بخش ۳۰ - اشارت به ارباب مشاهده که تجلی ذات است
وان دگر جمله را یک آینه دید
که خدا را در آن معاینه دید
دید یک ذات در حدود جهات
متجلی شده به جمله صفات
یک وجود است سر به سر عالم
همه اجزاش متصل با هم
کره مصمت است بی تجویف
جمع گشته در او لطیف و کثیف
نه در آن فرجه ای نه فاصله ای
نز خلاء هیچ ظرف را گله ای
امتیازاتشان ز یکدیگر
هست از اعراض با صفات و صور
آن گرانمایه جوهر قابل
که مر اعراض را بود حامل
هست مرآت ذات بی همتا
وان عوارض مجالی اسما
هر که ناظر به حال مرآت است
صورتش دیدن از محالات است
هر که را دیده هست بر صورت
بیند آیینه محو در صورت
چشم عارف که تیزبین باشد
در شهود جهان چنین باشد
بیند اندر همه جهان یک ذات
جلوه گر گشته با شئون و صفات
همچو آیینه وصف و ذات جهان
باشد از پیش چشم او پنهان
از جهان جز خدا نبیند هیچ
غیر حق هیچ جا نبیند هیچ
شد جمال خدا معاینه اش
محو مشهود گشت آینه اش
هیچ دانی که این چه جلوه گریست
آینه چیست و اندر آینه کیست
آینه اوست و اندر آینه هم
غایب از دیده و معاینه هم
اول آیینه سان برون آید
پس در آیینه روی بنماید
گر به تقیید بینی او را بند
نام و نقشش جز آینه مپسند
ور ز تقیید یابی اش مطلق
اوست پیدا در آینه الحق
بخش ۲۹ - اشارت به اصحاب مکاشفه که تجلی صفات است: آن یکی در مجالی اشیابخش ۳۱ - اشارت به قربات اربع که مراتب ولایت است یعنی قرب نوافل و قرب فرایض و مقام جمع الجمع که مرتبه قاب قوسین است و مقام جمع احدیت که مرتبه اؤ ادنی است و خاصه پیغمبر ماست صلی الله علیه و سلم و کمل ورثه وی: هر که را دیده نی به حق بیناست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وان دگر جمله را یک آینه دید
که خدا را در آن معاینه دید
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که شخصی دیگر را در یک آینه میبیند و در آن آینه، تجلی خداوند را مشاهده میکند. به نوعی، این اشاره به این دارد که در تمام موجودات و انسانها، نشانههایی از خداوند وجود دارد و میتوان با دقت نظر این حقیقت را مشاهده کرد.
دید یک ذات در حدود جهات
متجلی شده به جمله صفات
هوش مصنوعی: وجودی را میتوان در چهارچوبهای مختلف مشاهده کرد که با تمام ویژگیها و صفاتش خود را نمایش میدهد.
یک وجود است سر به سر عالم
همه اجزاش متصل با هم
هوش مصنوعی: تمام هستی یک موجود واحد است و همه بخشهای آن به همدیگر پیوستهاند.
کره مصمت است بی تجویف
جمع گشته در او لطیف و کثیف
هوش مصنوعی: کره به خودی خود یک حالت صاف و یکدست دارد و در آن هم چیزهای زیبا و لطیف و هم چیزهای ناپسند و کثیف وجود دارد.
نه در آن فرجه ای نه فاصله ای
نز خلاء هیچ ظرف را گله ای
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که هیچ فرصت و فاصلهای وجود ندارد و فقط در خلاء، هیچ ظرفی نمیتواند شکایت کند و به عبارتی دیگر، هیچ نقص و کمبودی وجود ندارد.
امتیازاتشان ز یکدیگر
هست از اعراض با صفات و صور
هوش مصنوعی: امتیازهای افراد نسبت به یکدیگر به ویژگیها و صفات ظاهری و باطنی آنها بستگی دارد.
آن گرانمایه جوهر قابل
که مر اعراض را بود حامل
هوش مصنوعی: آن گوهر باارزش و توانمندی که تحمل و پشتیبانی از ویژگیهای بیرونی را دارد.
هست مرآت ذات بی همتا
وان عوارض مجالی اسما
هوش مصنوعی: وجود ذات بیهمتایی همچون آینهای است که تنها جلوهگری نامها و صفات مختلف است.
هر که ناظر به حال مرآت است
صورتش دیدن از محالات است
هوش مصنوعی: هر کسی که به وضعیت آینه نگاه کند، دیدن چهرهاش غیرممکن است.
هر که را دیده هست بر صورت
بیند آیینه محو در صورت
هوش مصنوعی: هر کسی که دیگری را میبیند، تنها ظاهر او را میبیند و از جوهر و عمق وجود او بیخبر است.
چشم عارف که تیزبین باشد
در شهود جهان چنین باشد
هوش مصنوعی: چشم کسی که عارف است و دیدگاهش تیز و نافذ است، در درک جهان به این شکل خواهد بود.
بیند اندر همه جهان یک ذات
جلوه گر گشته با شئون و صفات
هوش مصنوعی: در تمام جهان، یک وجود به خاطر ویژگیها و صفاتش خود را نمایان کرده است.
همچو آیینه وصف و ذات جهان
باشد از پیش چشم او پنهان
هوش مصنوعی: جهان همچون آیینهای است که ویژگیها و واقعیتهایش در برابر چشم او پنهان است.
از جهان جز خدا نبیند هیچ
غیر حق هیچ جا نبیند هیچ
هوش مصنوعی: جز خداوند هیچ چیز دیگری در جهان دیده نمیشود و هیچ جا جز حقیقت چیزی وجود ندارد.
شد جمال خدا معاینه اش
محو مشهود گشت آینه اش
هوش مصنوعی: جمال خداوند به وضوح دیده شد و در این حالت، آنچه را که در آینه مشاهده میکرد، به کلی محو کرد.
هیچ دانی که این چه جلوه گریست
آینه چیست و اندر آینه کیست
هوش مصنوعی: آیا میدانی که این چه زیبایی و جذابیتی دارد؟ آینه چه چیزی را نشان میدهد و در این آینه چه کسی وجود دارد؟
آینه اوست و اندر آینه هم
غایب از دیده و معاینه هم
هوش مصنوعی: آینه نشاندهنده اوست و در داخل آینه نیز او وجود دارد، اما از دید و مشاهده ما پنهان است.
اول آیینه سان برون آید
پس در آیینه روی بنماید
هوش مصنوعی: ابتدا باید مانند یک آینه بیرون بیایی و سپس در آینه خود را نشان دهی.
گر به تقیید بینی او را بند
نام و نقشش جز آینه مپسند
هوش مصنوعی: اگر بخواهی او را فقط از روی نام و تصویرش بشناسی، پس چیزی جز یک آینه را نپسند.
ور ز تقیید یابی اش مطلق
اوست پیدا در آینه الحق
هوش مصنوعی: اگر از قید و محدودیت رها شوی، ماهیت حقیقی او در آینه حقیقت نمایان میشود.