گنجور

بخش ۹۹ - در بیان آنکه چون تالی کلام حق را سبحانه به واسطه دوام مراقبه متکلم عز شأنه دولت جمیعت خاطر و سعادت مشاهده دست دهد می باید که به ملاحظه تفاصیل معانی مشغول نشود تا ازدولت مشاهده باز نماند بلکه به ملاحظه اجمالی اکتفا کند و اگر نعوذبالله آن معنی در حجاب شود و خواطر پراکنده مستولی گردد به تأمل و تدبر در تفاصیل معانی بر وجهی که موافق شرع و سنت و مطابق اشارت کبراء امت باشد دفع آن خواطر بکند و در مذمت آنان که نه به این طریق در معانی آن غور کنند

بار دیگر چو برد حضرت شاه
از خراسان سوی عراق سپاه
گفت من بعد شاه فرخنده
به خراسان نمی رسد زنده
شاه آمد به تخت بار دگر
مرد شهزاده پیشتر ز پدر
بعد ازو شاه سالهای دراز
زیست بر تختگاه حشمت و ناز
هر دو حکمش خلاف واقع شد
محنت و رنج خواجه ضایع شد
این و امثال این بسی احکام
منعکس شد ز گردش ایام
لیک قطعا خجل نمی گردند
زین صفت منفعل نمی گردند
شد مبین ز جرئت اینان
کالحیاء شعبه من الایمان
جفر اگر هست حکمت نبویست
مقتبس از چراغ مصطفویست
جز به نور متابعت حاشا
که شود از جمال پرده گشا
جفر دان زمانه مست و جنب
پیش بنهاده زین مقوله کتب
نه ز احوال عاقبت ترسان
نه ز اسباب عافیت پرسان
چند حرفی نوشته پهلوی هم
وز عدد زیرشان نهاده رقم
بسته بر خود تخیلی باطل
یکسر از حیله خرد عاطل
مر ورا دقت اهل دل را دق
چیست این جفر جعفر صادق
جعفر صادق از تو بیزار است
صادقان را ز کاذبان عار است
صدق زین است و کذب شین و چه شین
هر دو ضدین غیر مجتمعین
طرفه تر آنکه اهل جاه و جلال
که ندارند در زمانه مثال
به خرد گرچه در جهان سمراند
این زخارف ازین خران بخرند
آن جواهر که فاضلان سفتند
وان معارف که عارفان گفتند
همه در گوش هوششان باد است
طبعشان ز اجتناب ازان شاد است
کهنه خوانند جمله را و قدید
کی بود در قدید ذوق جدید
چند خاییدن قدید کسان
لب به نوباوه جدید رسان
من ندانم که این جدید کجاست
ذوق نوباه جدید که راست
مدعی کز جدید می لافد
تار و پود جدید می بافد
کهنه بگذاشت نا رسیده به نو
کهنه را ریخت نو نکرده درو
بی نو و کهنه بر زمین مانده
هم ازان رانده هم ازین مانده
در تلاوت اگر به چشم شهود
متکم تو را شود مشهود
مده از نفس ضال و دیو مضل
به تفاصیل لفظ و معنی دل
بلکه چشم شهود بر حق دوز
وز فروغش چراغ جان افروز
خوش نباشد که یار پیش نظر
تو نظر افکنی به جای دگر
با تو معشوق خفته در آغوش
تو سپاری به نامه او هوش
نامه در هجر نزهت بصر است
لیک یوم التلاق درد سر است
چون رسد روز وصل دست به یار
نامه را جای به سر دستار
ور شوی از جمال او محجوب
فکر در نامه کردن آید خوب
لیک فکری که در سراچه روح
بگشاید هزار باب فتوح
از عهود قدیم یاد دهد
صد در فیض را گشاد دهد
یوسف جانت را به رفع حجب
برهاند از این غیابه جب
شوق دیرینه را بجنباند
رویت از ماسوا بگرداند
بر تو تابد سرائر توحید
بر تو ریزد جواهر تفرید
گنج اسرار را شوی گنجور
دست احرار را شوی دستور
پی به دروازه نجات بری
می ز پیمانه حیات خوری
نه که از نهر عذب دور افتی
مرغ کوری به آب شور افتی
همچو این ابلهان بی فرجام
که به زرق فسون درین ایام
دم خبرت ز علم جفر زنند
تار تزویر گرد جفر تنند
می دهند از کمال بی عونی
صد خبر از حوادث کونی
همه مستنبط از کتاب خدای
همه مستخرج از بواطن آی
نه بر آنها ز روی عقل دلیل
نه بدان ها ز کوی نقل سبیل
سر به سر ز اقتضای فهم ردی
مبتنی بر قواعد عددی
ابتنایی تهی ز جزم و ز ظن
بلکه از بیت عنکبوت اوهن
هیچ از آنها به وفق واقع نه
وز یکی نور صدق لامع نه
قدوه این فریق بی توفیق
که سپرده ست شیوه تحقیق
سالها محنت و عنا برده
واندر این فن کتابها کرده
از کلام مجید کرد آگاه
که فلان شاهزاده بعد از شاه
وارث ملک و مال خواهد بود
عمر او دیر سال خواهد بود
بلکه گیرد به طالع میمون
چند کشور دگر ز شاه فزون
واندر این باب فصلی آماده
کرد و آورد پیش شهزاده

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بار دیگر چو برد حضرت شاه
از خراسان سوی عراق سپاه
هوش مصنوعی: بار دیگر سپاه شاه از خراسان به سمت عراق حرکت کرد.
گفت من بعد شاه فرخنده
به خراسان نمی رسد زنده
هوش مصنوعی: گفت که دیگر پس از این، شاه خوشبختی به خراسان نخواهد رسید.
شاه آمد به تخت بار دگر
مرد شهزاده پیشتر ز پدر
هوش مصنوعی: پادشاه بار دیگر بر تخت نشسته است و مردی که قبلاً شهزاده بوده، حالا از پدر بزرگتر شده است.
بعد ازو شاه سالهای دراز
زیست بر تختگاه حشمت و ناز
هوش مصنوعی: پس از او، شاه سال‌های طولانی بر تخت مجلل و با شکوه زندگی کرد.
هر دو حکمش خلاف واقع شد
محنت و رنج خواجه ضایع شد
هوش مصنوعی: هر دو حکم خداوند بر خلاف واقعیت اجرا شد و این باعث شد که زحمت و رنج خواجه بیهوده و بی‌نتیجه بماند.
این و امثال این بسی احکام
منعکس شد ز گردش ایام
هوش مصنوعی: بسیاری از قوانین و تصمیمات بر اساس تجربیات و وقایع گذشته شکل گرفته و به ما منتقل شده‌اند.
لیک قطعا خجل نمی گردند
زین صفت منفعل نمی گردند
هوش مصنوعی: اما قطعاً به خاطر این ویژگی شرمنده نمی‌شوند و تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.
شد مبین ز جرئت اینان
کالحیاء شعبه من الایمان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جرأت و جسارت این افراد نشان می‌دهد که حیا و شرم یکی از شاخه‌های ایمان است. به عبارتی، افرادی که از حیا و بایستگی‌های آن دور می‌شوند، نشان‌دهنده ضعف در ایمان خود هستند.
جفر اگر هست حکمت نبویست
مقتبس از چراغ مصطفویست
هوش مصنوعی: جفر، که به معنای علم حساب و حروف است، اگر وجود داشته باشد، از حکمت پیامبر گرفته شده و به گونه‌ای از نور و روشنایی پیامبر محمد نشأت می‌گیرد.
جز به نور متابعت حاشا
که شود از جمال پرده گشا
هوش مصنوعی: جز از نور پیروی نکنید، زیرا هیچ چیز نمی‌تواند پرده‌ی زیبایی را کنار بزند.
جفر دان زمانه مست و جنب
پیش بنهاده زین مقوله کتب
هوش مصنوعی: زمانه، پر از حالت مستی و شادابی است و مسائل و موضوعات مختلف مانند کتاب‌هایی در برابر ما قرار دارد.
نه ز احوال عاقبت ترسان
نه ز اسباب عافیت پرسان
هوش مصنوعی: نه از نتیجه‌ی کارها نگران باش و نه برای راحتی و آسایش به دنبال علت‌ها بگرد.
چند حرفی نوشته پهلوی هم
وز عدد زیرشان نهاده رقم
هوش مصنوعی: چند کلمه‌ای نوشته شده که در کنار آن‌ها عددی قرار دارد.
بسته بر خود تخیلی باطل
یکسر از حیله خرد عاطل
هوش مصنوعی: انسانی که به خیال‌های بی‌اساس و پوچ دچار شده، به طور کامل از خرد و اندیشه‌ای درست و مفید دور افتاده است.
مر ورا دقت اهل دل را دق
چیست این جفر جعفر صادق
هوش مصنوعی: این بیت به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا دقت و توجه اهل دل به چیزهایی که در دسترس است، به مانند "جفر" (علم غیب یا دانش عمیق) می‌رسد. به عبارت دیگر، شاعر به بررسی اهمیت و عمق دانش و آگاهی می‌پردازد و در عین حال، به نوعی نشان می‌دهد که این علم و معنا باید با دقت و تامل بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
جعفر صادق از تو بیزار است
صادقان را ز کاذبان عار است
هوش مصنوعی: جعفر صادق از تو نفرت دارد و کسانی که راستگو هستند از دروغگویان خجالت می‌کشند.
صدق زین است و کذب شین و چه شین
هر دو ضدین غیر مجتمعین
هوش مصنوعی: راستی و درستی با حرف "ز" آغاز می‌شود و دروغ با حرف "ش" شروع می‌شود. این دو مفهوم کاملاً مخالف یکدیگر هستند و نمی‌توانند به طور همزمان وجود داشته باشند.
طرفه تر آنکه اهل جاه و جلال
که ندارند در زمانه مثال
هوش مصنوعی: خیلی جالب است که افرادی که در مقام و بزرگی جایگاه ویژه‌ای دارند، در این دنیا هیچ یک مانند آن‌ها نیستند.
به خرد گرچه در جهان سمراند
این زخارف ازین خران بخرند
هوش مصنوعی: حتی اگر عقل و خرد در این دنیا برتری داشته باشد، این چیزهای زینتی و ظاهری را از افراد نادان و بی‌خبر می‌خرند.
آن جواهر که فاضلان سفتند
وان معارف که عارفان گفتند
هوش مصنوعی: جواهراتی که دانشمندان جمع‌آوری کرده‌اند و دانشی که عارفان بیان کرده‌اند.
همه در گوش هوششان باد است
طبعشان ز اجتناب ازان شاد است
هوش مصنوعی: همه افراد گوش به زنگ هستند و از اینکه از چیزهایی که خوششان نمی‌آید دوری کنند، خوشحالند.
کهنه خوانند جمله را و قدید
کی بود در قدید ذوق جدید
هوش مصنوعی: همه چیز را قدیمی و کهنه می‌دانند و در نگاه قدیمی دیگر جایی برای ذوق و حس تازه وجود ندارد.
چند خاییدن قدید کسان
لب به نوباوه جدید رسان
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که چند نفر به خاطر جلوگیری از ناراحتی یا درد دیگران، سعی دارند خود را به نوعی در وضعیت جدیدی قرار دهند و با توجه به شرایط جدید، روابط و احساسات خود را بازسازی کنند. در واقع، به تلاش افراد برای سازگاری با تغییرات و چالش‌های جدید اشاره دارد.
من ندانم که این جدید کجاست
ذوق نوباه جدید که راست
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم این تازگی که می‌گویند کجاست، در واقع چه چیزی است که باعث شادی و شوق تازه‌ای می‌شود.
مدعی کز جدید می لافد
تار و پود جدید می بافد
هوش مصنوعی: مدعی که از پرداختن به مسایل جدید و مدرنیته سخن می‌گوید، در واقع در حال ایجاد و بافتن اندیشه‌ها و دانسته‌های تازه‌ای است.
کهنه بگذاشت نا رسیده به نو
کهنه را ریخت نو نکرده درو
هوش مصنوعی: کهنه را کنار گذاشت و به تازگی رسید، و کهنه را دور ریخت و به نو دست نیافت.
بی نو و کهنه بر زمین مانده
هم ازان رانده هم ازین مانده
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نه به چیزی نو و نه به چیزی کهنه توجهی ندارد و هر دو به نوعی کنار گذاشته شده‌اند.
در تلاوت اگر به چشم شهود
متکم تو را شود مشهود
هوش مصنوعی: اگر در هنگام تلاوت قرآن به درک باطنی و واقعی آن نائل شوی، آنچه را که می‌خوانی به وضوح مشاهده خواهی کرد.
مده از نفس ضال و دیو مضل
به تفاصیل لفظ و معنی دل
هوش مصنوعی: به این نکته توجه کن که از تأثیرات منفی و فریبنده دیگران بر حذر باش و به تفکرات و احساسات واقعی خود توجه کن.
بلکه چشم شهود بر حق دوز
وز فروغش چراغ جان افروز
هوش مصنوعی: چشم بصیرت به حقیقت می‌نگرد و نور آن، جان را روشنی می‌بخشد.
خوش نباشد که یار پیش نظر
تو نظر افکنی به جای دگر
هوش مصنوعی: خوشایند نیست که محبوب تو در حضور تو به کسی دیگر توجه کند.
با تو معشوق خفته در آغوش
تو سپاری به نامه او هوش
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و آرامش لحظات عاشقانه اشاره شده است. وقتی معشوق در آغوش تو است، آرامش و هوش را به نامه‌اش می‌سپاری. یعنی تمرکز و توجه خود را به این لحظه عاشقانه اختصاص می‌دهی و از دیگر چیزها دور می‌کنی.
نامه در هجر نزهت بصر است
لیک یوم التلاق درد سر است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دوری و جدایی، یادداشت‌ها و نامه‌ها زینت‌بخش خاطر و احساسات هستند، اما زمانی که دو عاشق به هم می‌رسند، ممکن است دردسر و دشواری‌هایی به وجود بیاید.
چون رسد روز وصل دست به یار
نامه را جای به سر دستار
هوش مصنوعی: زمانی که روز دیدار فرا برسد، نامه‌ام را به جایی می‌رسانم که بر روی دستار معشوق باشد.
ور شوی از جمال او محجوب
فکر در نامه کردن آید خوب
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از زیبایی او پنهان بمانی، فکر کردن به نوشتن درباره‌اش به تو حس خوبی می‌دهد.
لیک فکری که در سراچه روح
بگشاید هزار باب فتوح
هوش مصنوعی: اما فکری که بتواند در عمق روح انسان را باز کند، درهای بی‌پایانی از موفقیت و دستاورد را می‌گشاید.
از عهود قدیم یاد دهد
صد در فیض را گشاد دهد
هوش مصنوعی: از زمان‌های قدیم، یادآوری می‌کند که چگونه نعمت‌ها به اندازه‌ای وسیع و فراوان همیشه وجود داشته‌اند.
یوسف جانت را به رفع حجب
برهاند از این غیابه جب
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر می‌خواهد که یوسف، جانش را از حجاب‌ها و موانع بیرونی آزاد کند تا بتواند به حقیقت و زیبایی دست پیدا کند. در واقع، شاعر امیدوار است که با برطرف کردن این موانع، جانش بتواند به روشنی و روشنگری دست یابد.
شوق دیرینه را بجنباند
رویت از ماسوا بگرداند
هوش مصنوعی: چهره‌ات آنقدر جذاب است که می‌تواند آرزوی‌های قدیمی را زنده کند و توجه آدم‌ها را به خود جلب کند و از هر چیز دیگری منحرف کند.
بر تو تابد سرائر توحید
بر تو ریزد جواهر تفرید
هوش مصنوعی: نور و روشنایی توحید بر تو افشانده می‌شود و جواهرات یکتایی و فردیت بر تو نازل می‌شود.
گنج اسرار را شوی گنجور
دست احرار را شوی دستور
هوش مصنوعی: خزان‌نوردی که در جستجوی گنج‌های نهانی است، باید به دقت و با راهنمایی افراد آگاه و آزاداندیش عمل کند.
پی به دروازه نجات بری
می ز پیمانه حیات خوری
هوش مصنوعی: به دروازه‌ی نجات برس و از زندگی لذت ببر.
نه که از نهر عذب دور افتی
مرغ کوری به آب شور افتی
هوش مصنوعی: اگر از مسیر درست و زندگی سالمی دور شوی، ممکن است به وضعیتی ناخوشایند و دشوار بیفتی، مانند پرند‌ه‌ای کور که به آب شور می‌افتد.
همچو این ابلهان بی فرجام
که به زرق فسون درین ایام
هوش مصنوعی: مانند این نادانان بی نتیجه که در این دوران فریب و ظاهرسازی را می‌پذیرند.
دم خبرت ز علم جفر زنند
تار تزویر گرد جفر تنند
هوش مصنوعی: خبر از علم جفر می‌دهند، اما تار و دسیسه‌ها بر روی جفر بافته شده‌اند.
می دهند از کمال بی عونی
صد خبر از حوادث کونی
هوش مصنوعی: از فراز و کمال بی‌نیازی، هر روز از تغییرات و رویدادهای جهان خبرهایی به‌دست می‌آید.
همه مستنبط از کتاب خدای
همه مستخرج از بواطن آی
هوش مصنوعی: همه مردم از آیات و معانی نهفته در کتاب خدا الگو می‌گیرند و درک خود را از آن‌ها استخراج می‌کنند.
نه بر آنها ز روی عقل دلیل
نه بدان ها ز کوی نقل سبیل
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای قضاوت در مورد مسائل، نه می‌توان به منطق و عقل استناد کرد و نه می‌توان بر اساس نقل و گفتار دیگران به حقیقت دست یافت.
سر به سر ز اقتضای فهم ردی
مبتنی بر قواعد عددی
هوش مصنوعی: تمامی افکار و برداشت‌ها باید بر اساس اصول و قوانین عددی شکل بگیرند و این موضوع به درک کلی ما از مسائل وابسته است.
ابتنایی تهی ز جزم و ز ظن
بلکه از بیت عنکبوت اوهن
هوش مصنوعی: در اینجا به اشاره به لزوم بنیادین و محکم در استدلال و تفکر می‌پردازد. نمی‌توان به شک‌ها و تردیدها اتکا کرد، زیرا این موارد به اندازه‌ی تارهای عنکبوت نازک و سست هستند. به همین دلیل، باید بر اساس اصول محکم و مشخص بنا نهاد.
هیچ از آنها به وفق واقع نه
وز یکی نور صدق لامع نه
هوش مصنوعی: هیچ کدام از آنها با واقعیت هم‌خوانی ندارد و هیچ‌یک از آنها نور صداقت روشنی نمی‌بخشد.
قدوه این فریق بی توفیق
که سپرده ست شیوه تحقیق
هوش مصنوعی: این گروه بی‌توفیق، الگوی خود را در پژوهش به تو سپرده‌اند.
سالها محنت و عنا برده
واندر این فن کتابها کرده
هوش مصنوعی: سال‌ها سختی و رنج کشیده‌ام و در این زمینه، کتاب‌های زیادی مطالعه کرده‌ام.
از کلام مجید کرد آگاه
که فلان شاهزاده بعد از شاه
هوش مصنوعی: از سخن مجید متوجه شد که آن شاهزاده بعد از پادشاه می‌آید.
وارث ملک و مال خواهد بود
عمر او دیر سال خواهد بود
هوش مصنوعی: کسی که صاحب زمین و مال است، عمر طولانی‌تری خواهد داشت.
بلکه گیرد به طالع میمون
چند کشور دگر ز شاه فزون
هوش مصنوعی: چندین کشور دیگر به دست کسی می‌افتد که قسمت خوبی دارد و از شاه بیشتر است.
واندر این باب فصلی آماده
کرد و آورد پیش شهزاده
هوش مصنوعی: در این زمینه فصلی تهیه کرد و آن را به پیشگاه شاهزاده آورد.