گنجور

بخش ۳۹ - در بیان آنکه چون عاشق ظلمت وایه های نفس بداند روی از خود بگرداند و در معشوق آورد

عاشق صدق جو چو دریابد
ظلمت خود ز خود عنان تابد
روی جان آورد به قبله دوست
نشود محتجب ز مغز به پوست
هر چه گوید برای او گوید
هر چه جوید برای او جوید
همچو پروانه کو به مجلس جمع
هستی خود فنا کند در شمع
بهر جانان فنا کند خود را
پیش رویش فدا کند خود را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق صدق جو چو دریابد
ظلمت خود ز خود عنان تابد
هوش مصنوعی: عاشق وقتی به حقیقت و صداقت دست پیدا کند، از تاریکی ها و مشکلات خودش رها می‌شود و به آزادی و روشنی می‌رسد.
روی جان آورد به قبله دوست
نشود محتجب ز مغز به پوست
هوش مصنوعی: اگر کسی به سمت محبوبش توجه کند و به او نزدیک شود، دیگر خجالت یا کم‌روئی از خود نشان نمی‌دهد. چیزی که از دل و جان او سرچشمه می‌گیرد، به ظاهرش هم نمایان می‌شود.
هر چه گوید برای او گوید
هر چه جوید برای او جوید
هوش مصنوعی: هر چیزی که بگوید، برای او می‌گوید و هر چیزی که بخواهد، برای او می‌خواهد.
همچو پروانه کو به مجلس جمع
هستی خود فنا کند در شمع
هوش مصنوعی: شبیه پروانه‌ای که در کنار شمع می‌چرخد و در آتش آن به فنا می‌رسد، کسی که با عشق و شور به جمع و محفل هستی نزدیک می‌شود و همه چیزش را فدای آن می‌کند.
بهر جانان فنا کند خود را
پیش رویش فدا کند خود را
هوش مصنوعی: انسان برای محبوبش خود را فدای او می‌کند و به خاطرش از همه چیزش می‌گذرد.