بخش ۱۰ - حکایت شاه شجاع کرمانی قدس الله تعالی سره
شاه کرمانی آن مطیع مطاع
که به میدان عشق بود شجاع
هر شبی دیده پر نمک کردی
جگر خود به آن نمک خوردی
ساختی آب دیده را نمک آب
پاک شستی ز دیده سرمه خواب
بعد عمری که چشم او نغنود
یک شبی خواب راحتش بربود
روی جانان به خواب دید آن شب
میوه وصل یار چید آن شب
تخم بی خوابش رسید به بر
آمدش بر جمال یار نظر
گر به بی خوابیش نبودی خوی
به وی این خواب کی نمودی روی
چون به مقصود خود ز خواب رسید
هیچ مقصود به ز خواب ندید
بعد ازان چون زدی به راهی گام
یا گرفتی به منزلی آرام
داشتی بالشی قرین با خویش
که گرش آمدی مجالی پیش
زیر پهلو ز خار و خس رفتی
سر به بالین نهادی و خفتی
خوش بود خواب های بیداران
خوش بود کارهای بیکاران
دیده مشغول خواب و دل بیدار
دست فارغ ز کار و دل در کار
یار بر چشم سر چو گشت عیان
گر بود بسته چشم سر چه زیان
ور بود چشم سر ازو مسدود
گر بود چشم سر گشاده چه سود
بخش ۹ - حکایت ذوالنون و ابو یزید قدس الله تعالی سرهما: داد ذوالنون به بایزید پیامبخش ۱۱ - رجوع به تمامی قصه: باز گردم به قصه دختر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه کرمانی آن مطیع مطاع
که به میدان عشق بود شجاع
هوش مصنوعی: شاه کرمانی، فرمانروای مطیع و فرمانبردار، در میدان عشق شجاعت خاصی دارد.
هر شبی دیده پر نمک کردی
جگر خود به آن نمک خوردی
هوش مصنوعی: هر شب با اشک و غم به یاد تو دلم را آزردهام، اما همین درد و رنج، به نوعی به عشق و محبت تو مربوط میشود.
ساختی آب دیده را نمک آب
پاک شستی ز دیده سرمه خواب
هوش مصنوعی: برای پاک کردن ناخالصیهای چشم، نمک آب به خوبی عمل میکند و خواب چشمان خسته را میتوان با سرمه روشنتر کرد.
بعد عمری که چشم او نغنود
یک شبی خواب راحتش بربود
هوش مصنوعی: پس از سالها که چشمان او آرام نیافتند، یک شب خواب خوش او را از او گرفت.
روی جانان به خواب دید آن شب
میوه وصل یار چید آن شب
هوش مصنوعی: در شب خاصی، خواب دید که محبوبش را میبیند و از وصل او لذت میبرد و میوهی عشقش را میچید.
تخم بی خوابش رسید به بر
آمدش بر جمال یار نظر
هوش مصنوعی: در اینجا میتوان گفت: بیخوابی و دلتنگی شخص به او رسیده و او به زیبایی معشوق خود نظر میکند.
گر به بی خوابیش نبودی خوی
به وی این خواب کی نمودی روی
هوش مصنوعی: اگر او به بیخوابیاش نبود، پس چطور میتوانست به او رویی نشان دهد که این خواب را ببیند؟
چون به مقصود خود ز خواب رسید
هیچ مقصود به ز خواب ندید
هوش مصنوعی: وقتی به هدف خود از خواب بیدار شد، متوجه شد که هیچ هدفی بهتر از خواب ندارد.
بعد ازان چون زدی به راهی گام
یا گرفتی به منزلی آرام
هوش مصنوعی: پس از آن، وقتی که به مسیری قدم گذاشتی یا به یک مکان آرام رسیدی.
داشتی بالشی قرین با خویش
که گرش آمدی مجالی پیش
هوش مصنوعی: داشتی بالشی همواره در کنارت که اگر فرصتی پیدا کردی، بر روی آن استراحت کنی.
زیر پهلو ز خار و خس رفتی
سر به بالین نهادی و خفتی
هوش مصنوعی: زیر چمنهای خشک و خارها دراز کشیدی و سر را به بالش گذاشتی و خواب رفتی.
خوش بود خواب های بیداران
خوش بود کارهای بیکاران
هوش مصنوعی: خواب های افرادی که بیدارند، لذت بخش است و کارهای کسانی که بی کارند، خوشایند است.
دیده مشغول خواب و دل بیدار
دست فارغ ز کار و دل در کار
هوش مصنوعی: چشمها خواب هستند اما دل بیدار و فعال است، دستها از کار کردن خسته شدهاند اما دل همچنان مشغول کار و فکر است.
یار بر چشم سر چو گشت عیان
گر بود بسته چشم سر چه زیان
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب بر روی دیدهها واضح و آشکار میشود، اگر چشم بر هم بگذاریم چه ضرری دارد؟
ور بود چشم سر ازو مسدود
گر بود چشم سر گشاده چه سود
هوش مصنوعی: اگر چشم سر بسته باشد، دیدن چه فایدهای دارد؟ اگر هم که باز باشد، باز چه نفعی خواهد داشت؟