام زد در ره پریشانی
داد رخت خرد به حیرانی
کان همه نالش از زبان که بود
وان همه سوزش از فغان که بود
چیست این ناله کیست نالنده
باز در خامشی سگالنده
آدمی یا نه آدمیست پریست
کآدمی وار کرده نوحه گریست
کاش چون خاست از دلش ناله
ناله را رفتمی ز دنباله
تا به نالنده راه یافتمی
پرده راز او شکافتمی
کردمی غور در نظاره گری
دست بگشادمی به چاره گری
چون بدین حال یک دو لحظه گذشت
حال آن دل رمیده باز بگشت
تیز برداشت همچو چنگ آواز
غزلی جانگداز کرد آغاز
غزل سینه سوز و دردآمیز
غزلی صبر کاه و شوق انگیز
بیت بیتش مقام سوز و نیاز
در هر مصرعش ز عیش فراز
حرف حرفش همه فسانه درد
نغمه محنت و ترانه درد
اولش نور عشق را مطلع
وآخرش روز وصل را مقطع
در قوافیش شرح سینه تنگ
بحر او رهنما به کام نهنگ
گه در او ذکر یار و منزل او
وصف شیرینی شمایل او
گه در او عجز و خواری عاشق
قصه خاکساری عاشق
گه در او محنت درازی شب
عمر کاهی و جانگدازی شب
گه در او داستان روز فراق
حرقت داغ شوق و سوز فراق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

معتمر چون بدید صورت حال
بر ضمیرش نشست گرد ملال
هوش مصنوعی: وقتی معتمر (زائر) وضعیت را دید، اندوهی در دلش نشسته و او را ناراحت کرد.
گام زد در ره پریشانی
داد رخت خرد به حیرانی
هوش مصنوعی: در مسیر نامنظم و ناپایدار قدم گذاشت و با خود خرد و اندیشه‌ای را به همراه آورد که باعث شگفتی و حیرت شد.
کان همه نالش از زبان که بود
وان همه سوزش از فغان که بود
هوش مصنوعی: همه‌ی ناله‌ها از زبانی بود که وجود داشت و تمام این سوزش و درد ناشی از فریادی بود که بلند می‌شد.
چیست این ناله کیست نالنده
باز در خامشی سگالنده
هوش مصنوعی: این ناله چیست و چه کسی آن را سر می‌دهد؟ در سکوت، این صدا از کجا می‌آید؟
آدمی یا نه آدمیست پریست
کآدمی وار کرده نوحه گریست
هوش مصنوعی: آیا او انسان است یا فقط یک موجود به شکل انسان است که به طور ظاهری به نوحه‌سرایی مشغول شده و احساساتش را ابراز می‌کند؟
کاش چون خاست از دلش ناله
ناله را رفتمی ز دنباله
هوش مصنوعی: ای کاش زمانی که از دل او ناله‌ای برمی‌خاست، من هم به دنبالش می‌رفتم و او را همراهی می‌کردم.
تا به نالنده راه یافتمی
پرده راز او شکافتمی
هوش مصنوعی: وقتی که به کسی که در حال ناله و گله‌گذاری بود نزدیک شدم، پرده‌ای از اسرار او را کنار زدم و به حقیقت او پی بردم.
کردمی غور در نظاره گری
دست بگشادمی به چاره گری
هوش مصنوعی: به تماشای عمیق و تفکر پرداختم و در نهایت به راه حل و چاره‌ای دست یافتم.
چون بدین حال یک دو لحظه گذشت
حال آن دل رمیده باز بگشت
هوش مصنوعی: پس از مدتی که به این وضعیت گذشت، آن دل ترسان و فراری دوباره به حالت اول خود بازگشت.
تیز برداشت همچو چنگ آواز
غزلی جانگداز کرد آغاز
هوش مصنوعی: با سرعت و ذکاوت خاصی مانند ساز چنگ، آواز غزل عاشقانه و غم‌انگیزی را آغاز کرد.
غزل سینه سوز و دردآمیز
غزلی صبر کاه و شوق انگیز
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی از غزل اشاره دارد که هم احساساتی عمیق و دردناک را منتقل می‌کند و هم حس شوق و انتظار را در دل ایجاد می‌کند. غزل، با وجود اینکه پر از سوز و اندوه است، می‌تواند انسان را به تحمل و صبر دعوت کند و در عین حال امید و آرزو را در دلش زنده نگه دارد.
بیت بیتش مقام سوز و نیاز
در هر مصرعش ز عیش فراز
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی عاطفی و روحی می‌پردازد که در هر قسمت از آن، احساسی عمیق از دل‌تنگی و نیاز به معشوق و همچنین لذت زندگی به تصویر کشیده شده است. هر مصرع نشان‌دهندهٔ تلاشی برای رسیدن به عاطفه‌ای والا و در عین حال، بیانگر فراز و نشیب‌های زندگی‌هاست.
حرف حرفش همه فسانه درد
نغمه محنت و ترانه درد
هوش مصنوعی: هر کلمه‌ای که می‌گوید، داستانی است پر از درد و غم، مانند آهنگی که از رنج و محنت سروده شده باشد.
اولش نور عشق را مطلع
وآخرش روز وصل را مقطع
هوش مصنوعی: در ابتدا، عشق چون نوری درخشنده به دل تابیده و در انتها، پیوند و وصالی خوشایند به وجود می‌آورد.
در قوافیش شرح سینه تنگ
بحر او رهنما به کام نهنگ
هوش مصنوعی: در تنگنای سینه‌ی عمیق دریایش، او به نهنگ کمک می‌کند تا به خواسته‌اش برسد.
گه در او ذکر یار و منزل او
وصف شیرینی شمایل او
هوش مصنوعی: گاهی در آنجا از یار و خانه‌اش یاد می‌شود و توصیف زیبایی‌های چهره‌اش به میان می‌آید.
گه در او عجز و خواری عاشق
قصه خاکساری عاشق
هوش مصنوعی: گاهی عاشق در حال ضعف و ناتوانی است و گاهی به خاطر عشق خود احساس تواضع و خاکساری می‌کند.
گه در او محنت درازی شب
عمر کاهی و جانگدازی شب
هوش مصنوعی: گاه شب‌های عمر به کندی و سختی می‌گذرد و احساس درد و رنج عمیقی را به انسان القا می‌کند.
گه در او داستان روز فراق
حرقت داغ شوق و سوز فراق
هوش مصنوعی: گاهی در او داستان روز جدایی و آتش شوق و درد فراق را می‌بینم.