بخش ۹۳ - در انتقال از بسمله به تلاوت کلام الله
به تعوذ چو پاک کردی راه
متوسل شدی به بسم الله
وقت آن شد که شاهد لاریب
بر تو جولان کند ز حجله غیب
بینی آن شاهد نگارین را
کرده در بر شعار مشکین را
آفتاب بلند از سایه
بسته بر روی خویش پیرایه
از اولواالایدی اش رسیده شعار
بهر نظاره اولواالابصار
وز پی خلعت بنی العباس
از حریر حروف کرده لباس
تا در آن کسوتش ببیند هوش
چشم بنهاده بر دریچه گوش
چون کشی از سرش حریر حروف
ظهر و بطنش شود تو را مکشوف
ظهر و بطن است جمله قرآن را
از پی یکدیگر بجوی آن را
ظهر و بطن است و بطن بطن یقین
همچنین تا به سبع یا سبعین
لفظ را چون کنی به ظهر قیاس
قشر و مغزند پیش خرده شناس
ظهر را هم به بطن چون نگری
همچنین قشر و مغزشان شمری
بطن سابق چو قشر لاحق را
بطن لاحق چو مغز سابق را
تا به پای عمل ز قشر عبور
نکنی نفتدت به مغز عثور
هست ماندن به قشر دأب دواب
مغز جو مغز چون اولواالالباب
ای بسا کس که هم به قشر نخست
باز ماند و به مغز راه نجست
چون بهایم به پوست شد خرسند
آدمی سان ز مغز پوست نکند
از کلام خدا به لفظ رسید
لفظ دانست و لفظ خواند و شنید
ظهر قرآن بر او نکرد ظهور
بطن ها ماند در بطون مستور
یافت گنجی طلسم او نشکست
جز به نقش طلسم او ننشست
دیده از گنج خشت بر دیوار
خشت دیوار گنج کرده شمار
نور عقلش نگشته راهنمای
که یکی خشت برکند از جای
بگشاید رهی به جانب گنج
شود از نقد گنج گوهر سنج
حق ازان حبل خواند قرآن را
تا بگیری به سان حبل آن را
بدرآیی ز چاه نفس و هوا
کنی آهنگ عالم بالا
نه که آیی به مال و جاه فرو
از بلندی روی به چاه فرو
رسن آمد کزین نشیمن پست
به در آیی در آن رسن زده دست
تو بدان دست و پای خود بستی
واندر این تنگ جای بنشستی
بخش ۹۲ - در بیان معنی اسم الرحمان و اسم الرحیم: هست اسم وجود حق رحمانبخش ۹۴ - فی بیان قوله علیه السلام رب تال للقرآن و القرآن یلعنه: رب تال یفوه بالقرآن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به تعوذ چو پاک کردی راه
متوسل شدی به بسم الله
هوش مصنوعی: وقتی که با توبه و پاکسازی خود شروع میکنی، در واقع با نام الهی به درگاهی از رحمت و کمک راه پیدا میکنی.
وقت آن شد که شاهد لاریب
بر تو جولان کند ز حجله غیب
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده است که حقیقت روشن و بیهیچ شکی بر تو نمایان شود و از دنیای پنهان بیرون بیاید.
بینی آن شاهد نگارین را
کرده در بر شعار مشکین را
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به دیدن یک معشوق زیبا دارد که در آغوش خود، دمنوش خوشبویی مانند مشک را در دست دارد. این تصویر نشاندهنده زیبایی و ظرافت معشوق و همچنین جذابیت عطر مشک است که بوی دلپذیری را به فضا میافکند.
آفتاب بلند از سایه
بسته بر روی خویش پیرایه
هوش مصنوعی: خورشید از زیر سایهی خود بیرون میآید و به ارتفاع میرسد.
از اولواالایدی اش رسیده شعار
بهر نظاره اولواالابصار
هوش مصنوعی: از صاحبان عقل و درایت نشانهای آمده است که برای بینندگان با بصیرت قابل توجه است.
وز پی خلعت بنی العباس
از حریر حروف کرده لباس
هوش مصنوعی: از روی لباس حریرین که نشانه و علامت بنیعباس است، دوخت و دوزی زیبا و فاخر درست کردهاند.
تا در آن کسوتش ببیند هوش
چشم بنهاده بر دریچه گوش
هوش مصنوعی: او با هوش و ذکاوت خود به گونهای به دنیای اطرافش نگاه میکند که حتی از جزئیات کوچک هم غافل نمیشود.
چون کشی از سرش حریر حروف
ظهر و بطنش شود تو را مکشوف
هوش مصنوعی: زمانی که پردههای راز از کلمات برداشته شود، اسرار درونی و پنهان آن برای تو روشن و نمایان میگردد.
ظهر و بطن است جمله قرآن را
از پی یکدیگر بجوی آن را
هوش مصنوعی: در قرآن، ظاهر و باطن همه مفاهیم به هم مرتبط هستند، پس باید به دنبال درک عمیقتر و ارتباط این معانی با یکدیگر باشی.
ظهر و بطن است و بطن بطن یقین
همچنین تا به سبع یا سبعین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در این دنیا و در وجود انسان، چند لایه و عمق از حقیقت وجود دارد. هر لایه، لایه دیگری را در خود جای داده و از نظر درک و شناخت، این لایهها میتوانند عمیقتر و پیچیدهتر شوند. این عمق میتواند تا هفت یا هفتاد لایه ادامه یابد و هر یک از این لایهها به نوعی نماد و نمایانگر حقیقتی از زندگی و وجود انسان است.
لفظ را چون کنی به ظهر قیاس
قشر و مغزند پیش خرده شناس
هوش مصنوعی: وقتی کلمات را با دقت و درستی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهی، میتوانی تفاوتهای ظاهری و عمیق آنها را شناسایی کنی. باید توجه داشته باشی که هر سطحی از معنا و مفهوم، نیاز به درک و شناخت دقیق دارد تا به خوبی درک شود.
ظهر را هم به بطن چون نگری
همچنین قشر و مغزشان شمری
هوش مصنوعی: اگر در میانه روز نیز به عمق چیزها بنگری، میتوانی لایهها و اصل وجودشان را درک کنی.
بطن سابق چو قشر لاحق را
بطن لاحق چو مغز سابق را
هوش مصنوعی: هر چیزی که در گذشته وجود داشته، میتواند تأثیری بر آنچه در حال حاضر است بگذارد؛ و آنچه اکنون داریم، به نوعی بازتابی از آنچه پیش از این بوده است. به عبارت دیگر، ریشهها و تاریخ ما در شکلگیری و تعریف حال ما نقش دارند.
تا به پای عمل ز قشر عبور
نکنی نفتدت به مغز عثور
هوش مصنوعی: برای اینکه به عمق و حقیقتی برسید، باید از سطح و ظاهر موضوع فراتر بروید و به دل عمل بزنید.
هست ماندن به قشر دأب دواب
مغز جو مغز چون اولواالالباب
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره شده که بقای انسان بر اصول و ارزشهایی استوار است، مشابه به وجود مغز و تفکر در افرادی با درک بالا. ارتباطی به استقامت یا پایداری در برابر چالشها دارد.
ای بسا کس که هم به قشر نخست
باز ماند و به مغز راه نجست
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد فقط به ظاهر چیزها توجه میکنند و از عمق و حقیقت آنها بیخبر میمانند.
چون بهایم به پوست شد خرسند
آدمی سان ز مغز پوست نکند
هوش مصنوعی: وقتی انسانها مانند حیوانات فقط به ظاهر و پوست خود اهمیت دهند، دلیلی برای خوشحالی نیست. انسان باید به عمق و مغز خود توجه کند و فراتر از ظاهر ببیند.
از کلام خدا به لفظ رسید
لفظ دانست و لفظ خواند و شنید
هوش مصنوعی: از کلام خدا بهرهمند شد و این کلام به صورت کلام انسانی در آمد، سپس فهمید، آن را خواند و شنید.
ظهر قرآن بر او نکرد ظهور
بطن ها ماند در بطون مستور
هوش مصنوعی: در دل قرآن حقیقتهایی نهفته است که هنوز آشکار نشدهاند و در درون خود رازهای بسیاری را پنهان کرده است.
یافت گنجی طلسم او نشکست
جز به نقش طلسم او ننشست
هوش مصنوعی: گنجی پیدا شد که برای به دست آوردن آن، باید طلسم آن را بشکنی و نمیتوانی به آن دست یابی مگر با شکستن طلسمش.
دیده از گنج خشت بر دیوار
خشت دیوار گنج کرده شمار
هوش مصنوعی: چشم خود را به گنج های نهفته در دیوار بنا متمرکز کن و شمارش کن که چقدر از این گنج ها در دیوار وجود دارد.
نور عقلش نگشته راهنمای
که یکی خشت برکند از جای
هوش مصنوعی: نور عقل او نتوانسته راهنمایی کند که یکی از جای خود حرکت کند و خشت را بردارد.
بگشاید رهی به جانب گنج
شود از نقد گنج گوهر سنج
هوش مصنوعی: راهی به سوی گنج باز میشود و از داراییهای واقعی، گنجی با ارزش میسازند.
حق ازان حبل خواند قرآن را
تا بگیری به سان حبل آن را
هوش مصنوعی: خداوند قرآن را به عنوان یک رشته یا حبل معرفی کرده است تا تو هم مانند آن، به واسطه این کتاب الهی به حقیقت و معنا دست یابی.
بدرآیی ز چاه نفس و هوا
کنی آهنگ عالم بالا
هوش مصنوعی: از چاه نفس بیرون بیایی و به سمت عالم بالا حرکت کنی.
نه که آیی به مال و جاه فرو
از بلندی روی به چاه فرو
هوش مصنوعی: نمیگویم که به خاطر ثروت و مقام به پایین بیایی، بلکه از بلندای وجودت به دلایل دیگری به سمت سختیها نرو.
رسن آمد کزین نشیمن پست
به در آیی در آن رسن زده دست
هوش مصنوعی: میتوانی با استفاده از رشتهای که به دستت داده شده، از این مکان پایینتر خارج شوی.
تو بدان دست و پای خود بستی
واندر این تنگ جای بنشستی
هوش مصنوعی: تو خود را در قید و بند قرار دادی و در این فضای محدود جا گرفتی.