بخش ۸۵ - در ترغیب بر تلاوت قرآن و وصف مصحف که محل کتاب اوست
چون ز نفس و حدیثش آیی تنگ
به کلام قدیم کن آهنگ
مصحفی جو چو شاهد مهوش
بوسه زن در کنار خویشش کش
شاهد گلعذار و مشکین خط
چهره آراسته به عجم و نقط
بلکه باغ بهشت و روضه حور
سبزه اش مشک و تربتش کافور
جدولش چون چهار جوی بهشت
فیض بخش از چهار سوی بهشت
گرد جدول نقوش اعشارش
رسته گلهاست گرد انهارش
سوره هایش همه قصار و طوال
قصرها زان بهشت فرخ فال
کرده همواره زان قصور شگرف
جلوه حوران قاصرات الطرف
سر هر سوره بر مثال دری
که ازان در توان بر آن گذری
رسد از هر دری گه و بیگه
طالبان را صلا که بسم الله
عشر او کرده نشر بر و نوال
خمس او گشته شمس اوج کمال
آیتش غایت امانی کون
وقف بر وی همه معانی عون
کلماتش مفرق ظلمات
حرفها ظرفهای فیض حیات
چون بروج نجوم سیاره
متجزی شده به سی پاره
جزو جزوش حقایق اسرار
هر یکی را دقایق بسیار
به کنار این نگار فرخ فر
چون در آری به غیر او منگر
صرف او کن حواس جسمانی
وقف او کن قوای روحانی
دل به معنی زبان به لفظ سپار
چشم بر خط و نقط و عجم گذار
گوش ازو معدن جواهر کن
هوش ازو مخزن سرائر کن
در ادایش مکن زبان کج مج
حرفهایش ادا کن از مخرج
دور باش از تهتک و تعجیل
کام گیر از تأمل و ترتیل
رغم طبع جهول و نفس عجول
جهد در عرض کن نه اندر طول
رخت خویش از میانه بیرون بر
پی به وحدتسرای بیچون بر
خویش را چون درخت موسی دان
کامد از وی کلام حق به میان
سمع خود را به حکم شرع و قیاس
عین سمع خدای پاک شناس
گر کند جست و جوی حجت کس
حصر و هوالسمیع حجت بس
هست رشحی دگر ازین منبع
کنت سمعا له فبی یسمع
بار خود دور کن که جز باری
در میان نیست سامع و قاری
به زبان درخت و سمع کلیم
می کند عرض خود کلام قدیم
زین شهود آنچه سازدت مهجور
دیو رهزن بود مشو مغرور
به خدا بر ز شر دیو پناه
که خداگفت فاستعذ بالله
بخش ۸۴ - در تأسف و تلهف بر نایافت صحبت عزیزانی که اذا رأوا ذکر الله نشان ایشان است و اولئک الذین انعم الله علیهم در شأن ایشان است: سالها شد که روی در دیواربخش ۸۶ - در بیان معنی استعاذت و حقیقت آن و بیان آنکه شیطان مظهر اسم مضل است پس استعاذت از وی به اسم هادی و مظاهر آن باید کرد: هست حق را دو اسم کارگزار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ز نفس و حدیثش آیی تنگ
به کلام قدیم کن آهنگ
هوش مصنوعی: وقتی از نفس و سخن او دور میشوی، به شیوه قدیمی خود برگرد و به گفتارهای گذشتهات توجه کن.
مصحفی جو چو شاهد مهوش
بوسه زن در کنار خویشش کش
هوش مصنوعی: مصحفی مانند دلبر زیبا، در کنارش به او بوسه بزنید.
شاهد گلعذار و مشکین خط
چهره آراسته به عجم و نقط
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و جذابیت چهره شخصی اشاره شده است که دارای موی خوشبو و صورت آراستهای است. این فرد به گونهای توصیف شده که زیباییاش به صورت خاص و دلربا توجه را جلب میکند.
بلکه باغ بهشت و روضه حور
سبزه اش مشک و تربتش کافور
هوش مصنوعی: باغ بهشت و فضای آن پر از سبزه و گلهای خوشبو است، همانند مشک و عطرهایی که در آن وجود دارد مانند کافور.
جدولش چون چهار جوی بهشت
فیض بخش از چهار سوی بهشت
هوش مصنوعی: جدول او مانند چهار جوی است که از چهار سمت بهشت جاری است و نعمت و برکت میآورد.
گرد جدول نقوش اعشارش
رسته گلهاست گرد انهارش
هوش مصنوعی: در اطراف نقشهای زیبای او، گلها به شکلی دلنشین و زیبا وجود دارند و در کنار آنها حس و حال خاصی پدید آوردهاند.
سوره هایش همه قصار و طوال
قصرها زان بهشت فرخ فال
هوش مصنوعی: سورههای قرآنی او کوتاه و بلند است و ساختمانهایش شبیه به قصرهایی است که از بهشت خوب و خوشیمن الهام گرفتهاند.
کرده همواره زان قصور شگرف
جلوه حوران قاصرات الطرف
هوش مصنوعی: همیشه به خاطر کوتاهیهای بزرگ خود، چهره حوریان باکره را زیبا نشان میدهم.
سر هر سوره بر مثال دری
که ازان در توان بر آن گذری
هوش مصنوعی: هر سوره مانند دری است که با گذر از آن میتوان به معانی عمیق و درهای جدیدی دست یافت.
رسد از هر دری گه و بیگه
طالبان را صلا که بسم الله
هوش مصنوعی: از هر کجا به صورت پیوسته و مکرر، خبرها و دعوتهایی برای علاقهمندان به کارهای جدید میرسد، که با نام خدا شروع میشود.
عشر او کرده نشر بر و نوال
خمس او گشته شمس اوج کمال
هوش مصنوعی: ده بخشی از او منتشر شده است و پنجایش به چنان درخششی رسیده که به اوج کمال تبدیل شده است.
آیتش غایت امانی کون
وقف بر وی همه معانی عون
هوش مصنوعی: علامت او، نهایت امنیت است. همه معانی به او وابستهاند و در کنار او قرار دارند.
کلماتش مفرق ظلمات
حرفها ظرفهای فیض حیات
هوش مصنوعی: کلام او مانند نور در دل تاریکیهاست و گفتارش بهسان ظرفهایی است که رحمت و زندگی را در خود جای میدهند.
چون بروج نجوم سیاره
متجزی شده به سی پاره
هوش مصنوعی: مثل این است که برجهای آسمانی، که در مسیر ستارهها هستند، به بخشهای مختلف تقسیم شدهاند.
جزو جزوش حقایق اسرار
هر یکی را دقایق بسیار
هوش مصنوعی: هر بخش از حقیقتها دارای اسراری است که جزئیات زیادی در آن نهفته است.
به کنار این نگار فرخ فر
چون در آری به غیر او منگر
هوش مصنوعی: وقتی به این دختر زیبا نگاه میکنی، تنها به او توجه کن و به هیچ چیز دیگری نگاه نکن.
صرف او کن حواس جسمانی
وقف او کن قوای روحانی
هوش مصنوعی: تمامی حواس و تواناییهای جسمیات را صرف او کن و نیرویهای روحیت را به او اختصاص بده.
دل به معنی زبان به لفظ سپار
چشم بر خط و نقط و عجم گذار
هوش مصنوعی: دل را به زبان واگذار و از طریق کلمات و صحبتها ابراز کن، اما توجه کن که به جزئیات و نشانهها که نشاندهنده معنی هستند، دقت کنید.
گوش ازو معدن جواهر کن
هوش ازو مخزن سرائر کن
هوش مصنوعی: با او گوش کن تا به گنجینهای از جواهرات دست یابی، و با هوش و فراست او، به رازهای عمیق زندگی پی ببری.
در ادایش مکن زبان کج مج
حرفهایش ادا کن از مخرج
هوش مصنوعی: در بیان حرفهایش، زبان را نچرخان و آن را به درستی و از جای مناسبش بیان کن.
دور باش از تهتک و تعجیل
کام گیر از تأمل و ترتیل
هوش مصنوعی: از بیاحترامی و شتابزدگی دوری کن و از فکر کردن عمیق و آرامش بهرهمند شو.
رغم طبع جهول و نفس عجول
جهد در عرض کن نه اندر طول
هوش مصنوعی: با وجود طبیعت نادان و نفس بیصبر، تلاش کن تا در عرض (میدان) پیشرفت کنی، نه در طول (زمان).
رخت خویش از میانه بیرون بر
پی به وحدتسرای بیچون بر
هوش مصنوعی: لباس خود را از میان بکش و به سوی خانهای بیچون و چرا برو.
خویش را چون درخت موسی دان
کامد از وی کلام حق به میان
هوش مصنوعی: انسان باید مانند درخت موسی باشد، زیرا از او کلام حق و وحی الهی به ظهور میرسد.
سمع خود را به حکم شرع و قیاس
عین سمع خدای پاک شناس
هوش مصنوعی: گوش خود را به دستورات شرع و معیارهای عقل بسپار و به جستجوی حقیقت بپرداز، چرا که شناخت واقعی از خداوند پاک به همین طریق حاصل میشود.
گر کند جست و جوی حجت کس
حصر و هوالسمیع حجت بس
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال دلیل و مدرکی برآید، محدودیتی وجود ندارد و گوش شنوا همیشه حاضر است.
هست رشحی دگر ازین منبع
کنت سمعا له فبی یسمع
هوش مصنوعی: از این منبع، صدا و نغمهای دیگر به گوش میرسد که به آن گوش فرادهی و میشنوی.
بار خود دور کن که جز باری
در میان نیست سامع و قاری
هوش مصنوعی: بار خود را کنار بگذار، زیرا فقط باری اضافی در اینجا وجود ندارد، چه برای شنونده و چه برای خواننده.
به زبان درخت و سمع کلیم
می کند عرض خود کلام قدیم
هوش مصنوعی: درخت به زبان خود سخن میگوید و حضرت کلیم (موسى) نیز در حال شنیدن این سخن است و میخواهد حکمتهای قدیمی را بیان کند.
زین شهود آنچه سازدت مهجور
دیو رهزن بود مشو مغرور
هوش مصنوعی: از این درک و آگاهی که داری، به چیزی دل خوش نکن که تو را از راه درست منحرف میکند و به اشتباه میاندازد.
به خدا بر ز شر دیو پناه
که خداگفت فاستعذ بالله
هوش مصنوعی: به خداوند پناه ببر از شرّ دیو، زیرا خداوند فرموده است که از او یاری بخواهید.
حاشیه ها
1402/02/05 21:05
یزدانپناه عسکری
17- صرف او کن حواس جسمانی - وقف او کن قوای روحانی
***
[محیی الدین بن عربی 1]
الهمة توجه القلب و قصده بجمیع قواه الروحانیة إلی فعل أمر من الأمور
[یزدانپناه عسکری*]
نیرویی معین قصد شخصی و هدایت و کنترل قوای روحانی قلب در همسویی
1- فصوص الحکم، دار إحیاء الکتب العربیة - قاهره، چاپ: اول، 1946 م. ج 2 ص 148